گسترش فقر در ایران و ناکارآمدی نظام | یادداشت
... با کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع جهان را دارد ببینید چه کردهاید. ۴۰ سال است که حدود ۲۰۰ خانواده سرنوشت ایران را به گروگان گرفتهاند ...
... با کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع جهان را دارد ببینید چه کردهاید. ۴۰ سال است که حدود ۲۰۰ خانواده سرنوشت ایران را به گروگان گرفتهاند ...
کشوری که بر پایه دارائیهای طبیعی و نیروی جوان آن میتوانست در زمره یکی از مرفهترین و مولدترین کشورهای جهان قرار داشته باشد اکنون در نتیجه سیاستهای ناکارآمد نظام حاکم، سیاستهای توسعهطلبانه ارضی در منطقه و صدور انقلاب به جهان و تحریمهای جهانی علیه ایران در رده یکی از فقیرترین کشورهای جهان قرار گرفته است؛ تا جایی که طبق آمار رسمی و اظهارات مسئولان ایرانی بیش از نیمی از جمعیت هشتاد میلیونی این کشور زیر خط فقر قرار دارند.
با گذشت یکسال از خروج آمریکا از برجام و بازگشت بخشی از تحریمها ساکنان مرزهای ایران روز به روز فقیرتر شده اند. اگر در دو سال گذشته خط مطلق فقر در ایران کسب درآمد حداقل ۲ میلیون و پانصد هزار تومان در ماه بود این میزان درآمد طبق اعلام مرکز کمیسیون اقتصادی مجلس ایران تا پاییز سال ۱۳۹۷ به ۳ میلیون و چهارصد هزار تومان افزایش یافته است. طبق گفته های فتاح رئیس کمیته امداد، در اواخر سال ۱۳۹۶آمار فقرای ایران رقمی نزدیک به ۱۱ میلیون نفر برآورد میشد، اما همان زمان شهاب نادری نماینده اورامان در مجلس ایران و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، ۲۲ اسفندماه سال ۹۶ اعلام کرد که ۸۰ درصد از جامعه ایران زیر خط فقر قرار دارند. حسین راغفر، اقتصاددان ایرانی نیز اواسط فروردینماه امسال خط فقر مطلق را برای یک خانواده چهار نفری شهری حدود چهار میلیون تومان عنوان کرده بود. راغفر اساس نتایج گرفته شده از این تحقیق اظهار داشته بود که ۳۳ درصد از جمعیت ایران دچار فقر مطلق بوده و شش درصد از جمعیت ایران نیز زیر خط گرسنگی قرار دارند. مقامات مسئول ایرانی نیز تا کنون اذعان داشته اند که بیش از یک و نیم میلیون ایرانی حتی توان مالی تأمین غذای خود را هم ندارند. بخش بزرگی از این آمارهای متناقض در نتیجه تعریف مغشوش کار در ایران است.
مقولهی بیکاری و شغل در ایران به صورت غلط تعریف شده است. طبق تعریف وزارت کار ایران، فرد شاغل به کسی اطلاق میگردد که در طول هفته یک ساعت به کار اشتغال داشته باشد. تعریف خط فقر نیز تقریبا بر مبنای تعریف اشتغال استوار شده است؛ براساس این تعریف، هر فردی که حقوق کمتر از ۷۰۰ هزار تومان در ماه داشته باشد، در آمار ایران جزو قشر فقیر محسوب میشود. اکنون با در نظر داشتن آمار واقعی بیکاری و میزان حقوق ماهیانه کارگران و کارمندان و رشد تورم روزانه و بهای مسکن این میزان به ۵۵ درصد از خانوارهای ایران یعنی بیش از ۴۰ میلیون نفر رسیده است. با فرض صحت آمارهای منتشر شده از سوی حکومت، از پاییز سال گذشته تا برهه کنونی، و در نتیجه تورم سه برابری، میتوان گفت این آمار روند صعودی خود را همچنان طی می کند.
اقدامات دولت ایران برای رهایی از فقر
تاریخ سیاستگذاریهای ایران بعد از انقلاب جز در برهه سالهای ۸۲-۸۳ قانون مشخصی را در ارتباط با فقر وضع نکرده است. از نگاه دولتمردان ایرانی در ایران مسالهای به نام فقر وجود نداشت و آنچه که طبق تعاریف از آن یاد می شود فقدان امکانات استاز همین رو حتی زمانیکه در مجلس، اعضای کمیسیون اقتصادی در ارتباط با مساله فقر و پایین آمدن نرخ درآمد سخن میگویند این مساله را به صورت عارضی و در قالب امکانات مطرح مینمایند. نتیجه در پیش گرفتن این سیاستها عدم توجه به بهبود وضعیت ساختار کلان اقتصادی کشور و تمرکز بر محروم داری و نه طراحی برنامهای جامع برای از میان برداشتن فقر بوده است. نمونه تداوم این سیاستها اظهار نظر مقامات ایرانی طی ماههای اخیر برای احیای کوپن در سطح ایران است. حسین راغفر، اقتصاد دان ایرانی متعاقب طرح این مساله اظهار داشته است که در صورت تداوم هرج و مرج موجود در اقتصاد ایران دولت مجبور خواهد شد به جای ۱۰ میلیون نفر، برای ۸۰ میلیون نفر از جمعیت ایران کالا کارت صادر نماید. به گفته راغفر نظام اقتصادی کنونی در ایران مرتبا نابرابریهای فاحش و فقر تولید میکند.
