رهبر آپو به عنوان مانیفستی برای ساختن حیاتی آزاد

«اگر با وجدان خود رو راست باشیم خواهیم دید که با ظهور و بر سرکار آمدن رهبر آپو، تمام تعاریف رایج که برای موجودیت و تاریخ کورد صورت گرفته بود، فرو می‌ریزد، تعریف این رهبر انقلابی با بقیه کاملاً متفاوت است!»

درک تاریخ خاورمیانه از اهمیت و لزوم اصلی هر سازمان و انقلابی اجتماعی است. درک این واقعیت که در تاریخ بشریت، جغرافیای خاورمیانه اساس و مبنای انقلاب‌های بزرگ بشری بوده است، دشوار نیست. این نیز باعث شده است تا پیامدهای گسترده‌ای بر سیر تاریخ بشر تا به امروز داشته است.

تمامی تلاش‌های مدرنیته‌ی سرمایه‌داری که در جغرافیای خاورمیانه پیش می‌برد، تحت این واقعیت پنهان است. عاشقان سرمایه‌داری آگاه هستند که بدون تسلط خود بر خاورمیانه نمی‌توانند پایه‌های خود را تأسیس نمایند.

مرحله‌ی سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) ونیز مبتنی بر دولت + ملت، اقتدارگرایی اقتصادی و ادامه جنگ است، در حالی که خود مدرنیته‌ی سرمایه‌داری ضد اقتصاد است! ضد انسانیت و محیط زیست نیز هست! این سیستم هیولا بسیار آگاهانه به طمع سیری ناپذیر و حریص خود ادامه می‌دهد. مدرنیته‌ی سرمایه‌داری دارای لشکری بی‌رحم است که تشنه‌ی فرهنگ خود است؛ برای ادامه و رسیدن به اهداف خود، که همان انباشت سرمایه است، به همین سبب در «عمل» آن‌چه را که ادعا می‌کند، برعکس آن را انجام می‌دهد.

تعداد کمی از فیلسوفان از زمان ظهور این هیولا این واقعیت را درک کرده‌اند. حتی کسانی مانند «مارکس و انگلس» نیز فریب این هیولا را خورده‌اند. همان‌طور که رهبر آپو می‌گوید: «بنیاد سرمایه‌داری در خاورمیانه پدید آمده است»، بدون آگاهی از این واقعیت، درک این هیولا آسان نخواهد بود.

این‌ سیستم در طول صد سال گذشته با تأسیس دولت-ملت‌ها، نوعی فلسفه را به ویژه در کوردستان توسعه داده است که رهبر آپو آن را فلسفه «مرگ» نامید! البته منظور ما فقط نابودی یا مرگ جسمی نیست! آن‌چه در طول این صد سال بر روی کوردها اجرا شده است، آزمایش انواع مرگ‌ بوده است. به نوعی انسان کورد با سرنوشتی مواجه شده بود که از وجود خود شرم داشته باشد.

در برابر این وضعیت انسان کورد نه درگیر ارزش‌های انسانی بود و نه حیوانی، همان‌طور که رهبر آپو آن را درک کرده بود، انقلابی زندگی دوستی را آغاز کرد و به نوعی به ما گفت که زندگی زمانی تبدیل به زندگی می‌شود که برای آن مبارزه صورت بگیرد. سوال کرد «چگونه زندگی کنیم، چه کاری انجام دهیم و از کجا شروع کنیم» به دروازه‌ای برای شکستن محیط مرگ دوستی که به سرنوشت کوردها تبدیل شده بود، انجامید. در کتاب بحران تمدن در خاورمیانه و راه‌حل تمدن دمکراتیک، رهبر آپو می‌گوید: «در فرهنگ خاورمیانه واژه‌های حقیقت و مرگ و زندگی برای حقیقت» عبارات مهمی هستند. اما اصطلاح حقیقت که در فرهنگ اروپایی به عنوان دوآلیسم تئوری-عملی مطرح می‌شود، از محتوا تهی شده، تقسیم شده و تمامیت خود را از دست داده است.»

