رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان همواره مردم را نسبت به نسلکشی و خطرات سیاست آسیمیلاسیون برحذر داشته و گفته است: «سیاست همسانسازی، سیاست قدرت و سرمایه است که با خشونت مستقیم فیزیکی، بیکاری و گرسنگی را بر گروههای اجتماعی تحمیل میکند. دولت ترکیه به عنوان ظالمترین دولت، سیاست نابودی مردم کورد را دنبال میکند.
رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان در دفاعیات خود در «مانیفست تمدن دموکراتیک» در جلد پنجم از سیاست دولت برای آسمیلاسیون مردم صحبت میکند. این سیاست گروههای اجتماعی را در وضعیت بردهداری قرار میدهد که هویت آنها را از بین میبرد و مقاومت آنها را نابود میکند. بیش از ۱۰۰ سال است که دولت اشغالگر ترکیه سیاست همسانسازی را با هدف نابودی مردم کورد دنبال میکند.
شخصیت ذوب ( آسمیله) شده چگونه است؟
او در مورد شخصیت ذوب شده از این واقعیت صحبت میکند که وظیفه اصلی برده جذب شده این است که کاملاً شبیه به ارباب خود باشد. برای بازکردن جای خود در نظام، تنها راه زندگی و ماندن برای او این است که در مدت کوتاهی هویت اجتماعی قبلی خود را رها کرده و خود را با فرهنگ مافوق خود تطبیق دهد. به همین دلیل است که جامعهای که تحت سیاست همسانسازی قرار گرفته است را افراد ناآگاهی تشکیل میدهند که اهلی شده و مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند. این نوع افراد برای خدمت و بندگی با هم رقابت میکنند، تصمیم و عمل آزاد ندارند، در حد یک حیوان در قالب انسان فرو میروند.
کوردها به عنوان قربانیان سیاست آسمیلاسیون
رهبر اوجالان تأکید میکند که مردم کورد در خاورمیانه بزرگترین قربانی سیاست همسانسازی هستند که از حمله بیکاری شروع شده و با نسلکشی ختم میشود. اگر یک فرد کورد سیاست فرهنگی دولت-ملت را نپذیرد، هر چقدر هم که استعداد داشته باشد، همه درهای نهادها و پیشرفت شخصی به روی او بسته میشود. زمانی که آحاد مردم کورد با سیاست همسانسازی مواجه میشوند، وقتی تسلیم شدن داوطلبانه را انتخاب میکنند، درها به روی آنها باز میشود، حتی ممکن است تا سطح ریاست جمهوری بروند. وقتی تسلیم نمیشوند و مقاومت را انتخاب میکنند، انواع بلاها و مصائب از جمله نسلکشی بر سر آنها وارد میشود.
پکک چگونه سیاست همسانسازی علیه خلق کورد را شکست داد؟
وی در ادامه موضوع سیاست نسلکشی علیه کوردها اعلام میکند که مبارزه پکک از طریق اسناد ایدئولوژیک مبتنی بر مسئله کوردها بوده است. سیاست انکار و نسلکشی به صورت مخفیانه توسط نظام انجام شد. در ۸۰ سال گذشته، با استفاده از خشونت و ابزارهای اقتصادی، کوردها مجبور به ترک وجود خود شدند. حقیقت یک خلق و جامعهای که از خود بیگانه شده بود آشکار شد، در اینجا کارزار ۱۵ اوت ۱۹۸۴ آن بیگانگی را در بنیان خود شکست و به این ترتیب سیاست انکار و نسلکشی و پیامدهای آن باطل شد.
در اینجا به نظر میرسد که رهبر آپو در ساختن این انقلاب دغدغه احیای موجودیت خلق کورد را داشته است، زیرا کوردها همواره با نسلکشی فرهنگی و فیزیکی مواجه بودهاند. هویت و فرهنگ کوردها از هر سو عربی، ترکی و فارسی شده بود و چیزی برای نابودی کامل باقی نمانده بود. اگر تلاش برخی علما و دانایان در قرن هجدهم نبود زبان آنها از بین میرفت. اما پکک به رهبری عبدالله اوجالان از مردم کورد در برابر آن نابودی محافظت کرد و به تمام جهان گفت که بشریت به مکانی که مهد بشریت است خیانت میکند. مردم کورد هزاران سال است که در زاگرس زندگی میکنند و تمدنی غنی را به بشریت عرضه کردهاند. به این ترتیب افراد کورد از بیگانگی و عقده حقارت نجات یافتند. دشمن نتوانست این خلق کهنسال را که ریشه در این سرزمین دارد، نابود کند و مردم کورد بار دیگر خود را در چارچوب افکار و اندیشههای رهبر آپو یافتند و دشمن خود را شناختند. الان هم برای تمام بشریت مبارزه میکنند نه فقط برای بقای مردم کورد.