سیستم خودـ دفاعی ملت دموكراتیك
موجودیت و آزادی كُردستان و كُردها بدون خودـ دفاعی نمیتواند وجود داشته باشد. ... حداقلیترین شرطِ مشتركزیستن با دولتـ ملتها، این است كه ضمانتِ مبتنی بر قانون اساسی جهت هویت ذاتی و حیات آزاد كُردها تأمین گردد.
موجودیت و آزادی كُردستان و كُردها بدون خودـ دفاعی نمیتواند وجود داشته باشد. ... حداقلیترین شرطِ مشتركزیستن با دولتـ ملتها، این است كه ضمانتِ مبتنی بر قانون اساسی جهت هویت ذاتی و حیات آزاد كُردها تأمین گردد.
در دنیای جانداران، هر یك از گونهها دارای یك سیستم دفاعی مختص به خویش است. حتی یك نوع جاندار فاقد دفاع نیز وجود ندارد. حتی مقاومتی كه هر عنصر و هر ذرّهی موجود در كیهان جهت حفظ موجودیت خویش نشان میدهد را میتوان به خودـ دفاعی (دفاع ذاتی) تعبیر كرد. پیداست مقاومتی كه در مقابل تجزیهوفاسدشدن و خارجشدن از حالت «خودْبودن» نشان میدهد، از طریق اصطلاح خودـ دفاعی قابل بیان است. هنگامی كه مقاومت مزبور از دست داده شود، آن عنصر یا ذرّه تجزیه میشود، از حالت «خودبودن» خارج میگردد و به عنصر دیگری تبدیل میشود. در عالم جانداران نیز وقتی مقاومتِ مبتنی بر خودـ دفاعی درهم شكسته شد، آن جاندار یا به طعمهی سایر جانداران تبدیل میشود یا میمیرد.
همان سیستم برای نوع انسان و جامعهی انسانی نیز، بهغایت معتبر است و مصداق دارد. نوع ظریفی همچون انسان و هستیِ در معرضِ تهدید ماندهای همچون جامعه، بدون وجود یك خودـ دفاعیِ قوی قادر نخواهد بود موجودیت خویش را به مدتی طولانی استوار نگه دارد. در نوع انسان، دفاع به اندازهای كه بیولوژیك است، اجتماعی نیز هست. دفاع بیولوژیك، توسط غرایز دفاعی موجود در هر جانداری انجام میشود. در دفاع اجتماعی نیز، تمامی افراد اجتماع با هم متحد گردیده و بهطور مشترک از خویش دفاع مینمایند. حتی مطابق امكانات دفاعی، شمار و شكلِ سازماندهی اجتماع بهطور پیوسته تغییر مییابد. دفاع، یك كاركرد یا نقشویژهی اساسی اجتماع است. بدون آن، حیات به هیچ وجه قابل تداوم نیست. همانگونه كه میدانیم دو نقشویژهی اصلی دیگر جهان جانداران، عبارت است از تغذیه و تولیدمثل. به همان شكل كه موجودات جاندار بدون تغذیه و تولیدمثل قادر به تداوم حیات خویش نمیباشند، بدون دفاع ذاتی نیز قادر به تداوم حیات خویش نخواهند بود. یك نتیجهی مهم دیگر كه میتوانیم از خودـ دفاعی جهان جانداران استنباط نماییم این است كه دفاع مذكور تنها معطوف به حفظ موجودیت خودشان است. سیستمهای برقراری سلطه بر نوع خویش و حتی بر موجوداتی از نوع دیگر و به استعمار كشیدنشان وجود ندارد. نظامهای استعمار و سلطه، برای اولین بار در نوع انسان ایجاد گشته است. در این زمینه، توسعهی ذهنیتی نوع انسان ـ كه امكان استثمار را میسر میگرداندـ و در همین رابطه بهدستآوردن محصول مازاد، ایفای نقش مینماید. این وضعیت، در کنار دفاع از موجودیت، دفاع از ارزشهای مربوط به کار و رنج، یعنی جنگهای اجتماعی را نیز به همراه میآورد.