شناخت خود واقعی ما برای درک خودمان ضروری است. جامعه‌ای که اگر با حقیقت تاریخی خود آشنا نباشد، چگونه می‌تواند این پسر بزرگ و بی‌رحم و مرگ دوست و متنفر از خود را درک نماید؟

این‌جاست که این گفته‌ی رهبر آپو را بهتر درک می‌کنیم که می‌گوید: «اگر انسان با تاریخ خود آشنا نباشد از شخصیتی ضعیف و و سست برخوردار خواهد بود.» با عمیق‌تر کردن واقعیت‌های تاریخ کورد، که ریشه در دوره‌ی نوسنگی «نیولوتیک» دارد، رهبر آپو یک انقلاب فکری را آغاز کرد؛ برای رد این شیوه‌ی زندگی که دشمن به عنوان یک واقعیت در برابر خلق‌های منطقه و به ویژه خلق کورد قرار داده بود که یا «مرگ یا زندگی ذلت و بردگی»! اگر با وجدان خود رو راست باشیم خواهیم دید که با ظهور و بر سرکار آمدن رهبر آپو، تمام تعاریف رایج که برای موجودیت و تاریخ کورد صورت گرفته بود، فرو می‌ریزد، تعریف این رهبر انقلابی با بقیه کاملاً متفاوت است!

نزد رهبرما «موجودیت کوردها بیانگر وجود هستی است!» وقتی کتاب‌های این رهبر را مرور می‌کند، تعجب می‌کند که این همه شهامت و شجاعت را از کجا آورده است وقتی موجودیت کورد را این گونه با آب و تاب تعریف می‌کند! آن‌چه که من از این راز پی برده‌ام این است که رهبر آپو؛ این شهامت را از آن تعمیق تاریخی به دست آورده است. از این‌جا متوجه می‌شویم که چرا انسان کورد در برابر هر گونه مشکل و تغییر و تحولی پس از فروپاشی فدراسیون ماد تا این حد ضعیف است!.

رهبر آپو بر این واقعیت تأکید داشت که «پ‌ک‌ک باید به بستری برای ساختن یک حیات اخلاقی و آزاد نه تنها برای کورد، بلکه برای کل بشریت تبدیل شود!» انسان اگر با تاریخ ریشه‌ی تاریخی کورد ناآشنا باشد، قادر به درک سخنان و یافته‌های رهبر آپو نخواهد بود. آغاز انقلاب نوسنگی که در سرزمین زاگرس به وجود آمد، تمامی انقلاب‌های بعدی تا ظهور صنعت‌گرایی در چند صد سال اخیر ریشه در دوره نوسنگی دارند، از این‌جاست که پی می‌بریم که چگونه و چرا مدرنیته‌ی سرمایه‌گذاری موجودیت ملت کورد را انکار می‌کند.

 

کنار گذاشتن ملت کورد مترادف با کنار گذاشتن و خیانت به بشریت و هستی است. برای غلبه بر تمامی بحران‌هایی که بشریت و جهان «محیط زیست» در آن گرفتار شده است، ایجاد فلسفه‌ی حیات معنادار و آزاد ضروری است.

رهبر آپو فلسفه‌ی مرگ را که دشمن ترویج می‌کند را به گونه‌ای تشریح کرد که مرگ بی‌اثر شده است امروزه هم در شخصیت این رهبر و هم در شخصیت کادرهای آپویی به وضوح قابل درک است. بی‌جهت نیست که این رهبر فرموده است: «ما به عنوان پ‌ک‌ک از مرگ، زندگی آفریدیم» یا این‌که «انقلاب ما انقلاب عشق آفرینی است» یا «با عشق زندگی کنید و به زندگی عشق بدهید» یا این‌که شهید مظلوم دوغان در دوزخ زندان آمد با تمام باور و اعتقاد به مسئله‌ی انقلابش می‌گفت «مقاومت زندگی است و تسلیم شدن مرگ است!.»

