حزب کارگران کوردستان یک جنبش انقلابی است- بخش دوم
پ.ک.ک جنبش کورد را به جنبشی با محتوای دمکراتیک-سوسیالیست تبدیل کرد، و آن را به استراتژی جنگ خلق انقلابی و درازمدت گره زد.
پ.ک.ک جنبش کورد را به جنبشی با محتوای دمکراتیک-سوسیالیست تبدیل کرد، و آن را به استراتژی جنگ خلق انقلابی و درازمدت گره زد.
در این فرایند که در سطح بینالمللی کارزارهایی برای خارج کردن حزب کارگران کوردستان از "لیست سازمانهای تروریستی" آغاز شدهاند، ما ارزیابیهای رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان را در رابطه با مرحله نخست تاسیس پ.ک.ک منتشر کردیم. بخش دوم، تحلیلهای رهبر خلق کورد به شرح ذیل است:
بعد از سال ۱۹۸۰ فرصت و امکانات برای بازسازی مجدد سازمانی و برداشتن گام به سوی جنگ انقلابی پ.ک.ک در خاورمیانه ایجاد شد. ما بار دیگر تلاش کردیم تا با تمام نیروهای سوسیالیستی و دمکراتیک ارتباط برقرار داشته باشیم. با این هدف، ما دیدارها و نشستهای بسیاری از برگزار کردیم. پلتفرم پیشین مقاومت متحد علیه فاشیسم را ایجاد کردیم، اما زمان برداشتن گامهای عملی به این منظور، بیشتر این نیروها که سازشکاران بودند عقب نشینی کرده و در مسیر اروپا قرار گرفتند.
در همین نقطه بود که محتوای انقلابی جنبش خود را هم خنثی کردند و خواست سازشکاری را همراه با بسیاری از نیروهای دیگر به اروپا کشانده و تلاش کردند تا استراتژی نبرد خلق انقلابی پ.ک.ک را منزوی کنند. عناصر و نشانههای مسئولیت پ.ک.ک را در اروپا بدست گرفته و آسیبهای بسیاری را وارد کردند.
تبدیل پ.ک.ک به یک جنبش انترناسیونالیست و شناساندن کورد به جهان
بسیار مهم است که پ.ک.ک این زمینه را بکار برد، یعنی اینترناسیونالیست بودن واقعیت جنبش پ.ک.ک است. حزب کارگران کوردستان به جنبش کورد محتوایی دمکرانیک و سوسیالیست بخشید و آن را با استراتژی جنگ خلقی و درازمدت گره زد، زمینه شناسایی آن در سطح جهانی را مهیا کرد و در درجه نخست، زمینه را بر اساس آزادی و برابری برای خلق کورد و همزیستی مشترک با خلقها همسایه آماده کرد. تمام این اقدامات در نتیجه تعهد و پابندی پ.ک.ک به جنبش جهانی است.
پ.ک.ک در مقابله با مدرنیته دمکراتیک به بدیل پارادایمیک و مدرنیته دمکراتیک تبدیل شد
حزب کارگران کوردستان خود را تغییر داده و از این طریق در مقابل مدرنیته سرمایهداری به عنوان بدیل پارادایمیک، به مدرنیته دمکراتیک تبدیل شده و در این باره تفاوت مهمی را بین مدرنیتههای دیگر ایجاد و نقش مهمی را ایفا کرد. حزب کارگران کوردستان در خاورمیانه بعد از سالهای ۱۹۸۰، بعد از اسرائیل و نیروهای رهاییبخش فلسطین، به عنوان سومین نیروی پویشگر ظهور پیدا کرد. پ.ک.ک مانند نیرویی سیاسی در خاورمیانه، اروپا و در مناطق دیگر از انسجام و قدرت مهمی برخوردار شد.
