یادداشت

انتخابات ایران وضرورت تحول

مبارزه در چارچوب سازمان و ائتلاف‌های منسجم لازمه تداوم انقلاب می باشد. مسعود پزشکیان و تیم همراه وی بایستی واقف باشند که بدون تکیه بر مردم و جوابگویی به مطالبات دمکراتیک آن‌ها، سرنوشتی بهتر از پیشینیان خود نخواهند داشت.

بعد از سقوط بالگرد رئیس جمهور و همراهانش که منجر به مرگ ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبدالهیان وزیر خارجه شد، در حالی که تیم‌های نجات هنوز در حال جستجوی اجساد کشته شدگان این حادثه بودند، علی خامنه‌ای با بیان این نکته که مرگ رئیسی هیچ خللی در اداره دولت ایجاد نمی‌کند خیال همه را راحت نمود. هر چند شائبه‌هایی راجع به چگونگی این حادثه وجود داشت و کماکان هم دارد، تسریع در تدفین جسد رئیسی و همراهانش زمینه‌ی انتخابات قبل از موعود را ایجاد نمود و بار دیگر فضای سیاسی ایران را ملتهب کرد.

 طی دو هفته‌ی پیاپی کارزار انتخاباتی جهت تعیین رئیس جمهوری، روز جمعه‌ی گذشته با انتخاب مسعود پزشکیان به پایان رسید. نحوه‌ی سقوط بالگرد رئیس جمهوری در حالی که دو بالگرد دیگر بدون هیچ نقصی به مقصد رسیدند، از تصفیه حساب داخلی هم حرف زده می‌شود. اوضاع منطقه‌ای و درگیری‌های ایران و اسرائیل که تا مرز جنگ تمام عیار پیش رفت و چرخش دولت از اصولگرایان به سوی چهره ای نوین که هر دو طیف او را از خود می دانند و می توان وی را تلفیقی از هر دو جناح دانست، اما و اگرهای زیادی را پیش روی ما قرار می‌دهد . انتخاب پزشکیان بعنوان یک اصطلاح طلب در حالی قد علم نموده که بسیاری از رهبران اصلاحات اینک یا ممنوع التصویر شده‌اند و یا در حبس خانگی به سر می‌برند خود جای سوال دارد.

 چرا در این برهه زمانی چنین چرخشی ضرورت داشت؟ در دوره‌ی قبل و با روی کار آمدن رئیسی سیاست‌های ایران در راستای ایجاد هژمونی منطقه‌ای بود، علی خامنه‌ای هم او را بعنوان دست راست خود معرفی نمود. رئیسی از کسانی بود که در «هیئت مرگ» جای گرفته بود و پیش‌بینی می‌شد یکی از گزینه‌های جانشینی خامنه‌ای باشد.

انتخابات ریاست جمهوری ایران تحت تاثیر دو رخداد مهم داخلی و خارجی قرار داشت. قبل از هرچیزی جنبش انقلابی زن زندگی آزادی، وضعیت نوین اجتماعی را ایجاد نموده است و باعث شکاف عمیقی بین حاکمیت و مردم گشته و بیانگر برتری گفتمان نیروهای حاشیه نسبت به مرکز است، با خود مطالبات نوین و رادیکالی را دارد و راهکار ها و زمینه های برون رفت از جمهوری اسلامی را در خود نهفته است. این جنبش توانست همبستگی عمیقی بین نیروهای اجتماعی از جمله زنان، جوانان، ملل و مذاهب داخل ایران ایجاد کند که سال ها بود از طرف گفتمان حاکمیت تحت فشار مظاعف قرار داشتند. آن ها توانستند در دوران این جنبش نوین مطالبات خود را با قاطعیت بیان نمایند. بدین صورت دور از انتظار نبود که مهندسی انتخابات می‌بایست جوابگوی بخشی از این مطالبات باشد. در مقابل سیاست‌های برون مرزی ایران و تنش‌هایی که بعد از جنگ غزه ایجاد گشته‌اند بیش از پیش ایران و اسرائیل را در مقابل همدیگر قرار داده است. چنین وضعیتی نه تنها خوشایند ایران نمی‌باشد بلکه باب میل آمریکا هم نیست، لذا می بایستی سیاستی در راستای تعامل با بیرون پیش گرفته شود، در این رابطه انتخابات ریاست جمهوری فرصت مناصبی بود جهت پاسخگویی به هر دو وضعیت داخلی و خارجی.