از منظر كُردها، مقولهی دفاع ذاتی در تطابق با شرایط ملموسی كه تجربه كردهاند، به درازای تاریخ همیشه اهمیتی حیاتی داشته است. چون اَخلاف یا بازماندگانِ درجه اول اجتماعاتی هستند كه انقلاب نئولیتیك را در عمیقترین و درازمدتترین شكلِ آن زیستهاند، بنابراین همیشه با حملات و یورش روبهرو گشتهاند. مقادیر مازاد محصولی كه برآمده از انقلاب زراعیِ موجود در هلال حاصلخیز بود، سبب گردیده تا همواره حملاتی صورت گیرند. هزاران سال بدینگونه طی شده است. هرچه نظامهای تمدنی با اتکا بر مازاد محصولات ایجاد گشتند، مقطع حملات برنامهریزیشده و سیستماتیك نیروهای متكی بر ساختاربندیهای «شهر، طبقه و دولت» آغاز شدند. تمدنهای بیشماری از تمدن سومر گرفته تا ایالات متحدهی آمریكا كه امروزه آخرین نیروی هژمونِ تمدن حاكم است، همیشه بهطور غیرمستقیم یا مستقیم حملات و یورشهایی را علیه همان منطقه و اجتماعات صورت دادهاند.
حملات دویست سالهی اخیر كه همهنگام با مدرنیتهی كاپیتالیستی روی دادند، كیفیتی متفاوت به خویش گرفتند. نظامهای حفظ موجودیتشان یعنی نظامهای دفاع ذاتیای كه از اعصار اولیه تاكنون بهصورت واحدهای قبیلهای و عشیرهای و با اتكا بر مناطق كوهستانی ایجاد نمودهاند، در مقابل ابزارهای یورشگرانهی متكی بر نظام كاپیتالیستی كفایت نكردند. برای اولین بار خطر از دستدادن موجودیتشان مطرح گشت. ساختاربندی دولتـ ملتِ مدرنیتهی كاپیتالیستی، موجب آن شد كه كُردها نهتنها با سلبشدن آزادیشان مواجه گردند بلكه با خطر ازدستدادنِ موجودیتشان نیز رویارو شوند. برنامه و اقدامی كه در گسترهی مرزهای سیاسی جهت آفریدن «تكزبان»، «تكملت» و «تكوطن» هدفمند بود، سبب شد تا سایر زبانها، ملتها و وطنهای موجود در گسترهی همان مرزها، با انكار و نابودی رویارو گردند. كُردها در تمام بخشهای میهنی كه با زور تقسیمش كردهاند، توسط دولتـ ملتها وارد یك پروسهی انكار و نابودی گردانده شدند. دولتـ ملتهایی كه از طرف نیروهای هژمونیك پشتیبانی میگردیدند، پاكسازی و نابودی كُردها و كُردستان را بهعنوان سیاست اساسی در پیش گرفتند. هنگامی كه مقاومتهای مبتنی بر دفاع ذاتیِ ناكافی آنان درهم شكسته شد، نوبت به از پای درآوردن و تحلیلبردن جامعه، آسیمیلهنمودن و بدینترتیب نابودكردنش رسید.
جنبش PKK كه بهعنوان یك واكنش در برابر این پروسهای ظهور کرد که بهشدت ادامه داده میشد، در سرآغاز اساسا بهعنوان جنبش دفاع ذاتی خلق كُرد وارد عرصه گشت. جنبش دفاع ذاتیای كه ابتدا بهصورت ایدئولوژیك و سیاسی پیش بُرده میشد، در مدتزمانی كوتاه به مرحلهی خودـ دفاعیِ متكی بر خشونت متقابل گذار نمود. دفاع مسلحانهای كه در سرآغاز تنها جهت دفاع از موجودیت كادرها و هواداران بود، از طریق كارزار ۱۵ آگوست ۱۹۸۴ و با دربرگرفتن خلق، وسعت یافت. جنبشی كه به جنگ خودـ دفاعی خلق متحول گشت، مورد حملات تمامی نیروهای هژمونیك ذیربط و بهویژه یورشهای برنامهریزیشدهی نیروهای گلادیوـ ناتو قرار گرفت. از آنجا كه كُردها رفتهرفته به سمت رقمزدن سرنوشت خود در كُردستان حركت میكردند، بنابراین كلیهی نیروهایی كه از برهمخوردن تعادل منطقه توسط كُردها بیم داشتند، از حملات و یورشهای مزبور پشتیبانی نمودند. با این حال، جنگهای مقاومتطلبانه ضربات عظیمی بر سیاستهای انكارگرایانه، نابودكننده و آسیمیلاسیونمحور تحمیلی وارد آورد. همچنین موضع صیانت از هویت خلق و پافشاری بر مطالبهی حیات آزاد را قاطعیت بخشید. هرچند تمایلات تصفیهگرایانهی قدیمی دولتـ ملتها علیه خلق كُرد تماما به پایان نرسید، اما ادعاهایشان در این زمینه به اندازهی گذشته باقی نمانده است. به مرحلهی پذیرفتهشدن هویت كُردی و احترام به حیات اتونوم رسیدهایم. این وضعیت از لحاظ جنگِ مبتنی بر دفاع ذاتی، یك وضعیت نوین است. PKK سعی كرده تا از طریق KCK این وضعیت نوین را ارزیابی كند و از آن استفاده نماید.
