یادداشت

یادگیری یا جریان یافتن؟

تمام دوران‌های تغییر مشکلاتی دارند. این [وضعیت] از شیوه زندگی و مبارزه آموخته‌شده به شیوه مبارزه‌ای متفاوت تغییر خواهد کرد. طبیعتا در این وضعیت، نیاز به تغییر آموخته‌ها وجود دارد.

اگر دگماتیسم را به عنوان یادگیری و جریان یافتن را به عنوان تغییر و پیشرفت در نظر بگیریم، آنگاه پرسش اینکه برای آزادی اجتماعی، انسان کدام را باید ترجیح دهد، پیش روی ما قرار می‌گیرد.

بسیاری از مردم به جای جریان یافتن، یادگیری را ترجیح می‌دهند. می‌خواهند در باور و آسایشی که یادگیری به آنها داده است، زندگی کنند. به همین دلیل ابن خلدون می‌گوید: «انسان‌ها فرزندان یادگیری هستند. هر چه بیاموزند، طوری رفتار می‌کنند که گویی آن صحیح و طبیعی است.»

این وضعیت برای ادیان و دولت‌ها نیز صدق می‌کند. ادیان و دولت‌ها خود را به گونه‌ای بر جامعه تحمیل می‌کنند که گویی تنها حقیقت آنها هستند. به عنوان حقیقتی که بازگشتی از آن نیست، در ذهن جامعه جای می‌گیرند و با این کار، جهان جامعه و افراد را اشغال می‌کنند. به جز دین و دولت، تمام اشکال و گزینه‌های اجتماعی مورد سرزنش و انتقاد قرار می‌گیرند.

در طول تاریخ، نیازهای جوامع به خودمدیریتی همواره توسط دولت‌ها و ادیان دستکاری و وارونه شده است. نهادهای قدرت همواره تلاش کرده‌اند تا اختلافات و روابط بین جامعه را شکل دهند. بسیاری از افکار و مقاومت‌هایی که می‌گفتند راه‌های متفاوتی در برابر این وجود دارد و برای آن مبارزه می‌کردند نیز، یا نابود شدند یا به سیستم پیوستند.

دولت-ملت‌های امروزی ما، تلاش می‌کنند تا دین‌گرایی، ملی‌گرایی و مذهب‌گرایی را به عنوان تنها گزینه صحیح نشان دهند و با تکیه بر اینها، اختلافات اجتماعی را نادیده می‌گیرند. ابزارهای قدرت، گزینه جامعه آزاد و دموکراتیک را نادیده می‌گیرند، تسلیم شدن به ملت‌‌های دولت‌دار را بر مردم تحمیل می‌کنند و ادغام و ذوب شدن در میان ملت و فرهنگ مسلط را به عنوان تنها گزینه ارائه می‌دهند. به همین دلیل، دولت-ملت‌های موجود همواره تلاش کرده‌اند تا جوامعی همسان، یعنی هموژن، بسازند. با هدف ساختن جوامع هموژن، فشارهای زیادی بر جوامع وارد کرده‌اند و دردهای بزرگی را به آنها تحمیل کرده‌اند.

کسانی که تلاش می‌کنند بر بقایای رژیم‌هایی که به دلیل پارادایم تندرو، یکپارچه‌گرا و دین‌گرای دولت-ملت فروپاشیده‌اند، دوباره با همان ذهنیت یکپارچه‌گرا دولت‌ها را بنا کنند، طوری رفتار می‌کنند که گویی گذشته‌ای برای عبرت گرفتن نداشته‌اند.

دولت سوریه بارزترین مثال این است. با وجود اینکه فروپاشی ناشی از ذهنیت یکپارچه‌گرا و متمرکز آشکار است، گفته می‌شود «من یک دولت-ملت متمرکز بنا خواهم کرد، من خلق‌ها، باورداشت‌ها و ادیان مختلف را به رسمیت نخواهم شناخت» و این امر سناریوهای پیشین را که به خوبی شناخته شده‌اند، دوباره به یاد می‌آورد.

