یادداشت

اسلاوی ژیژک: اوجالان، ماندلای دوران ماست

در حالی که کشورهای منطقه به آرامی به سوی بربریت جدیدی پیش می‌روند، کوردها تنها امید و روشنایی هستند. عبدالله اوجالان، نلسون ماندلای دوران ماست.

در جهانی که صدای درگیری‌های مسلحانه هر لحظه بلندتر می‌شود، عبدالله اوجالان، نماد مقاومت و انقلاب کوردها، فریاد صلح خود را به عنوان مهمترین ندای این دوران بلند می‌کند.

ما در عصری زندگی می‌کنیم که خودِ زبان، ما را نا امید می‌کند. رسانه‌های بزرگ با لفاظی، مراحل مهم جهان را توصیف و به آنها اشاره می‌کنند و حقیقت را تحریف می‌کنند. وقتی ایالات متحده اخیراً از ۵۲ کشاورز آفریقای جنوبی استقبال کرد، از آنها به عنوان پناهندگان نسل‌کشی یاد کرد. در حالی که آنها نسل‌کشی واقعی در غزه را «پیشگیری» می‌نامند. در این دوران تاریک، هر ذره امیدی بسیار ارزشمند است.

یکی از این نشانه‌ها، تصمیم حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک) در ۱۲ می مبنی بر توقف فعالیت به نام خود بود. این تصمیم پس از انتشار نامه سرگشاده عبدالله اوجالان، رهبر زندانی کوردها، اتخاذ شد. این رهبر بیش از دو دهه است که در ترکیه زندانی و تبعید شده است. پ‌ک‌ک در سال ۱۹۷۸ به عنوان یک جنبش آزادیبخش مسلحانه در مرزهای ترکیه، سوریه، عراق و ایران تشکیل شد. با این حال، در دهه ۱۹۹۰، آنها هدف اصلی خود مبنی بر تشکیل یک دولت کوردی را کنار گذاشتند و خواستار امتیازات و حقوق سیاسی و فرهنگی در داخل مرزهای ترکیه شدند.

اوجالان در زندان به فلسفه و سیاست پرداخته و کاملاً از مبارزه مسلحانه فاصله گرفته است. در دهه ۲۰۰۰، پ‌ک‌ک به عنوان یک جنبش چپ مدرن با تأکید بر فمینیسم، اکولوژی و دموکراسی مستقیم توسعه یافت.

این سازماندهی مجدد سیاسی پ‌ک‌ک واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخته است، برای مثال، در سال ۲۰۲۲ در ایران، به ویژه پس از آنکه مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله کورد، توسط پلیس اخلاقی ایران کشته شد، صرفاً به این دلیل که حجاب مناسبی نداشت. تظاهرکنندگان مبارزه و اعتراض خود را علیه ستم جنسیتی، تحمیل مذهبی و تروریسم دولتی تحت شعار ژن، ژیان، آزادی گرد هم آوردند.

البته ایران به غرب توسعه‌یافته تعلق ندارد، بنابراین خود این جنبش کاملاً با جنبش «من هم همینطور (Me too)» در اروپا متفاوت است. تظاهرات و اعتراضات ایران شامل میلیون‌ها زن عادی بود که مستقیماً در مبارزه برای آزادی برای همه، حتی آزادی برای مردان، درگیر بودند. در این مبارزه هیچ گرایش ضد مردانه‌ای وجود نداشت، شاخصه‌ای که نشان دهنده وضعیت فمینیسم غربی است. در این مبارزه، زن و مرد دوشادوش هم علیه دشمن واحدی می‌جنگیدند که همان بنیادگرایی مذهبی در سایه تروریسم دولتی بود. بنابراین، آن مردانی که در مبارزه برای ژن، ژیان، آزادی مبارزه کردند، می‌دانستند که مبارزه برای آزادی و حقوق زنان به معنای مبارزه برای آزادی خودشان است. حتی تظاهرکنندگان غیرکورد نیز فهمیدند که همبستگی با کوردها تنها راه دستیابی به آزادی در ایران است. تظاهرکنندگان ایرانی همان کاری را کردند که چپ غربی رویای آن را در سر می‌پروراند: فرار از دام فمینیسم طبقه متوسط، به این معنا که توانستند به سرعت و بلافاصله مبارزه برای آزادی زنان را با مبارزه علیه ستم جنسیتی، بنیادگرایی مذهبی و تروریسم دولتی پیوند دهند.

ما همچنین می‌دانیم که منتقدان اصرار دارند که پ‌ک‌ک گذشته‌ای خشونت‌آمیز دارد. این در حالی است که پ‌ک‌ک تنها به قوانین و قواعد کلی مقاومت و دفاع پایبند است. به عبارت دیگر، برای اینکه به طور جدی یک جنبش در نظر گرفته شود، باید با زور تهدید کرد. رسانه‌ها به عنوان نمونه به مبارزه حزب کنگره ملی آفریقا برای قدرت در آفریقای جنوبی و اعتراضات مسالمت‌آمیز مارتین لوتر کینگ در ایالات متحده اشاره می‌کنند. در هر دو مورد، پیشرفت و موفقیت مذاکرات به این واقعیت بستگی دارد که مقامات از خشونتی که خود این جنبش‌ها، مانند جناح رادیکال کنگره ملی آفریقا، یا گروه‌های نظامی سیاه‌پوست در ایالات متحده، قادر به ارتکاب آن بوده‌اند، بیمناک باشند.