ایالات متحده امریکا به عنوان رهبر اصلی نیروهای گلادیو، از ابتدا و با کمک به کودتای فاشیستی ۱۲ سپتامبر در نابودی تمام نیروهای دمکراتیک و سوسیالیست، هم به عنوان بخشی از این نیروها عمل کرده و در تلاش برای نابودی جنبش کورد و پ.ک.ک نقش مهمی را ایفا کرد. به تمام عملیاتهای نظامی بعد از سال ۱۹۸۴ کمک کرد. در بعد نظامی و سیاسی حلقه محاصره را تنگتر کرد، برای ایزوله کردن ما تلاش کرد. برای نابودی من، از تمام امکانات گسترده گلادیوی ناتو سیستم سوسیالیسم موجود استفاده کرد. در این فرایند کاملا آشکار مشخص شد و ثابت کرد که در فرایند نابودی هژمونی مشخص و اساسی سیستم مدرنیته سرمایهداری با رهبری آمریکا پیشتاز است.
پ.ک.ک علیرغم تلاش برای نابودی گسترده بر اساس موضعی معیارمند و قدرتمند در مقابل مدرنیته سرمایهداری ایستادگی کرد
علیرغم تلاشهای گسترده برای نابودی پ.ک.ک، این جنبش در داخل و در خارج درک کرد که بر اساس شرایط و زمینهها عمل کند، تغییرات و دگرگونیهای لازم را انجام داده و بر اساس پیروزی سیاسی و موضعی بهتر و معیارمند، با مدرنیته دمکراتیک بدیل، در مقابل مدرنیته سرمایهداری ایستادگی کند. در تغییر و دگرگونی دمکراتیک و انقلابی در خاورمیانه نقش خود را به عنوان بازیگر همچنان ادامه داده است. اقداماتی در چارچوب و قالب گلادیو صورت گرفتند. چون مرکز این اقدامات آلمان بود، بعد از آن بود که آلمان تصمیم گرفت تا پ.ک.ک را به عنوان تروریست اعلام کند. آلمان به عنوان مرکزیت گلادیو ناتو، شاخههای آن در ترکیه و نیروهای امنیت داخلی ترک و پ.د.ک را هم تحت رهبری خود قرار داده و در چارچوب طرحی حملات خود را افزایش داد. آلمان حتی بیش از جمهوری ترکیه، به نحوی گسترده مشغول از میان برداشتن پ.ک.ک شده است. اما با تمام این اقدامات خلق کورد در اروپا با خواستهای خود برای آزادی و دستیابی به هویت خود برای جنبش خود تلاش کرده است و تمام طرحهای نابودگری را که در اروپا طراحی شده است، از میان برداشته و خنثی کرده است.
برای خارج کردن پ.ک.ک از لیست گروههای تروریستی، به تغییر و دگرگونی جدیدی نیاز بود
ما میخواستیم پ.ک.ک را از لیست گروههای تروریستی خارج کنیم تا از آن به عنوان سلاحی علیه ما استفاده نشود. این سازمانها در قالب کادک و کنگره خلق شاید میتوانستند نیازهای خارج کردن پ.ک.ک از لیست ترور را مهیا کنند. از این مسئله هم مهمتر این بود که ما باید تغییرات جدید و جدیی را صورت میدادیم. این نوسازی رادیکالی به شمار میرفت، یعنی تحت عنوان نام جدید میتوانست با موفقیت همراه باشد. در این چارچوب برای بهترین صیانت و دفاع از میراث تاریخی جنگ انقلابی خلق و پ.ک.ک، ما به عنوان ابزارهای موقتی به کادک و کنگره خلق نگاه میکردیم تا بتوانیم به شیوهای موفقیت آمیز نقش خود را ایفا کنیم. لازم بود که این فرایند را ارزیابی کنیم و وظایف و مسئولیتهای درست خود را انجام داده و از آن دفاع میکردیم.
لازم بود که فرایند امرالی به عنوان فرصتی برای راهحل سیاسی مورد ارزیابی قرار گیرد
هرچند شرایط به طور کامل مساعد نبود و پ.ک.ک توجه خود را بیشتر به جنگ معطوف کرده بود، بار دیگر من مناسب دیدم که فرایند دادگاه امرالی را به عنوان فرصتی برای راه حل سیاسی ملاحظه کنم. منتظر راه حل دمکراتیک محتمل و صلح آمیز بودیم، نشد. سیستم هژمونیک نمیخواهد اجازه نمیدهد که مسئله حل شود. تا زمانیکه مسئله کورد حل نشود، با بهانه جنگ داخلی، این کشور را با همین منطق اداره میکنند. همیشه از تهدیدهای داخلی و خارجی سخن گفته میشود و تمامیت ارضی کشور را مورد تاکید قرار میدهند و از دفاع در مقابل تجزیه حرف میزنند، تا از این طریق وضعیت ادامه پیدا کند.
