اسرائیل چند روز پیش طی حملهای موشکی ساختمان وابستە بە کنسولگری رژیم ایران در پایتخت سوریه را مورد هدف قرار داد و در پی این حمله ۷ عضو بلند پایهی سپاه پاسداران و به طور کل طبق آنچه رسانهها اعلام کردهاند، ۱۴ نفر کشته شدهاند. پس از این حمله، برخی از کشورها مانند آمریکا هرگونه اطلاع قبلی از این حملهی اسرائیل را رد کردند و از رژیم ایران خواستند که از این فرصت برای ایجاد آشوب و تشدید و تعمیق درگیریها استفاده نکند و آتش جنگ را در منطقه فروزانتر ننماید و برخی از کشورها و سازمانهای بینالمللی این حمله را محکوم کردند و برخی دیگر؛ این حمله را خطرناک خواندند و برخی دیگر نیز مانند دولت ترکیه ترجیح دادند سکوت کنند و با سکوت خود مهر تاییدی بر این حمله زدند.
آمریکا و رئیس جمهور این کشور خیلی وقتها این را اعلام کردهاند که آنها و اسرائیل دارای یک استراتژی مشترک نیستند. این سخنان، پروپاگاندای رسانهها هستند و این نیز فقط برای فریب افکار عمومی گفته میشود، وگرنه اساسا اسرائیل در خاورمیانه و جهان برنامههای آمریکا را اجرا میکند و شاید در برخی از راهها و روشها تفاوتهایی داشته باشند، اما در نتیجه یک هدف مشترک را دنبال میکنند.
از طرفی دیگر رژیم ایران پس از یک روز سکوت پس از انجام حمله، تهدید کرد که از اسرائیل انتقام خواهد گرفت؛ محل و زمان انتقام مشخص نخواهد بود اما بە اسرائیل پاسخ خواهند داد و اسرائیل نیز اعلام کرده است که آنها برای پاسخ و انتقام ایران آماده هستند.
اگرچه افراد و جناحها و دولتها و سازمانهای بینالمللی زیادی معتقد هستند که رژیم ایران پاسخ خواهد داد، اما من شخصا معتقد نیستم که رژیم ایران برای حملهای که در دمشق انجام شد و در این حمله که ۷ تن از اعضای سپاه پاسداران کشته شدند، انتقام بگیرد و پاسخ این حمله را بدهد، زیرا هم در سخنان مقامات ارشد رژیم ایران و هم نیروهای وفادار به رژیم ایران، قدرت و باوری دیده نمیشود که آنها بتوانند به اسرائیل پاسخ دهند.
حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان گفته است که رژیم ایران به اسرائیل پاسخ خواهد داد و رهبر و مقامات ارشد ایران تصمیم خواهند گرفت که چه زمانی و کجا پاسخ دهند.
قاسم الاعرجی، عضو کمیتهی امنیت ملی عراق نیز اعلام کرد؛ آنها اجازه نخواهند داد که کشورها و نیروهای دیگر اختلافات خود را در خاک عراق حل نمایند. این پیام قاسم الاعرجی عضو کمیتهی امنیت ملی عراق پیامی مستقیم به نیروهای نیابتی عراق بود به رژیم ایران در عراق وابسته هستند که به هیچ وجه دولت عراق رازی نیست این نیروها در داخل خاک عراق به اسرائیل حمله کنند.
برخی از مقامات ارشد خود رژیم ایران نیز اعلام کردهاند که رژیم ایران باید با حساسیت با این موضوع برخورد کند و تصمیمات عجولانه و احساسی اتخاذ ننماید. زیرا اسرائیل، آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر از جمله ترکیه از رژیم ایران میخواهند که پاسخ دهد و آن را بهانهای برای حمله به تاسیسات هستهای و نظامی این کشور کنند و در نتیجه رژیم ایران را در دام قرار دهند.
هدف اسرائیل از مورد هدف قرار دادن این ساختمان و کشتن اعضای سپاه پاسداران، رؤسای فلسطینی حماس و برخی از نیروهای نیابتی رژیم ایرانی در سوریه این است که رژیم ایران را در موقعیتی قرار دهند که نتواند به این حملات پاسخ بدهد.