اقتصاددانان و بخشی از پژوهشگران ایرانی که در حوزه فقر و مساله عدالت اجتماعی مشغول تحیقی هستند براین باورند که به رغم هرج و مرج شدید در حوزه اقتصادی و مسائل عارضی بر سیستم اقتصادی ایران، تمرکزگرایی شدید نیز یکی از عوامل شدید انباشت فقر در استانهای محرومی مانند سیستان و بلوچستان، کرمان و خراسان، اورمیه، سنه، ایلام و کرماشان است. از همین رو به منظور مبارزه با فقر لازم است که بر کاهش نابرابری و توزیع منابع برنامهریزی تمرکز گردد. از همین رو برای مقابله با فقر راهی جز مقابله با نابرابری و تاکید بر مساله عدالت اجتماعی وجود ندارد.
فقر گسترده در ایران و زمینه سازی برای شورش فقرا
به رغم آنکه طی چند ماهه اخیر، ایران شاهد نارضایتیهای گسترده مردم بنابه مشکلات اقتصادی نشده است، اما در این مدت کارگران و معلمان بیشترین اعتراضات خود را در ارتباط با مساله فقر خزنده ابراز داشته اند. این مساله تا جایی حایز اهمیت است که فقر به یکی از میدانهای منازعه نظام اسلامی- مردم تبدیل شده است.
اعتراضات دیماه سال ۱۳۹۶ بارزترین تجلی میدان این منازعه بود. در همان زمان مسعود نیلی به عنوان دستیار اقتصادی حسن روحانیطی گفتوگویی گفتوگو با روزنامه ایران به لزوم نجات اقتصاد کشور از راه نوسازی اعتماد عمومی اشاره کرده و بر از میان برداشتن فقر تاکید کرده بود. مسعود نیلی در ارتباط با تداوم وضعیت فقر در ایران هشدار داده و پیشبینی کرده بود که اگر وضعیت فقر در ایران بر همین منوال پیش رود ناآرامیهایی شدیدتری از اعتراضات دیماه سال ۱۳۹۶ در راه خواهند بود. نیلی در این رابطه اظهار داشته است که اگر همینطور ادامه دهیم و بر مبنای همین روند پیش برویم، در معرض خطر خواهیم بود و این امکان وجود دارد که دفعه بعد فرصتی در اختیار شما نباشد. دستیار روحانی در امور اقتصادی درباره شرایط کشور گفته بود: امروز کشور مانند مریضی است که در حالت بد در بیمارستان قرار گرفته اما هم بستگان با هم و هم پزشکان با هم درگیرند. این وضعیت ناگوار تا جایی پیش رفته است که هدایتالله خادمی نماینده مجلس اسلامی ایران در اظهاراتی شدید در هفت مردادماه سال گذشته با انتقاد شدید از اوضاع اقتصادی ایران، آن را وخیم وخیم اعلام کرده و اظهار داشته بود که مردم ایران را بدبخت کردهاید. احترام و اعتماد به نفس آنها را گرفتهاید. از فقر و بیچارگی نمیدانند چه کنند. برای تامین هزینه زندگی به فروش اعضای بدن از جمله کلیه روی آوردهاند. با کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع جهان را دارد ببینید چه کردهاید. ۴۰ سال است که حدود ۲۰۰ خانواده سرنوشت ایران را به گروگان گرفتهاند.
در حالی که مسئولان دولتی وضعیت فقر در ایران را به تحریمها نسبت میدهند شهرام حسنینژاد، دبیر سابق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو، طی گفتوگویی با ایلنا این ادعا را رد و اظهار داشته است که: بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی ایران ناشی از سیاستهای کلان دولت است نه بحث تحریم و مناسبات خارجی. حسنینژاد گفته است: تداوم خصوصیسازیها و سیاستهای دستراستی، بنیهی اقتصاد را چنان تضعیف کرده است که هر تلنگر کوچکی، آن را به طور کامل از پا میاندازد. این فعال کارگری براین باور است فقیرسازی و ارزانسازی نیروی کار، چه کارگر و چه معلم و چه پرستار، سیاست اصلی دولتها در دهههای گذشته بوده است. این فقیرسازی تا جایی پیش رفته است که رئیس کمیته مزد کانون عالی شوراهای کارگری میگوید قدرت خرید کارگران ۹۰ درصد کاهش یافته است. با در نظرداشتن روند کنونی باید همچنان منتظر گسترش فقر در ایران بود.