آیا دولت جدید سوریه می‌تواند با وجود کوردها، علویان، دورزی‌ها، کسانی که سکولار فکر می‌کنند و زندگی می‌کنند، با ذهنیت یکپارچه‌گرا و دین‌گرا ساخته شود؟ رویکرد یکپارچه‌گرا و دین‌گرا نشان می‌دهد و به این معناست که از گذشته نزدیک نیز درسی گرفته نشده است. مبنا قرار دادن این ذهنیت، راه را برای جنگ‌ها و درگیری‌های سخت باز خواهد کرد. که این نیز بزرگترین فاجعه‌ای خواهد بود که برای مردم سوریه و خاورمیانه رخ خواهد داد.

در خاورمیانه، مردم کورد و سرزمین آنها در بین چهار دولت تقسیم شدند و مردم کورد با دردها و قتل‌عام‌های بزرگ روبرو شدند. وقتی به تراژدی‌ای که توسط تاریخ آفریده شده نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که هیچ یک از دولت‌هایی که بر مردم کورد فشار آورده و نسل‌کشی کرده‌اند، در قرن اخیر آرامش و خوشبختی ندیده‌اند. این گفته که «ملتی که بر ملت دیگری ظلم می‌کند، آزاد نخواهد شد»، مانند یک پیشگویی به حقیقت می‌پیوندد و دور ملت‌های ظالم می‌پیچد.

دولت‌های سلطه‌گر هرچند خواستند با روش‌های غیرانسانی و نسل‌کشی‌ها، حقوق اساسی و خواسته‌های زندگی آزاد مردم کورد را سرکوب کنند، اما با گذشت زمان پوسیدند و فروپاشیدند. در واقع با استفاده از روش‌های جنگ کثیف نمی‌توان سر پا ماند.

در راس همه، دولت ترکیه، دلیل بحران‌های دولت‌های ایران، سوریه و عراق که می‌خواهند مردم کورد را سرکوب کنند، فشارهای آنها بر مردم کورد و دیگر خلق‌ها است. با این نگرانی که مردم کورد نیز از دموکراسی و آزادی‌ها بهره‌مند خواهند شد، مردم خود را که به نام آنها دولت بنا کرده‌اند را نیز از آزادی‌ها محروم کرده‌اند. در نتیجه می‌توانیم بگوییم که دولت‌های آنها که به «بزرگی‌شان» افتخار می‌کنند، از نظر اخلاقی فاسد شده‌اند، از نظر اجتماعی پوسیده‌اند و از نظر اقتصادی نیز در آستانه فروپاشی هستند.

بسیار خب، آیا دولتی که درهای خود را به روی دموکراسی باز کند، می‌تواند خود را از بحران سیستم موجود نجات دهد؟ یا با آموخته‌های قبلی خود تا فروپاشی به همه چیز ادامه خواهد داد؟

در عراق و سوریه، حزب بعث تا زمانی که پوسید و فروپاشید، بر آموخته‌های یکپارچه‌گرا و دین‌گرای دولت-ملت خود اصرار ورزید.

به نظر می‌رسد که ترکیه و ایران از این واقعیت تجربه کسب نکرده‌اند و گزینه تغییر و تحول دموکراتیک را ترجیح نمی‌دهند.

رهبر آپو برای گذار از ذهنیت دولت-ملت، برای تحت فشار قرار دادن دولت ترکیه جهت صلح با کوردها، با گفتن «من مسئولیت تاریخی را بر عهده می‌گیرم»، روند جدیدی را آغاز کرد. با تشویق دولت به تغییر بر اساس دموکراسی، تلاش می‌کند مسئله کورد را با درک جامعه دموکراتیک حل کند.

