نارین و رژیم نسلکشی
پرونده نارین ۸ ساله یک قضیهی ساده، قضایی یا مشکل یک روانپریش نیست. این یک قتل سازمانیافته است. بسیاری از افرادی که سهمی از انسانیت نبردهاند، اتحاد ملعونی بستهاند تا قضیه قتل نارین آشکار نشود.
پرونده نارین ۸ ساله یک قضیهی ساده، قضایی یا مشکل یک روانپریش نیست. این یک قتل سازمانیافته است. بسیاری از افرادی که سهمی از انسانیت نبردهاند، اتحاد ملعونی بستهاند تا قضیه قتل نارین آشکار نشود.
در فرهنگ و ذهنیت جامعه نوسنگی، فرزند از مادر متولد میشود، اما فضای روستا او را پرورش میدهد. مردم کورد نماینده این فرهنگ کهن در روزگار ما هستند. کوردها هزاران سال پیش جامعه - بشریت را رهبری کردند، آنها به یکی از کهنترین و اصیلترین جوامع نوسنگی تبدیل شدند. امروز هم با قدرت و نور پارادایم رهبر آپو این نقش را در خاورمیانه و جهان ایفا میکند. این یک واقعیت است، متأسفانه به قتل رسیدن نارین ۸ ساله به شکل وحشیانه نیز واقعیتی است که در کوردستان توسعه داده میشود. نارین نتیجه انسان فرومایه، بد، چندشآور، بیاخلاق، جنسیتگرا، جامعهستیز، فرهنگستیز و حکومت مردانه پستفطرت است.
چرا این را میگویم؟ یکی از مقامات دولت اشغالگر و نسلکشی که در میت (سرویس استخباراتی ترکیه) کار میکند با یکی از مدیران سازمان هدپ در گَوَر گفتگو میکند. این عامل میت میگوید: «ما میدانیم که هر وقت از اینجا برویم، پکک بر این مکانها حکومت خواهد کرد. اما ما چنین جامعهای را پشت سر خواهیم گذاشت که پکک تا ۲۰۰ سال دیگر نتواند آن را بازسازی کند.» این یک جمله بیغرض و ساده نیست. اهداف، برنامه و عملکردهای رژیم نسلکشی را مشخص میکنند. و متأسفانه این حملات رژیم وحشی هر بار در بخشی از میهن ما دیده و تجربه میشود. فرماندار سابق سِرت پس از تعرض به نوزاد دو ساله چه گفت؟ «به جای پیوستن به پکک، بگذار فحشا کنند». او آشکارا در تجاوز به کودکان دو ساله دست داشت. رجب اردوغان همچنین گفت: «چه زن باشد چه کودک، ما هر کاری لازم باشد انجام خواهیم داد.»
از منظر دولت اشغالگر و نسلکش این موضوع روشن است. آنها برای دور نگه داشتن کوردها از مبارزات آزادی کوردستان، هر چه در توان دارند انجام میدهند. جامعه را ویران میکنند، میترسانند و سرکوب میکنند. وقتی فشار، زور و سیاست نسلکشی کافی نباشد، برای کشتار دستهجمعی به همه ابزارها و روشها متوسل شد. اگرچه در زبان کوردی مفهومی به نام فحوش، زن و مرد فحشا وجود ندارد، ولی کودکان، زنان و جوانان کورد را به روشهای مختلف فریب میدهند. آنها مواد مخدر، دزدی، فحشا، جاسوسی را ترویج میدهند. در حال حاضر در جامعه کورد برای اینکه کسی بتواند این فعالیتهای غیراخلاقی و ضد اجتماعی را انجام دهد باید دولت پشت آن باشد. این سیاستی است که رهبران جنبش آزادی همواره آن را ارزیابی میکنند و آن را «جنگ ویژه» مینامند.