زمانی که اسرائیل این حمله را آغاز کرد، معتقد بوده که رژیم ایران قادر به پاسخگویی نخواهد بود، نه به این دلیل که سلاح و تسلیحات لازم را در اختیار ندارد، یا اینکه موشکهای رژیم ایران قادر نیستند به اسرائیل برسند و انتقام بگیرند، نه اصلا موضوع چنین چیزی نیست. موضوع بزرگتر از این حرفهاست. اگر رژیم ایران در داخل به اسرائیل پاسخ دهد، بهانهی مستقیمی برای اسرائیل و متحدانش آمریکا، ترکیه و انگلیس خواهد بود؛ زیرا چنین پاسخی به عنوان اعلان جنگ علیه اسرائیل خواهد بود، به ویژه اگر حمله تلافیجویانهی رژیم ایران منجر به کشته شدن اسرائیلیها شود، واکنشها در سطح بالایی خواهد بود و اسرائیل و این کشورها ممکن است به تأسیسات هستهای و نظامی رژیم ایران حمله کنند و اگر نیز سکوت نماید آنگاه در سطح بینالمللی و منطقهای و به ویژه نزد نیروهایی که به رژیم ایران وابسته هستند، تحقیر خواهد شد و مشروعیت خود را بیش از پیش از دست خواهد داد و ادعاهای آن توخالی و مانند حباب روی آب خواهد بود. اگر هم رژیم ایران بخواهد با استفاده از نیروهای نیابتی خود پاسخ دهد، آنگاه آتش جنگ در سوریه، لبنان، عراق و یمن بیش از هر زمان دیگری گسترش خواهد یافت و اسرائیل نیز دست روی دست نخواهد گذاشت و به این نیروها پاسخ خواهد داد.
همانطور که در اظهارات حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان مشخص بود، حزبالله لبنان حق انتقامجویی مستقیم را بر عهده ایران گذاشته و توپ را به میدان رژیم انداخت و اعلام کرد؛ قطعا رژیم ایران پاسخ خواهد داد و ساکت نخواهد ماند. اظهارات نصرالله نشان میدهد که آنها نمیتوانند مانند حزبالله به اسرائیل پاسخ دهند که در حالی که در مرکز کنسولگری ایران نیروهای سپاه و نیروهای حماس جمع شده و مورد هدف حملات اسرائیل قرار میگیرند. و به این معناست که پاسخ به حملهی موشکی اسرائیل وظیفهی اصلی خود ایران است.
حوثیهای یمن نیز به همین شکل. توانایی حوثیها نیز در حد حمله به کشتیهای آمریکایی و اسرائیلی در دریای سرخ است و نمیخواهند هدف حملات آمریکا و بریتانیا قرار بگیرند.
آنچه باقی میماند، جبههی مقاومت اسلامی عراق و حشد الشعبی و نیروهای کتائب حزبالله و نیروهای کتائب سیدالشهدا سوریه هستند. سوال این است که آیا این نیروها میتوانند پاسخی مشابه به اسرائیل بدهند و انتقام رژیم ایران و کشتار سران سپاه پاسداران را از اسرائیل بگیرند.
هر چند از زبان قاسم الاعرجی، رئیس امنیت ملی عراق، از برخی نیروها خواسته شد تا از خاک عراق برای حل مناقشات خود استفاده نکنند. اگر نیروهای نیابتی رژیم ایران در عراق بخواهند به جای رژیم ایران از اسرائیل انتقام بگیرند، اسرائیل در داخل عراق مانند سوریه به آنها حمله خواهد کرد و خود آمریکا نیز در میدان است و میتواند به درخواست اسرائیل و یا ابتکار عمل خود به این نیروها حمله کرده و با آنها مقابله نماید.
رژیم ایران به طور کلی در یک دو راهی باقی مانده است و در هر دو حالت نیز هیچ سودی برای ایران وجود نخواهد داشت. به خصوص اگر هدفش پاسخگویی باشد. اینگونه جنگ به داخل کشورش کشیده خواهد شد که به معنای به وضعیت سوریه و عراق گرفتار شدن و ویرانی کشور، کشتار غیرنظامیان و فروپاشی کامل رژیم است.
