روایت مقاومت در برابر تاریکی: بازخوانی مستند City of Ghosts

یکی از مهم‌ترین ابعاد مستند City of Ghosts اشاره به این نکته است که حقیقت نه تنها باید در برابر دشمنان بیرونی مبارزه کند، بلکه باید در مقابل فراموشی و تحریف در دنیای معاصر نیز مقاومت کند.

مستند City of Ghosts ساخته متیو هاینمن، نه تنها یک اثر سینمایی، بلکه سندی انسانی از مقاومت در برابر ایدئولوژی مرگ است. داستان گروه «رقه در سکوت کشته می‌شود»، که با مخاطراتی غیرقابل تصور، روایتگر حقیقت در برابر ماشین تبلیغاتی داعش هستند، بازتابی است از آنچه آلبر کامو در انسان طاغی «شورش برای اثبات حیات» می‌نامد. این گروه که با دوربین‌های کوچک و کلمات بزرگ، به مقابله با سیستمی بنیادگرا برخاسته‌اند، در حقیقت حاملان یک جنگ گفتمانی‌اند؛ جنگی که در آن مرگ نه پایان، بلکه ابزاری سیاسی برای کنترل و سرکوب شده است. این مفهوم، به وضوح در ارتباط با نظریات میشل فوکو در خصوص «قدرت و دانش» قرار دارد، جایی که تصاویر، ایدئولوژی‌ها و حقیقت‌های ساخته شده توسط داعش به‌عنوان ابزاری برای تحکیم قدرت و سرکوب استفاده می‌شوند.

قدرت و شکنندگی حقیقت در دنیای پساواقعیت

مستند City of Ghosts ما را با تضادی بنیادین روبه‌رو می‌کند: حقیقت در برابر تصویر، واقعیت در برابر وانموده. داعش نه تنها با استفاده از خشونت فیزیکی، بلکه از طریق خلق تصاویری باشکوه و هراس‌آور، جهان را در برابر ایدئولوژی‌اش به زانو درآورد. این «تصویرسازی مرگ» همان چیزی است که ژان بودریار در تحلیل جهان پساواقعیت به آن اشاره می‌کند؛ جهانی که در آن واقعیت دیگر به خودی خود وجود ندارد، بلکه تنها بازنمایی‌های تحریف‌شده آن باقی مانده‌اند. بودریار در Simulacra and Simulation مفهوم «پساواقعیت» را به‌عنوان دورانی که در آن حقیقت، به‌عنوان چیزی مستقل از سیستم‌های قدرت و رسانه‌ها، از بین می‌رود، توضیح می‌دهد. در این جهان، واقعیت نه به‌عنوان یک ساختار مستقل بلکه به‌صورت بازنمایی‌ها و تصویرهای مصنوعی از سوی سیستم‌های ایدئولوژیک بازتولید می‌شود.

گروه «رقه در سکوت کشته می‌شود» در این مستند، علیه همین پساواقعیت مبارزه می‌کنند. آنان حقیقت را نه به‌عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به‌عنوان امری انسانی و ملموس بازنمایی می‌کنند. تصاویر آنان از زندگی روزمره، درد و امید در میان ویرانه‌ها، بازخوانی است از مفهوم حقیقت به‌مثابه «بقای انسان در برابر ویرانی». این تصویر، نه تنها به درک حقیقت در مواجهه با مرگ بلکه به مقاومت در برابر تحریف‌های گفتمانی و بازنمایی‌های دروغین داعش اشاره دارد. در این زمینه، نظریات آنتوان آرتو در مورد «تئاتر خشونت» و تبدیل خشونت به زبان هنری نیز مرتبط می‌شود. آرتو تأکید داشت که در چنین شرایطی، باید واقعیت را به شیوه‌ای دیگر و از یک منظر متفاوت بازنمایی کرد تا حقیقت از بین نرود و زنده بماند.