این فاجعه جنبه دیگری هم دارد. علاوه بر گفتن جامعه کورد، ترک، عرب و... کشتن نارین ذهنیت کثیفی را به ما نشان میدهد. متأسفانه این ذهنیت در حال سازماندهی است و نه تنها در کوردستان، بلکه در اقصی نقاط جهان و خاورمیانه به بلای بشریت تبدیل شده است. نارین ۸ ساله بود. یادتان باشد چند هفته پیش در عراق میخواستند «ازدواج» با دختربچههای ۹ ساله را رسمی و قانونی کنند. شاید الان این کار را کردند. داعش بیشرفترین و بیرحمترین چهره آن بود. آنها هم مثل پدر و مادرشان رسوا، افتاده و مرده بودند، فتوا دادند که بتوانند با عمه خود رابطه جنسی داشته باشند. آنها نیازی به پنهان کاری نمیبینند، نماینده این ذهنیت داعشی در کوردستان حزبالله است. این را دهها مورد و هزاران ضرر در دهه ۹۰ ثابت کرده است. در روزگار ما، روشن شده است که ژیتَم چگونه از حزبالکنترا علیه مردم کورد استفاده میکند و در زمان ما میخواهد دوباره آنها را وادار به عمل کند. همانطور که از اخبار و کامنتها میتوان فهمید، رابطه، نفوذ و ذهنیت حزبالکنترا در خانواده گرگها قوی است. غالب انصاریاوغلو عامل ژیتَم-گلادیوی آن زمان، «دوستی» و روابط خود را ابراز کرد و اعتراف کرد: «چیزهایی وجود دارد که ما نمیخواهیم بگوییم، زیرا آنها دوستان ما هستند.» وقتی مردم به این رویداد و خلاقیت جوانان آمد میاندیشند، باور میکنیم که برای غالب انصاریاوغلو «نام» خاصی پیدا میکنند. شخصی که گفته میشود شاهد مخفی است در شهادتش گفته است؛ «از جان من محافظت کنید، من صحبت خواهم کرد. زیرا افراد بسیار قوی پشت قاتلان هستند.» این اظهارات و اظهارات غالب انصاریاوغلو مکمل یکدیگر هستند. انصاریاوغلو یا سلیمان سویلو کسانی هستند که پشت این قاتلان هستند، بعداً مشخص خواهد شد، اما آنها آن را فاش نمیکنند. بنابراین این یک قضیهی ساده، قضایی یا مشکل یک روانپریش نیست. این یک قتل سازمانیافته است. بسیاری از افرادی که سهمی از انسانیت نبردهاند، اتحاد ملعونی بستهاند تا قضیه قتل نارین آشکار نشود.
در این حادثه حزبالله و دولت پیامی به جامعه دادند. میخواستند ترس و رعب ایجاد کنند، تهدید کردند. سازمانهای دم پارتی و افراد حساس در بسیاری از نقاط به خیابانها ریختند و پاسخ دادند. تا جایی که میبینیم این واکنشها و برخوردها بسیار ارزشمند بود، اما کم بود. مقصر اصلی یعنی دولت اشغالگر و نسلکش باید بهتر افشا میشد و هر جا که سازمانها و میهندوستان هستند اعتراض میکردند. علاوه بر این، اگر به جای نارین گفته میشد که یک گریلای جوان در آن روستا پنهان شده است، این دولت چه کارها که نمیکرد؟ چند ساعت طول میکشید تا آن گریلا را پیدا میکرد؟ چرا نارین را ندید و پنهان کرد؟ این نیز به سیاستی که در مورد آن صحبت کردیم مربوط میشود. برای همین نیز موضع انسانی و میهندوستی در چنین شرایطی از همه مهمتر است.
این رویداد ارزش و اهمیت میهندوستی، فرهنگ جنبش آزادی کوردستان را در جامعه به ما نشان میدهد. بچهها، جوانان و والدینی که با فرهنگ میهندوستی و فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» زندگی میکنند، آیا میتوانند چنین کارهایی انجام دهند؟ آیا یک جامعه سازمانیافته اجازه چنین جنایاتی را میدهد؟ آیا مؤمن اسلام دموکراتیک مرتکب چنین گناهانی میشود؟ این رویداد اهمیت و سرزندگی اندیشههای رهبر آپو برای بشریت را نشان میدهد. جامعه اخلاقی و سیاسی، زندگی آبرومندانه و آزاد، فرهنگ دموکراتیک در خانواده از نان و آب و هوا ضروریتر است. برای نجات فرزندان و جوانان خود از چنگال وحشیها به قول رهبر آپو؛ «حتی یک کودک را هم نباید بدون سازماندهی رها کرد!»