به دلیل همین شبهات و تردیدهاست که برخی از مقامات ارشد و حتی تعدادی از نمایندگان خامنهای تردید خود را پنهان نمیکنند و آشکارا میگویند که باید با حساسیت برخورد کرد و عقلانی و منطقی عمل کرد. این اظهارات نشان می دهد که مقامات ایرانی برای انتقامگیری تردید دارند و تصمیم نهایی را نگرفتهاند.
آنکه در این وضعیت لام تا کام حرف نزده و اظهار نظری نکرده، دولت ترکیه و رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه است. اردوغان و دولت او اغلب برای دشمنی با خلق کورد و جنبش آزادیبخش خلق کوردستان، دولت ایران و رژیم آن را دوستان و متحد خود نام میبرد. اما اخیرا برای همگان به ویژه رژیم ایران مشخص شده است که دولت ترکیه و حکومت حزب عدالت و توسعه-حزب حرکت ملی پشت گروههای داعش قرار دارند و از آنها به عنوان سلاح استفاده میکنند.
اسرائیل و حکومت حزب عدالت و توسعه-حزب حرکت ملی و دولت ترکیه در خاورمیانه متحد و شریک هستند، حتی در حملات اسرائیل به نوار غزه به ارزش ملیونها دلار سلاح و تسحیلات به اسرائیل فروخته است. بنابراین در حمله به کنسولگری ایران نیز نه اردوغان و نه دولت ترکیه هیچ واکنشی نخواهند داشت و سکوت اختیار کرده و سکوتشان نیز به معنای تاییدی برای این حمله است. حتی شاید اطلاعات و خبر مربوط به جلسهی اعضای سپاه پاسداران و حماس در آن ساختمان توسط دولت ترکیه و سازمان میت به اسرائیل داده شده باشد؛ زیرا دولت ترکیه و مقامات حماس نیز روابط نزدیکی با یکدیگر دارند. آغاز جنگ بین فلسطین و اسرائیل نیز توسط دولت ترکیه و اردوغان انجام شد. اکنون نیز میخواهند رژیم ایران را به هر قیمتی که شده وارد جنگ کنند.
دولت ترکیه با همکاری آمریکا و سازمان اطلاعاتی موصاد و سیآیای میخواهد از چند جبهه رژیم ایران را تحت فشار قرار دهد و آن را محاصره کنند و از طریق محاصره نیز بخواهند رژیم ایران را با تهدید جدی مواجه کنند و امنیت این رژیم و مسئولان آن را با خطر و جنگ داخلی روبرو کنند.
موضع آمریکا که آشکارا میگوید که رژیم ایران در تلاش برای حمله به اسرائیل است به این معنی است که آمریکا خواهان این است که حمله و این تلافی رخ دهد. با این حال، رژیم ایران هنوز در مورد چگونگی، زمان و میزان واکنش به حملهی اسرائیل تردید دارد. انتظار میرود رژیم ایران در این زمینه خود را به نشنیدن بزند.
یکی از کشورهایی که سعی دارد و خواهان آن است که رژیم ایران پاسخ این حمله را بدهد، دولت اشغالگر ترکیه است. دولت اشغالگر ترکیه در منطقه به عنوان مهرهای در دستان مدرنیتهی سرمایهداری است به بستری برای توطئهها و پروژههای سیستم سرمایهداری و حکومت پنج هزار سالهی مردسالاری تبدیل شده است. این کشور مبتنی بر مالکیت خصوصی و مزدوری و وابستگی خود را بنیاد نهاده است. باید این مسئله را به خوبی درک کرد.