مقاومت به‌مثابه کنشی شاعرانه

در مواجهه با ترور و خشونت داعش، مستند City of Ghosts نشان می‌دهد که مقاومت می‌تواند چهره‌ای شاعرانه داشته باشد. کنش این فعالان رسانه‌ای، تداعی‌گر قهرمانان تراژیک در آثار شکسپیر است که سرنوشت‌شان پیشاپیش نوشته شده، اما همچنان به‌پا می‌خیزند و در برابر نظام‌های غیرانسانی ایستادگی می‌کنند. در دل ویرانه‌های رقه، این خبرنگاران تبعیدی، زندگی را در برابر مرگ تعریف می‌کنند. همان‌طور که محمود درویش، شاعر فلسطینی، می‌گوید: «در جایی که مرگ است، باید آواز زندگی خواند.» این مقاومت، در واقع گویای این نکته است که حقیقت و زندگی هر دو باید در برابر سیستم‌های سرکوبگر و ترور به زبان خود بازگو شوند.

این تمثیل تراژیک و شاعرانه از مقاومت همچنین می‌تواند با نظریات هانا آرنت در خصوص «کنش سیاسی» مرتبط باشد. آرنت معتقد بود که کنش سیاسی، زمانی که در برابر ظلم و سرکوب قرار می‌گیرد، همواره به شکلی خلاقانه و نوظهور بروز پیدا می‌کند. این کنش می‌تواند به‌عنوان یک مقاومت اخلاقی و انسانی در برابر نظام‌های ایدئولوژیک سرکوبگر دیده شود که در آن انسان‌ها نه تنها به‌عنوان افرادی مقاوم بلکه به‌عنوان کسانی که حقیقت را به زبان هنر و کلام خود می‌آورند، شناخته می‌شوند. در همین راستا، آگامبن در The Time that Remains اشاره می‌کند که در شرایط اضطراری، انسان‌ها باید با استفاده از هر ابزار ممکن، حقیقت را دوباره کشف کنند و آن را در برابر قدرت‌های سلطه‌گر بازآفرینی کنند.

مقاومت در برابر فراموشی و جهانی که حقیقت را بازنمی‌شناسد

یکی از مهم‌ترین ابعاد مستند City of Ghosts اشاره به این نکته است که حقیقت نه تنها باید در برابر دشمنان بیرونی مبارزه کند، بلکه باید در مقابل فراموشی و تحریف در دنیای معاصر نیز مقاومت کند. در این زمینه، نظریات تئودور آدورنو در خصوص «صنعت فرهنگ» قابل توجه است. آدورنو معتقد بود که در دنیای مدرن، رسانه‌ها و صنایع فرهنگی می‌توانند حقیقت‌ها را تحریف کنند و به‌نوعی به «فراموشی عمومی» دامن بزنند. داعش، در این راستا، با استفاده از رسانه‌های خود و تولید تصاویر هراس‌آور، تلاش می‌کند تا واقعیت‌ها را تحریف کند و تصویری منفی از واقعیت را بازسازی کند. در این مبارزه، گروه رقه در سکوت کشته می‌شود به‌عنوان حاملان حقیقت عمل می‌کنند و در برابر رسانه‌های تحریف‌شده داعش ایستادگی می‌کنند.

این مقوله به‌ویژه در آثار جیمز جویس نیز دیده می‌شود که در Ulysses، به شکلی زیبا و پیچیده به موضوع بازسازی حقیقت و جستجو برای آن در دل بحران‌های فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد. جویس با استفاده از زبان و فرم‌های پیچیده، سعی در بازگویی حقیقت در جهانی پر از ابهام و سردرگمی دارد. گروه رقه در سکوت کشته می‌شود نیز از این نظر شباهت‌هایی با جویس دارند؛ آنان در دنیای سرشار از تحریف، تلاش می‌کنند حقیقتی انسانی و ملموس را بازگو کنند.

این مبارزه برای بازخوانی حقیقت در برابر سیستم‌های ایدئولوژیک، همچنین با نظریات آنتونیو گرامشی در خصوص «هژمونی فرهنگی» هم‌راستاست. گرامشی بر این باور بود که قدرت‌های حاکم نمی‌توانند تنها از طریق زور و خشونت تسلط خود را حفظ کنند، بلکه باید یک «هژمونی فرهنگی» ایجاد کنند که در آن مردم خود را با سیستم حاکم هم‌راستا ببینند. در مستند City of Ghosts، گروه رقه در سکوت کشته می‌شود، در واقع به شکلی عملی علیه این هژمونی فرهنگی و رسانه‌ای داعش مبارزه می‌کنند، چراکه آنان با استفاده از ابزار رسانه‌ای خود سعی دارند تصویر واقعی از رقه و مردم آن را به دنیا منتقل کنند.