برای موفقیت در این امر، ابتدا تغییر را در خود ایجاد می‌کند. انگار می‌گوید، اول من تغییر می‌کنم و بعد شما را تغییر می‌دهم. بر این اساس، در ۲۷ فوریه فراخوان داد. با انحلال پ‌ک‌ک، مبارزه آزادی کوردستان را وارد مرحله دیگری خواهد کرد. مبارزه آزادی کوردستان، با روش‌ها و راه‌های مختلف ادامه خواهد یافت. این یک پیشنهاد برای تغییر، یک گزینه، یک گزینه دموکراتیک است. انگار پیشنهاد داده است که ما محکوم به نابودی و جنگیدن با یکدیگر نیستیم. اگر یک محیط دموکراتیک ایجاد شود که در آن انسان بتواند آزادانه خود را بیان کند، سازماندهی کند و اداره کند، هم آزادی و هم امنیت می‌تواند محقق شود. اگر دولت نسبت به دموکراسی گشوده باشد، مشکلات اجتماعی از راه‌های دموکراتیک حل می‌شوند.

برعکس، جنگ و درگیری همچنان ادامه خواهد یافت. در این وضعیت، مردم کورد که می‌خواهند آزادانه زندگی کنند، برای رساندن مبارزه خود به پیروزی، راه‌های مختلف را جستجو و امتحان خواهند کرد.

تمام دوران‌های تغییر مشکلاتی دارند. این [وضعیت] شیوه زندگی و مبارزه آموخته‌شده را به شیوه مبارزه‌ای دیگر تغییر خواهد داد. طبیعتا در این وضعیت، نیاز به تغییر آموخته‌ها وجود دارد. شاید سخت‌ترین کار تغییر آموخته‌های تثبیت‌شده باشد. این وضعیت نه تنها برای کوردها، بلکه برای دولت ترکیه نیز صدق می‌کند. تغییر فقط از کوردها انتظار نمی‌رود؛ دولت ترکیه نیز در برابر شیوه جدید مبارزه خود را تغییر خواهد داد. اگر به قانون عمل و عکس‌العمل فکر کنیم، وقتی نگرش یک طرف تغییر می‌کند، نگرش طرف دیگر نیز تغییر می‌کند.

طبیعتا این کار آسانی نخواهد بود. رهایی از زندگی آموخته‌شده، رها کردن مکان‌های امن و گشتن در دریاهای طوفانی، کشف راه‌ها و مکان‌های جدید عموما به عنوان کار افراد خیال‌پرداز و ماجراجو دیده می‌شود. اما جالب است که تغییرات بزرگ که جهان را تغییر دادند، دقیقا با افکار و تجربیات همین افراد رخ دادند.

جامعه به سرعت از آموخته‌های قبلی خود دست نمی‌کشد. زیرا روال زندگی و کارهای خود را بر اساس آموخته‌های خود بنا می‌کنند. زیرا چیزهایی که آموخته شده‌اند، در گفتار و اعمال انسان‌ها سهولت ایجاد می‌کنند. یادگیری وابستگی ایجاد می‌کند، چیزهای آموخته‌شده همواره تکرار ایجاد می‌کنند.

حرکت و جریان، موجودات را زنده نگه می‌دارد، آنها را نو می‌کند و از پوسیدگی آنها جلوگیری می‌کند. راز پاک ماندن آب این است: همیشه جاری است و خود را نو می‌کند. آب جاری کثیف نمی‌شود، اما آب راکد با گذشت زمان کثیف می‌شود و بو می‌دهد. این حقیقت توسط همه شناخته شده است.

طبیعتا ما تغییر خواهیم کرد و هر چه تغییر کنیم، محیط اطراف خود را تغییر خواهیم داد. در زمانی که بهانه نادیده گرفتن کوردها از دست دولت-ملت‌ها گرفته شود، مبارزه خود را برای آزادی و موجودیت بیشتر خواهیم کرد. دیگر هیچ دولتی جرات انکار کوردها را نخواهد داشت.

اراده مردم کورد در حفظ موجودیت و تضمین آزادی خود، باعث شده است که در خاورمیانه به یک بازیگر مهم تبدیل شوند.

مردم کورد هم نیروی پیشرو تغییر و تحول دموکراتیک خاورمیانه هستند و هم در ساختارهای جدید نقش فعالی ایفا می‌کنند. مردم، دولت‌ها و نظام‌های سیاسی منطقه به یمن موجودیت آزاد مردم کورد، به ارزش‌های دموکراتیک بازخواهند گشت.