یك سرخط مهم و اغماضناپذیر در برنامهی برساخت ملت دموكراتیك در KCK، موضوع چگونگی ایجاد یك ساختار نظاممندِ ماندگار جهت دفاع ذاتی است. سیاستهای نوین انكار، نابودی و آسیمیلاسیون كه دولتـ ملتها بهمنزلهی انحصار نیروی مسلحِ یگانه، در صورت فرصتیابی از اجرای آنها امتناع نخواهند ورزید، نظام خودـ دفاعی KCK را ناچار از ماندگاری نموده است. حداقلیترین شرطِ مشتركزیستن با دولتـ ملتها، این است كه ضمانتِ مبتنی بر قانون اساسی جهت هویت ذاتی و حیات آزاد كُردها تأمین گردد. صرفا ضمانتِ مبتنی بر قانون اساسی كفایت نمیكند؛ باید با استاتوها [یا موقعیتها]یی كه از طریق قوانین تعیین گشتهاند، شرایط ملموس اجرای ضمانت مزبور پیگیری شوند. كلیهی امور امنیتی، بهغیر از دفاع ملی مشتركی كه در برابر خارج صورت میگیرد، باید توسط خود جامعهی كُرد انجام داده شوند. زیرا یك جامعه فقط خودش میتواند به بهترین وجه امنیت داخلیاش را برقرار سازد و به مناسبترین شیوه نیازهایش را در این زمینه برآورده سازد. بنابراین دولتـ ملتهای ذیربط (دولتـ ملتهای مركزی تركیه، ایران، عراق و سوریه) باید در سیاستهای امنیت داخلی خویش رفرمهایی مهم و جدی صورت دهند. KCK نیز در صورتی كه صلح و چارهیابی دموكراتیك تحقق یافت، باید نیروهای دفاع ذاتی خویش یعنی نیروهای مدافع خلق (HPG) را از نو ساماندهی و تنظیم نماید. بیشك ساماندهی و تنظیم نو، مستلزم قوانین نوینی است. آشكار است كه نظامی همانند «افواج حمیدیه»ی قدیمی و [نیروهای مزدوری نظیر نظامِ] «محافظان روستا»ی نوین پذیرفته نخواهند شد. اما میتوان نیروهای نوینی را سامان داد كه بر سازش با دولتـ ملتها اتكا داشته و به امنیت قانونمندِ داخلی مربوط باشند.
اگر با دولتـ ملتهای ذیربط سازش صورت نگیرد، KCK سعی خواهد كرد جهت حفاظت از برساخت تمامبُعدی و یكطرفهی ملت دموكراتیك خویش، وضعیت كمّی و كیفی نیروهای دفاع ذاتی خود را مطابق نیازهای نوین، ساماندهی و تنظیم نماید. نیروهای نوسامانیافتهی HPG موظف به دفاع از تكوین ملت دموكراتیك در هر حوزه و هر بُعدی بوده و اتوریتهی ملی دموكراتیك را با شایستگی برقرار خواهند نمود. مسئول امنیتِ جان و مال فردـ شهروندان ملت دموكراتیك خواهند بود. كُردها در برابر كلیهی اقدامات دولتـ ملتها (اعم از جنگهای نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و روانی) كه تا حد نسلكشیها پیش میروند، در حال مبارزهی متداوم و مستمر خواهند بود. موجودیت و آزادی كُردستان و كُردها بدون خودـ دفاعی نمیتواند وجود داشته باشد.
برگرفته از جلد پنجم دفاعیات رهبر آپو با عنوان «مسئلهی کُرد و رهیافت ملت دموکراتیک (دفاع از کُردها، خلقی در چنگال نسلکشی فرهنگی)»