زمان معلق و وضعیت استثنایی

در مستند City of Ghosts، وضعیت فعالان رسانه‌ای در رقه و تلاش آنها برای ثبت حقیقت، به‌طور مستقیم به مفهومی که جورگو آگامبن در کتاب The Time that Remains (زمانی که باقی می‌ماند) بیان می‌کند، مربوط می‌شود. آگامبن در این کتاب به بررسی وضعیت‌هایی می‌پردازد که انسان‌ها در آن گرفتار زمان معلق می‌شوند؛ زمانی که در آن نه آینده‌ای مشخص و نه گذشته‌ای قابل بازگشت وجود دارد. این وضعیت خاص، به‌ویژه در شرایط جنگ و بحران‌های سیاسی، به‌طور مداوم بر افراد تحمیل می‌شود و آن‌ها را به موجوداتی تبدیل می‌کند که در انتظار پایان بحران، به‌طور کامل از زمان انسانی خود خارج شده‌اند.

در شرایط رقه، خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای به‌نوعی گرفتار چنین وضعیت زمانی هستند. آن‌ها نه تنها با خطر فیزیکی روبه‌رو هستند، بلکه در میان ویرانی‌ها و تحریف‌های گفتمانی داعش، از آنچه که آگامبن «زمان معلق» می‌نامد، رنج می‌برند. این زمان، که در آن حقیقت به‌طور مستمر دستکاری می‌شود و هیچ امیدی به بازگشت به وضعیت طبیعی وجود ندارد، تنها به‌واسطه کنش‌های آن‌ها و روایت‌هایی که از دل تاریکی و ویرانی بیرون می‌آید، معنادار می‌شود.

آگامبن در The Time that Remains تأکید دارد که در چنین وضعیتی، زندگی انسانی در تقابل با مرگ و نابودی تعریف می‌شود. فعالان رسانه‌ای در مستند City of Ghosts، همچون «شاهدانی» هستند که در برابر وضعیت استثنایی داعش ایستاده و حقیقت را در مواجهه با ماشین تبلیغاتی داعش به نمایش می‌گذارند. آنان با مقاومت در برابر وضعیت معلق و در جستجوی حقیقت، همچون آینه‌ای برای جهان عمل می‌کنند که در آن ظلم و ویرانی، قدرت‌های جدیدی برای درک زندگی و حقیقت به ارمغان می‌آورد.

پایانی که آغاز است

مستند City of Ghosts، داستان کسانی است که نه‌تنها با خطر فیزیکی، بلکه با خطر فراموشی مبارزه می‌کنند. آنان به ما نشان می‌دهند که حقیقت، حتی در تاریک‌ترین لحظات، می‌تواند کورسوی امیدی باشد. در نهایت، این اثر سینمایی، دعوتی است به تأمل در معنای زندگی و مرگ، مقاومت و تسلیم، و بازخوانی آنچه انسانیت را تعریف می‌کند. همان‌طور که کامو می‌گوید: «در میانه زمستان، من دریافتم که تابستانی شکست‌ناپذیر در درون من وجود دارد.»

این فیلم نه تنها مبارزه‌ای در برابر داعش است، بلکه در برابر فراموشی و از دست دادن حقیقت در جهان معاصر که با بحران‌های هویتی، رسانه‌ای و سیاسی دست و پنجه نرم می‌کند، ایستاده است. با نگاه به نظریات معاصر همچون پسااستعمارگرایی و نقد ایدئولوژی‌های رسانه‌ای، می‌توان گفت که این مستند نمایشی است از چگونگی بازسازی حقیقت در برابر ماشین‌های ایدئولوژیک و سرکوبگر.

منابع:

          •         بودریار، ژان. وانموده‌ها و وانمایی‌ها.

          •         کامو، آلبر. انسان طاغی.

          •         درویش، محمود. دیوان اشعار.

          •         باتلر، ژودیت. زندگی قابل سوگواری.

          •         هایک، فریدریش. راه به بردگی.

          •         بارت، رولان. اسطوره‌شناسی.

          •         آگامبن، جورجو. زمان معلق.

          •         آرتو، آنتوان. تئاتر خشونت.

          •         آدورنو، تئودور. صنعت فرهنگ.

          •         جویس، جیمز. اولیس.

          •         گرامشی، آنتونیو. یادداشت‌های زندان.

          •         مستند City of Ghosts، متیو هاینمن، 2017.