با ذهنیت و شیوه سیاسی که هیئت تحریر الشام (HTS) نمایندگی میکند، مشکلات در سوریه حل نمیشود و ثبات و دموکراسی به دست نمیآید. سوریه، بیش از یک خلق، باورداشت و فرهنگ را در خود جای داده است. سالهای طولانی با نظام بعث اداره شد. نظام سرکوبگر، بیش از حد متمرکز و یکپارچه در نهایت منجر به یک جنگ داخلی ویرانگر و سنگین شد. HTS میخواهد این شیوه حکمرانی آزموده شده و فاجعهبار را به شکل بدتری تکرار کند. آنها علاوه بر ناسیونالیسم عربی، یک تفسیر تنگنظرانه مذهبی را نیز به آن اضافه میکنند. با این طرز فکر و جهانبینی، سوریه چگونه با جهان ادغام خواهد شد و چگونه به صلح و ثبات دست خواهد یافت؟
هیچکس که نسبت به سوریه حساس و مسئولیتپذیر باشد، نمیتواند و نباید نسبت به دزدیده شدن انقلاب بیتفاوت بماند. بله، انقلاب سوریه توسط HTS دزدیده میشود. به جای انقلاب، روشهای کودتایی آزمایش میشود. آنها چون نمیتوانند خلقها، فرهنگها و باورداشت مختلف را در آغوش بگیرند، میخواهند مشکلات پیش آمده را با خشونت و سلاح حل کنند. آنها مخالف برپایی دموکراتیک سوریه هستند. آنها آگاهانه محافل دموکراتیک، سکولارها و نیروهای سازمانیافته را از روند تاسیس دور میکنند. آنها میخواهند دولت را مطابق با درک خود ساختاربندی کنند. طوری رفتار میکنند که انگار غیر از خودشان هیچکس در برابر بعث مقاومت و مبارزه نکرده است.
HTS وقتی به حکومت دمشق رسید، تمام پویایی انقلاب و انتظارات مردم را کنار گذاشت. کسانی را که با آنها بیعت نکردند و خواستههای متفاوتی داشتند، طرد کردند. در نتیجه، هیچکس جز خودشان در قدرت باقی نماند. کوردها، دروزیها، علویها، جوامع مسیحی و عربهای سکولار کاملا از روندها کنار گذاشته شدند.
در توافقنامهای که بین حکومت دمشق و اداره خودمدیریتی امضا شد، بندی مبنی بر برقراری آتشبس در سراسر سوریه وجود داشت. با وجود امضای احمد الشرع و مظلوم عبدی، امروز در بسیاری از مناطق سوریه درگیریهای مسلحانه وجود دارد. به نظر میرسد توافقنامههای امضا شده توسط HTS نیز بیمعنا هستند. در چنین شرایطی، چه کسی و چگونه به سخنان و تصمیمات آنها اعتماد خواهد کرد؟
به اصطلاح یکی از دروزیها به پیامبر توهین کرده است. این امری ممکن است؛ در هر جامعهای افراد مختلف، رفتارهای متفاوت و گاهی اوقات تحریکاتی نیز وجود دارد. اگر جرمی رخ داده باشد، مدیریت آن را بررسی میکند؛ قوانین و قوه قضاییه را به کار میگیرد. اما HTS هم آتشبسی را که امضا کرده نادیده میگیرد و هم روند قانونی را طی نمیکند. مستقیما نیروی نظامی خود را به محلههای دروزیها میفرستد. در این درگیریها دهها و حتی صدها نفر جان خود را از دست میدهند و روابط بین جوامع نیز تخریب میشود.
دروزیها در برابر این حملات مقاومت کرده و اعلام کردهاند که مقاومت خواهند کرد. آنها اعلام کردند که به HTS اعتماد ندارند و نگران امنیت جان و مال خود هستند. همچنین خواستار حمایت بینالمللی شدند. این یک وضعیت عادی نیست. برخی ممکن است ادعا کنند: «اینها مزدور هستند، اسرائیل آنها را تحریک میکند.» خود اسرائیل آشکارا اعلام کرده است که مخالف HTS است.
در حالی که اگر HTS به مردم خود احترام میگذاشت و به انتظارات آنها گوش میداد، اسرائیل نمیتوانست هیچ گروهی را در آنجا به حرکت درآورد. تا آنجا که ما تاکنون دیدهایم، دروزیها اظهار میکنند که نمیخواهند از سوریه جدا شوند. اما اگر موجودیتشان به خطر بیفتد، به هر کسی که دست یاری دراز کند، پناه خواهند برد.
HTS اعلام کرده بود که حملات علیه علویها را نیز بررسی خواهد کرد. گویا کمیتهای تشکیل داده بودند. اما با گذشت ماهها، هیچ توضیحی در دست نیست. مقامات HTS هیچ خودانتقادی نکردند. آنها رسما مسئولیت قتلعام را نمیپذیرند، اما نمیتوانند آنچه را رخ داده پنهان کنند. آنها تلاش میکنند با طولانی کردن روند، آن را به فراموشی بسپارند. اگر HTS در این مورد جدی است، باید از علویها عذرخواهی کند، به آنها اطمینان دهد و مسئولان را به دادگاه بکشاند. در حالی که تاکنون نشنیدهایم که حتی یک نفر به دلیل شرکت در قتلعام علویها دستگیر شده باشد.
اسرائیل اعلام کرد که در برابر حملات علیه دروزیها سکوت نخواهد کرد و چند منطقه سوریه را با حملات هوایی هدف قرار داد. HTS قادر به پاسخگویی به این حملات نیست. زیرا قدرتش تنها کفاف شهروندانش میکند؛ وقتی آنها را به گوشه میراند، از قتلعام آنها دریغ نمیکند. درک HTS از قدرت، فوقالعاده اقتدارگرا و متمرکز است. برای حفظ قدرت، تقریبا همه راهها و روشها برایش مجاز است. آنها از فرهنگ توافق، سازش و همزیستی مسالمتآمیز دور هستند. تنها چیزی که میدانند، بریدن سر و تحمیل بیعت است.
در حالی که سوریه فرصت بزرگی به دست آورده بود. اگر HTS با دیگر اجزای کشور یک دولت مشترک تشکیل میداد و آنها را نیز در تدوین قانون اساسی مشارکت میداد، امروز این درگیریها رخ نمیداد و سوریه اینقدر در معرض مداخلات خارجی قرار نمیگرفت. اکنون چون اسرائیل آشکارا حمله میکند، مداخلهاش دیده میشود و مورد انتقاد قرار میگیرد. اما در واقع مداخله ترکیه عمیقتر است. بخش وسیعی از سوریه هنوز تحت اشغال ترکیه است. دهها هزار تبهکار مسلح هنوز تحت فرماندهی ترکیه عمل میکنند. ترکیه، سیاست داخلی و خارجی سوریه و ساختاربندی دولت را اداره و هدایت میکند.
HTS به نظر میرسد بر اجرای این سیاست و درک حکمرانی اصرار دارد. به همین دلیل است که تمام مردم سوریه خود را در خطر میبینند. اگر قرار است حمایت بینالمللی وجود داشته باشد، این حمایت نه تنها برای دروزیها، بلکه برای دیگر خلقها و باوداشتها نیز باید باشد!
منبع: روزنامه روناهی