کاروانی از جنس انقلاب، کاروان هورام
رفیقی که حسرت آزادی را در نگاههای خیرهات به افقها نمایان میکردی و در سختترینها، همراه زیباترینها بودی و معنای محبت و عشق به مردم و آزادی را در خندههای صمیمانه و شیرین کودکانهات با اطرافیانت سهیم میشدی.
رفیقی که حسرت آزادی را در نگاههای خیرهات به افقها نمایان میکردی و در سختترینها، همراه زیباترینها بودی و معنای محبت و عشق به مردم و آزادی را در خندههای صمیمانه و شیرین کودکانهات با اطرافیانت سهیم میشدی.
سخت است باورش که دیگر بین ما نیستی، سخت است باورش برای مادرت که چشم انتظار دیدار دوبارهات بود، سخت است باورش برای خواهرانت که همچون معلمی به آنها عشق به میهن آموختی، سخت است باورش برای کودکان روستای زادگاهت که روزی آموزگار زندگی آزاد بودی برایشان، سخت است باورش برای رفقایی که با آنها در گرمی انقلاب با شور و اشتیاق به فعالیتهای سازمانی میپرداختی و به آنها روحیه میدادی، سخت است باورش برای آن درختان بلوط و آن سنجابهای زیبای زاگرس که همیشه بودنت در کنارشان به آنها احساس امنیت میداد، سخت است باورش برای آن دست از زحمتکشان عرصه مطبوعات آزاد که همچون پروانهای به رنگ آسمان همه را به انجام وظایفشان فرامیخواندی و با تمام وجود آنها را در آغوش میگرفتی،
واقعا بسیار سخت است باورش که تو دیگر در بین ما نیستی؛
اما این همه باورنکردنها، لابد دلیلی باید داشته باشد: آری تو هرگز از بین ما نرفتی، بلکه جای خود را مستحکمتر کردی، آری در ذهن و قلب ما، در آن بالادستهای آسمان میهنمان هستی و همچون ستارهها میدرخشی.
و به همان اندازه سخت است نوشتن از تو!
بله رفیق عزیز، رفیقی که حسرت آزادی را در نگاههای خیرهات به افقها نمایان میکردی و در سختترینها، همراه زیباترینها بودی و معنای محبت و عشق به مردم و آزادی را در خندههای صمیمانه و شیرین کودکانهات با اطرافیانت سهیم میشدی.
رنگ زیبا و دوستداشتنی عرصهی مطبوعات آزاد، کاروانی که مسئولیت مقدس روشنگری جامعهاش را به دوش کشیده بود، کاروانی که بدون وقفه این کار طاقتفرسا را با نیروی عشقی که از سرشت و باطن خود میگرفت، به پیش میبرد تا بتواند یاد شهدای این عرصه را با ایجاد جهشی در این عرصه گرامی بدارد. از اینکه به خوبی میدانست که آزادی از کودکی و ذهن انسان آغاز میشود، چنانچه خودش از همان اوان کودکیاش آغاز به جستجوی آزادی و مقدسات گمشده الههی مادرش در سرزمین افسونیاش هورامان کرد، بنابراین عرصهی مطبوعات آزاد را به سنگری مقاوم و پیشرو در عملی کردن این جستجوی تاریخیاش مبدل ساخت.
کاروان، درویش آپویی با روحیه زیبای کودکانهاش همیشه جاودانه خواهد بود و همواره بر لبان کودکان میهن اهوراییاش همچون لبخندی سرازیر خواهد شد و برای مردم و بویژه زنان و جوانان این مرز و بوم که تشنهی آزادیاند، همیشه مشعل راه آزادی در قلههای دستنیافتنی میهناش خواهد بود.