در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰، ماهیر چایان و رفقایش به عنوان یک نیروی چپ در عرصه‌ی سیاسی ظاهر شدند، اما به دلیل آگاهی زیادی در این زمینه نداشتند در مدت ۲ سال مورد غضب حکومت قرار گرفته و از بین رفتند؛ در حالی که باید برای بقا و ادامه‌ی هدفشان سیاست عاقلانه‌ای را در پیش می‌گرفتند. رهبر آپو در بسیاری از گفتگوهای خود ماهیر چایان و رفقایش را مورد ارزیابی قرار داده است، از این رو رهبر آپو تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا رفقای خود را برای انجام وظیفه‌ی مقدسی که بر دوش دارند به خوبی آموزش و آماده نماید تا الکی به شهادت نرسند اگر شایسته‌ی شهادت نباشند.

ثبت داستان فداکاری و دفاع و از بین بردن ترس از مرگ در جهنم زندان آمد به همین آگاهی ختم می‌شود. می‌خواهم بگویم که برخلاف تصورات غلط رایجی که با به تصویر کشیدن کوردها به عنوان موجودی ضعیف مشغول تخریب و بمباران روح و روان فرد و جامعه‌ی کورد هستند، تا کورد را موجودیتی ضعیف و سست نشان دهند، بر این باورند که این ملت امیدی برای فرار از این بن بست خودکشی ندارد.

من معتقد هستم که کوردها به رهبری فلسفه‌ی رهبر آپو، فلسفه‌ی «مرگ» دشمن را کنار گذاشته و به سوی حیات آزاد گام برداشته‌اند. امروز با دو نوع از انسان کورد آشنا هستیم! نوع اول نوعی هستند که به عنوان بره همیشه آماده ذبح شدن زیر پای دشمنان این ملت است، همزمان با آن سوی فرد کورد آشنا هستیم که جز حیات آزاد و شایسته زندگی و حیات انسانی و حقیقت تاریخی که رهبر آپو تحلیل کرده است هیچ نوع زندگی دیگری را نمی‌شناسد. رهبر آپو همه‌ی‌ ما را موظف به ساختن چنین حیاتی کرده است!.

ظهور این رهبر در زمانی رخ داد که کوردها در آخرین لحظات جان سپردن بودند! از این رو این رهبر عاشق به اتمی تبدیل شد و به ساختن جسم بیمار و ضعیف کوردها پرداخت! از این رو، رهبر آپو بیش از شصت سال است که مانند شمعی می‌سوزد تا بشریت و جهان را روشن کند! در نهایت می‌خواهم بگویم که این فیلسوف مثل یک پیگیر دنبال ما می‌آید تا ما را احیا کند و ما را از لبه‌ی نفرین مرگ و خود حقارتی که هر لحظه به عنوان یک واقعیت به خورد ما می‌دهند و با صدای بلند در گوش ما می‌گویند «کورد، پول و خیانت»، ما را دور کنند!

در تمامی این دیدگاه‌های بی‌ارزش! رهبر آپو به ما گفت کورد بودن تلخ است اما فرار از آن نامردی است! چگونه این دیدگاه رهبری را درک کنیم؟ در حالی که او هرگز یک کلمه بیهوده به زبان نمی‌آورد! می‌خواهد به ما بگوید که چون موجودیت کورد به هستی پیوند خورده و حیات معنادار، آزاد است، باید یک بار دیگر به نقش خود ایفا نماید و تبر زندگی را به مسیر واقعی خود بازگرداند! در نهایت در پاسخ به شعار بی‌معنی دشمن که اغلب بدون هیچ فهم فلسفی مطرح می‌شود، به ما می‌گویند: «کورد، پول و خیانت»، من نیز در زیر اشراق‌ فلسفه‌ی رهبر آپو می‌گویم: «علم، باور و پیروزی!»