وظیفه پ.ک.ک این است که جامعه کورد را به عنوان یک ملت دمکراتیک تاسیس کند
حزب کارگران کورستان نمیتواند تنها به گذار از دولتگرایی یک خلق اکتفا کند، همزمان با تاسیس خود به عنوان نمونه اولیه عناصر مدرنیته دمکراتیک میتواند نقش رهبری و پیشاهنگی خود را ایفا کند. از طرف دیگر در زمان هویت جدید پ.ک.ک یکی از وظایف اصلی این حزب این است که جامعه کورد را مانند ملتی دمکراتیک ایجاد کند. نباید تنها به تحلیل سرمایهداری اکتفا کرد، شرط نخست این است، باید تئوری مدرنیته دمکراتیک و در این تئوری عناصر آلترناتیف مدرنیته را شفاف کرده و مبارزه نمود. در مرحله جدید وظیفه اساسی پ.ک.ک با دوره گذشته فرق دارد. پ.ک.ک در زمانی که گروه اولیه آن را شکل میداد تحت تاثیر ایدئولوژی و عمل را به مبنای خود تبدیل کرده و راه را بر تاثیر سیاسی هموار میکرد. لازم بود در این دوره همراه با هویت کوردی که به دست آمده بود، برای دستیابی به حیات آزاد و ملت دمکراتیک هم تلاش میشد تا آن را تاسیس کرد. هر دو مرحله راه را برای ایجاد ملتی دمکراتیک هموار میکرد و میتوانست ارزشهای جدیدی را ایجاد کند.
پ.ک.ک در سیاسیترین مرحله خود قرار دارد
سطح سیاسی پ.ک.ک بر اساس ارتباط با مرحله جدید به اندازه کافی پیشرفت پیدا کرده است. چون ظرفیت سیاسی از تجربه کافی برخوردار شده است، پ.ک.ک در این رابطه یکی از احزاب اصلی به شمار میرود. هر چند مدرنیته دمکراتیک در سطح هژمونی با محاصره روبرو شده است و با تشدید محاصره هم روبرو شده است، اما نمیتوانند آن را از میان بردارند و این مسئله تجربه سیاسی آن را میآفریند و آن را نیرومند میکند. سیاسی شدن جامعه کورد و پ.ک.ک در متن یکدیگر، به هم نیرو میبخشند و این مسئله تحقق پیدا کرده است. خلق کورد در تاریخ خود در بالاترین مرحله سیاسی قرار داشته و این مسئله را میتوان در رابطه با پ.ک.ک هم بر زبان آورد. در پ.ک.ک سیاست داخلی و خارجی در متن یکدیگر قرار دارند. سطح سیاستی که اجرایی میشود و هم با تاریخ ارتباط داشته و هم با واقعیت زندگی روزمره و جهانی گره خورده است.
هر اندازه که گفته و عمل پ.ک.ک یکپارچه شدند، در جامعه هم به همان میزان پذیرفته شدند
در متن سیاست پ.ک.ک، به اندازه حضور ایدئولوژیک و جامعهشناسی، به اندازه وجود عناصر علمی، عناصر اخلاقی هم وجود دارند. پ.ک.ک در زمان ظهور خود با علاقه شدیدی مورد استقبال واقع شد. چون در جامعه کوردی خلا بزرگی ایجاد شده بود و پاسخ لازم هم به آن داده شده بود. هر اندازه که گفته و عمل پ.ک.ک یکپارچه شدند، در جامعه هم به همان میزان پذیرفته شدند.
حزب کارگران کوردستان به نحو مشهود و واقعی با دو مسئله به بزرگی کوهها روبرو است. بدون شک ما از جنگ و صلح حرف میزنیم که از ارتباط دیالکتیکی مهمی با یکدیگر برخوردارند. داشتن ملت دمکراتیک یک حق است و در حل صلح آمیز مسئله کورد هم، به عنوان یک مطالبه، نزدیکترین فورمول برای دستیابی به راه حل به شمار میرود. اما شرایط قتلعام حاکم بر کورد و کوردستان، به هچ نحوی نمیتواند خود را به فورمول راه حل صلح آمیز در چارچوب تمامیت ارضی دولت-ملت نزدیک کند. از موقعیت خود پایین نیامده و اصرار دارد که همچنان از حق نابودی و انکار برخوردار است.