البته، برای بینندگان غربی عجیب است که چنین جنبش مدرنی را در حال فراگیر شدن در کوردستان ببینند - کوردستانی که اغلب به کاریکاتورهایی از خصومت و قبیله‌گرایی، فرهنگ افتخار و خرافات، و به عنوان دیگریِ بربریت علیه تمدن اروپایی تقلیل داده می‌شود. برعکس، بخش‌های کوردنشین ترکیه پویاترین بخش ترکیه، سکولارترین، فمینیست‌ترین و سیاسی‌ترین بخش کشور هستند. وقتی ترامپ با اجازه دادن به ترکیه برای حمله به کوردها در شمال سوریه، آنها را ناامید کرد، منظورش این بود: «کوردها فرشته نیستند.» البته این بیشتر در مورد کوردها صدق می‌کند، زیرا در نظر او فقط اسرائیل و عربستان سعودی فرشته هستند، اما در واقع، کوردها تنها فرشتگان در آن منطقه از جهان هستند.

سرنوشت کوردها آنها را به قربانی نمونه در بازی ژئوپلیتیک استعماری تبدیل می‌کند، زیرا آنها بین چهار کشور همسایه تقسیم شده‌اند: ایران، عراق، سوریه و ترکیه. خودمدیریتی آنها برای هیچ کدام از این چهار دولت قابل تحمل نیست، از همین رو، همواره کوردها برای کسب حقوق خود، هزینه‌های گزافی پرداخته‌اند.

آیا به یاد داریم که رژیم صدام در دهه ۱۹۹۰ چگونه از سلاح‌های شیمیایی علیه کوردهای باشور استفاده کرد؟ یا بازی استراتژیک ترکیه در جریان جنگ داعش؟ در حالی که رسماً علیه داعش مبارزه می‌شد، کوردهایی که واقعاً علیه داعش می‌جنگیدند، در عمل بمباران می‌شدند.

آیا واقعاً عجیب نیست که بخش قوی از نیروهای کورد (پیشمرگه)، که به معنای ایستادن در برابر مرگ است، زنان بودند، زنانی که به اسطوره‌های تیراندازی تبدیل شدند؟

کوردها در سال‌های اخیر ثابت کرده‌اند که می‌توانند جامعه را مدیریت کنند و خود را به شیوه‌ای متفاوت سازماندهی کنند. برای مثال، پس از سقوط رژیم صدام حسین، منطقه کوردستان در شمال عراق به امن‌ترین و باثبات‌ترین منطقه این کشور تبدیل شد. چندین ارگان و نهاد آزمون پس داده هم دارند و همه اینها جدای از هواپیما، فرودگاه و پرواز به سمت اروپا هستند.

شمال سوریه (روژاوا) به مکانی نمونه، در آشفتگی ژئوپلیتیکی فعلی تبدیل شده است. وقتی کوردها موقتاً توانستند در آزادی دم بزنند، بلافاصله جامعه‌ای را تشکیل دادند، جامعه‌ای که نام دیگری نمی‌توان بر آن نهاد جز گفتن اینکه: (آرمان‌شهر حقیقی وجود دارد.) وقتی چندین بار برای تدریس به آنجا دعوت شدم، یک فضای فکری در حال شکل‌گیری بود - چیزی که ناآرامی‌های نظامی به طرز وحشیانه‌ای مانع آن شد.

اما من از واکنش همکاران غربی‌ام بسیار نگرانم. آنها نگران بودند که کوردها در ازای حفاظت از خودشان به ارتش آمریکا کمک کرده باشند. کوردها چه کار می‌کردند؟ با گرفتار شدن کوردها بین ترکیه و جنگ داخلی سوریه از یک سو، و فروپاشی عراق و تهدید ایران از سوی دیگر، آیا آنها خود را فدای قتل عام همبستگی ضد امپریالیستی بکنند؟

بنابراین، وظیفه همه ماست که از مبارزه کوردها حمایت کنیم و بازی زشت قدرت و هژمونی غرب علیه کوردها را به روشنی محکوم کنیم. در حالی که کشورهای منطقه به آرامی در بربریت جدیدی فرو می‌روند، آنها تنها امید و نور هستند. البته این فقط شامل کوردها نمی‌شود، بلکه شامل همه ما می‌شود، زیرا بستگی به این دارد که چه نوع نظم جهانی در حال شکل‌گیری باشد. اگر کوردها مورد استثمار قرار گیرند، نظم جدیدی پدیدار خواهد شد که در آن میراث و فرهنگ ارزشمند آزادی اروپایی جایی نخواهد داشت.

اروپایی که کوردها را نادیده می‌گیرد، اول از همه خودش را ناامید می‌کند. اروپایی که کوردها را ناامید کند، اروپاستان خواهد شد.

عبدالله اوجالان، نلسون ماندلای زمان ماست. پیشنهاد او برای توقف فعالیت به نام پ‌ک‌ک، اقدامی جسورانه برای مذاکرات صلح است. جا دارد از مروان برغوتی هم اسم ببریم. او، ماندلای فلسطین است. او بیش از دو دهه در زندان‌های اسرائیل بوده است.

اکنون باید دید که دولت ترکیه چگونه به این اقدام صلح‌آمیز واکنش اعتمادساز نشان خواهد داد. بنابراین، باید فشارهای بین‌المللی بر ترکیه وارد شود و وظیفه همه ماست که در این فشار مشارکت کنیم.

منبع: مجله جامعه آزادی