دولت اسرائیل ۷۵ سال پیش توسط سیستم مدرنیتهی سرمایهداری در منطقه تأسیس شد. این دولت پای یدکی سیستم سلطهگرای مدرنیتهی سرمایهداری است. همانطور که آنها اکنون به رئیس جمهور اوکراین برای مبارزه و تضعیف روسیه هر کمک و فرصتی ارائه میدهند، به همان شکل نیز ۸۰ سال است که دولت اسرائیل را برای استفاده از آن علیه ملتهای منطقه آماده میکنند. از طریق دولتی که تا دندان مسلح است و با دست و دندان به خلق فلسطین حمله میکند، تمام فناوریهای نسلکشی را در اختیار آن قرار دادهاند. این کشور بر اساس منطق زور، کشتار و نسلکشی بنیان نهاده شده است. سعی میکند از جهان اسلام انتقام بگیرد و برای رسیدن به این هدف میخواهد، کشورهای اسلامی را به جان هم بیاندازد. مدرنیتهی سرمایهداری میخواهد از یهودیت و مسیحیت علیه جهان اسلام استفاده کند. آنها میخواهند یک ایدئولوژی مبتنی بر تفکرات یهودیت، مسیحیت و اسلام ایجاد کنند و خلقها را اساسا خنثی نمایند و حس مقاومت انسانها را در برابر حملات مدرنیتهی سرمایهداری تضعیف کنند و مقاومتشان را درهم بکوبند.
در سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران به ترکیه و برگزاری نشستی با مقامات این کشور، از رئیسی خواسته شده است تا علیه جنبش آزادیبخش خلق کوردستان متحد شوند و همراه با هم علیه کوردها بجنگند. به ویژه هنگام کنفرانس مطبوعاتی اردوغان آشکارا از رئیس جمهور و رژیم ایران خواست تا علیه حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک)، حزب اتحاد دمکراتیک (پید) و حزب کارگران کوردستان (پکک) بجنگند. اساسا دولت اشغالگر ترکیه و نمایندهی مدرنیتهی سرمایهداری در منطقه میخواهد رژیم ایران را از هر طرف وارد جنگ کند و خطمشی ملیگرایی را در ایران گسترش دهد. اردوغان که از طریق گروههای تبهکار داعش در کرمان قتلعام انجام داد، میخواهد در سطح کوردستان نیز خطمشی ملیگرایی کورد را گسترش دهد و از آن به عنوان کارتی علیه رژیم ایران استفاده کند. غافل از اینکه خود و دولت مزدورش پنجاه سال است که علیه جنبش آزادیبخش خلق کوردستان (پکک) در حال جنگ و سیاست نسلکشی و از بین بردن و قتلعام انجام میدهد و در این جنگها چیزی جز ویرانی برای خلقهای ترکیه به بار نیاورده است. سیاستمداران باید از اردوغان و دولت و حکومت اشغالگرش بپرسند که در این پنجاه سال تمام انرژی و ثروت زیرساختهای ترکیه را به حراج گذاشتهاید و آن را صرف جنگ کردهاید و از این همه جنگ و کشتار چه عایدتان شده است.
اردوغان میخواهد با تشویق ملیگرایی و دینگرایی و مذهبگرایی دگم خلقها را به جان یکدیگر بیاندازد، به ویژه میخواهد رژیم ایران را از هر طرف محاصره کند و راه نفسش را قطع نماید. آذربایجان از یک سو، ترکمنستان، پاکستان و عربستان از سوی دیگر و خود دولت اشغالگر ترکیه، رژیم ایران را به طور کامل محاصره کردهاند. به همین سبب میتوانند در مدت کوتاهی دهها گروه مسلح و انتحاری را وارد ایران کرده و وضعیت داخلی ایران را متشنج و متزلزل کنند. هدف اصلی اردوغان، دولت ترکیه، آمریکا و اسرائیل نیز همین است و به این معنا که دارای استراتژی مشترک از راه و روشهای متفاوت هستند.
اگرچه آمریکا و عربستان و ایران در مورد مسیرهای تجاری از هند به خلیج، تنگه هرمز و عربستان و مصر و غزه و اسرائیل و یونان و مدیترانه و اروپا و آمریکا توافق کردهاند، اما به نظر میرسد که توافق آنها بدون مشکل و درگیری نخواهد بود و رژیم ایران را آنطور که هست نمیپذیرند و میخواهند تغییراتی را به زور بر آن تحمیل کنند.