حتی در چارچوب دولت ملت هم این موضع امکانی را برای حل صلح آمیز و دمکراتیک مسئله کورد مهیا نمیکند. در صورتیکه راه حل صلح آمیز و دمکراتیکی هم در میان نباشد، به این معنا خواهد بود که راهکارهای بالعکس یعنی جنگ برای نابودی از طرق نظامی، سیاسی، اجتماع، فرهنگی، اقتصادی، دیپلماتیک و روانی به نحوی منسجم به پیش برده میشوند. در واقع پروژه کنونی و کسانی که در مسند قدرت هم هستند به منظور قتلعام کورد فعالیت میکنند. این جنگ قتلعام بیش از یکصد سال است که به صورتی یک طرف و همراه با متحدین به پیش برده میشود و هدف آنهم این است که کورد را تاریخ خود بیگانه، انها را از ریشه برکنده و به جامعهای دور از آزادی تبدیل کنند.
بر همین اساس، در نتیجه دیالوگها با دولت من نقشه راه خود را با ۱۶۰ صفحه آماده کردهام. این نقشه راه به اندازه کافی معیارهای صلح و دمکراسی را نمایندگی میکند. باید پ.ک.ک در تمام ابعاد در رابطه با هر دو مرحله به دقت و با جزئیات فکر کند. در رابطه با هر دو مسئله بزرگ به اندازه کوه فکر کند، اما احتمال جنگ بیشتر است. به همین دلیل باید به مسائل جنگ بیشتر توجه کرد.
نیروهای مدافع خلق باید بر اساس جنگهای بزرگ شهری و کوهها خود را آماده کنند
بعد از تجربه بزرگ جنگ سی ساله، باید نیروهای مدافع خلق رهبری جنگ را بر عهده بگیرند و خود را براساس جنگ شهری و کوهستانی، در شب و روز، زمستان و تابستان، در شهر و روستا، دشت و کوه آماده کنند، باید دهها هزار انسان را در همان سطح در تمام نواحی برای نبردی احتمالی به جنب و جوش واداشته و هر اندازه هم این دشوار باشد، به هر نحو ممکن، باید با عزم راسخ و مهارتی اخلاقی، سیاسی و ایدئولوژیک در تمام ابعاد، در زمان لازم پاسخگوی آن باشند. در صورت ارزیابی تمام شرایط داخلی و خارجی، لازم است که تمام ابعاد جنگ را ملاحظه کرده و با در نظرگرفتن تمام شرایط، با حس مسئولیتی که بر دوش دارد، عمل نماید.
از هم اکنون، یا همه مسائل از طریق صلح و راه حل دمکراتیک حل میشود یا نبرد نهایی ارزشهای زندگی را ایجاد میکند
از هم اکنون، یا همه مسائل از طریق صلح و راه حل دمکراتیک حل میشود یا نبرد نهایی ارزشهای زندگی را ایجاد میکند. از هم اکنون به بعد هر چیزی میتواند زیر پا له شود. لحظات تاریخی، با اراده و اقدامات تاریخی میگذرند. فراتر از آن چیزی جز خیال و دروغ نیست. تمام شرایط و زمینههای احتمالی فرایند، در مقابل ما به اندازه انقلابهای بزرگ روسیه و فرانسه از اهمیت برخوردار هستند. هر چیزی که در نتیجه جنگ یا صلح ایجاد شود، خلق کورد به تنهایی برای خود درصدد دستیابی به حل مسئله ملت دمکراتیک بر نمیآید، قدمی را بر میدارد که برای تمام خاورمیانه و بشریت از اهمیتی بزرگ برخوردار باشد.
پایان.
برگرفته از مانیفست تمدن دمکراتیک، کتاب پنجم، مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک (دفاع از کوردها، خلقی در چنگال نسلکشی فرهنگی)