در حال حاضر ایران نسبت به سیاست خارجی در تنگنا قرار گرفته و با جنگ غزه که تله‌ای بیش نبود اسرائیل خواست ایران را وارد یک جنگ تمام عیار نماید. در این راستا ترکیه هم نقش تحریک کنندگی را داشت. تنش‌های پیرامون ایران بیشتر گشته و همکاری‌های بین اسرائیل – ترکیه – آذریجان ،ایران را تهدید می‌نماید. در این راستا اسرائیل سعی دارد ایران را تسلیم نماید، ترکیه با ایجاد وضعیت بحرانی  آتش افروزی نموده و تلاش دارد مرز‌های میساق ملی را بیش از پیش بسط دهد. نباید فراموش نمود دولت ترکیه که ائتلافی بین اخوان المسلمین و گرگ‌های خاکستری می‌باشد سودای ایجاد ترکستان بزرگ را در سر می‌پروراند که از مغولستان شروع شده و با گذار از آسیای میانه و در بر گرفتن بخش‌هایی از ایران تا به کناره‌های دریای سیاه و مدیترانه گسترش می‌یابد. گسترش پان ترکیسم در آذربایجان که مستقیما از طرف م.ه.پ سازماندهی می‌شود تهدید بزرگی برای ایران است.

انتخاب مسعود پزشکیان که دارای شناسنامه‌‌ی اتنیکی کورد و ترک آذری می‌باشد گزینه‌ای مناسب بود که نظام به صورت آگاهانه وی را به جلو هول داد. همچنان که می‌دانیم پزشکیان بعد از پیروزی در رقابت‌ انتخاباتی صراحتا اعلام نمود:« اگر آیت‌الله خامنه‌ای نبود،اسم از داخل صندوق بیرون نمی‌آمد». پزشکیان از روحانیون نیست و نزدیک به طیف اصلاح طلبان می‌باشد و نظام جمهوری اسلامی سعی دارد با چهره ای تازه روحانیت را بیش از این در تیر رس مردم قرار نداده و در کنار اجماع دمکراتیک بین ملت‌های ایران که حاصل جنبش انقلابی زن زندگی آزادی است از طریق پزشکیان کاریکاتوریز نموده و مطالبات آن‌ها را رفورمیزه نماید.

آیا پزشکیان توان و یا  چنان صلاحیتی را دارد؟

نباید فراموش کرد میزان مشارکت مردم در انتخابات نسبت به سال‌های قبل بسیار کم بود. اگر قبلا رژیم از طریق انتخابات نمایشی می‌توانست در سطح بین المللی مشروعیت کسب نماید. این بار پایین آمدن میزان مشارکت، آه و ناله ی خودی‌ها  را هم در آورد. مردم به شدت نسبت به تحولات از طریق اصلاحات مایوس گشته‌اند. با دو دور انتخابات در طول یک هفته و با ارعاب و تهدید نتوانستند مشارکت مردم را به سطح پنجاه درصدی هم برسانند.

در حالی که نظام با سرکوب و ارعاب با احکام اعدام و زندانی های طولانی مدت سعی داشت مردم را در لاک خود فرو برد، اما بایکوت فعال مردم نشان داد که برنده ی اصلی این انتخبات جنبش زن زندگی آزادی بود.  در صورتی که نظام جمهوری اسلامی بعد از جنبش انقلاب زن زندگی آزادی تهدید‌های پیش روی خود را حس ننموده باشد و سعی در یافتن راه حل اساسی ننماید، انتخاب پزشکیان نه تنها راه حل نیست بلکه پایان فرصت‌های پیش رو خواهد بود. کسانی که در انتخابات شرکت نموده‌اند و بار دیگر رای خود را به امید اصلاحات در صندوق‌ها انداخته‌اند آخرین بخش خاکستری جامعه هستند که هنوز سعی دارند با اصلاحات مطالبات خود را پیگری کنند.

نیرو‌های اپوزسیون داخلی و نیرو‌های دمکراتیکی که در جریان جبش انقلاب زن زندگی آزادی مشارکت فعالی داشتند و خواهان یافتن راه حلی دمکراتیک از درون جامعه بودند، می‌توانند نقش فعالی در برون رفت از این بن بست را داشته باشند. نباید فراموش کرد هم در داخل و هم در خارج و در میان اپوزسیون راستگرا مخالفین جنبش انقلابی زن زندگی آزادی وجود دارند، لذا مبارزه در چارچوب سازمان و ائتلاف های منسجم لازمه تداوم انقلاب می باشد. مسعود پزشکیان و تیم همراه وی بایستی واقف باشند که بدون تکیه بر مردم و جوابگویی به مطالبات دمکراتیک آن‌ها، سرنوشتی بهتر از پیشینیان خود نخواهند داشت. همچنین بازی در دایره قدرت و بکارگیری آرای مردم برای این بازی می‌تواند آخرین شانس رژیم برای ایجاد اصلاحات را به باد داده و آن را به پرتگاه نزدیک نماید.