دخترِ لیلا گووَن؛ سکوت راه را برای آلام و دردهای بزرگتر باز خواهد کرد

تمیزکان گفت: من از سکوت می‌ترسم، این سکوت راه را برای آلام و دردهای بزرگتر باز خواهد کرد. از زندانها تابوت به بیرون فرستاده می‌شوند و مادرم به ایستادگی خویش ادامه می‌دهد.

سبیحه تمیزکان، دخترِ لیلا گوون که ١۵٧ روز است در اعتراض به انزوای تحمیلی بر رهبر خلق کرد عبدالله اوجالان دست به اعتصاب غذا زده است، اعلام نمود که وضعیت جسمی مادرش وارد مرحلهی وخیمی شده است. تمیزکان گفت: من از سکوت میترسم، این سکوت راه را برای آلام و دردهای بزرگتر باز خواهد کرد. از زندانها تابوت به بیرون فرستاده میشوند و مادرم به ایستادگی خویش ادامه می‌دهد.

 

اعتصاب غذای نامحدود و بدون بازگشت ریاست مشترک کنگرهی جامعهی دمکراتیک و نمایندهی شهر جولمرگ از حزب دمکراتیک خلقها در پارلمان در اعتراض به انزوای تحمیلی بر عبدالله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان از ٨ نوامبر سال ٢٠١٨ آغاز شده است، امروز در ١۵٨ روز خود قرار دارد. گوون در ٢۵ ژانویه از زندان آزاد و در منزل خود در منطقهی رزان آمد اعتصاب غذای خود را ادامه میدهد. دختر لیلا گوون، سبیحه تمیزکان با گذشت ٧٩ روز از اعتصاب غذای مادرش در زندان به ملاقات وی رفت. با آزادی مادرش از زندان، همگام با اعتصاب غذای مادرش، شاهد لحظات دشوار این اعتصاب غذای طولانی است. تمیزکان در رابطه با اعتصاب غذای مادرش و وضعیت کنونی وی با آژانس مزوپوتامیا گفتوگو کرده است.

 

تمیزکان در این گفتوگو اظهار داشت که وضعیت مادرش وارد مرحلهای بحرانی گشته است. سبیحه میگوید: زمانی که مادرم در زندان بود، نگرانیهای بسیاری داشتم. چنین لحظاتی برای همه دشوار بود. اکنون نیز در ارتباط با انسانهایی که اقوامشان در زندان به سر میبرند فکر میکنم. از سوی دیگر مادرم در جلو چشمانم لحظه به لحظه تحلیل میرود. به رغم آنکه چنین وضعیتی را در همه جا مشاهده میکنم و تلاش میکنم یاری رسان باشم، با این وجود چنین وضعیتی تاثیرات عمیقی در من برجای گذاشته است..

 

"لحظاتی که پیش روی خود را نمی‌بینم"

تمیزکان با اشاره به دورهی ٧٩ روزهای که مادرش در زندان دست به اعتصاب غذا زده بود گفت: آن روزها بسیار دشوار بودند. اکنون نیز این دشواریها به شیوهای دیگر خود را نشان میدهند. در بازگویی این لحظات اکنون دچار ناراحتی میشوم. بسیاری از مواقع انسان احساس مینماید که صدای ما به هیچ جایی نمیرسد. احساس میکنم این فرایند به لحظات پایانی خود نزدیک شده است. همانند لحظاتی که پیش روی خود را نمیبینیم و نمیدانم چه اتفاق خواهد افتاد. هزاران انسان در زندان به سر می‌برند. در اروپا و هولیر انسانهای فراوانی همراه با مادرم دست به اعتصاب غذا زدند. هزاران خانواده همانند من و در وضعیت من به سر میبرند. . شاید احساس ما مشابه همدیگر نباشد، در این رابطه چیزی برای گفتن نیست. باید اقدامی انجام شود، اما خودم را درمانده احساس میکنم. سخن من اینست، باید صدایمان را رساتر کنیم. اما همه میگویند که هیچ کس صدای ما را نمی‌شنود. پس کی صدای ما شنیده خواهد شد؟ به رغم این موارد، تلاش داریم تا امید خود را زنده نگاه داریم.

 

"در هراسم که مبادا همان ترسها را تجربه کنم"

 تمیزکان سکوت موجود را ارزیابی کرده و اظهار داشت: در حقیقت من از این سکوت انتقاد میکنم. من از سکوت میترسم. این سکوت راه را بر دردها و آلام بیشتر میگشاید. از زندانها تابوت به بیرون فرستاده میشوند و مادرم با درد و رنج، خود را سر پا نگاه میدارد. بسیار درد کشید، بسیار درد میکشد، برای متوقف شدن این اقدامات (منظور اقدامات فدایی زندانیان سیاسی کرد در زندانهای ترکیه است) پیام فرستاد. اما از دردها و آلام وی کاسته نشد. به رغم پیام و تلاشهای وی، این اقدامات همچنان ادامه دارند. با خانوادهی زولکف گزن در مراسم نوروز همراه هم بودیم. من شاهد درد و آلام این خانواده بودم. من بسیار میترسم که همین درد را تجربه کنم. از دست دادن عشق و پارهی تن انسان بسیار دردناک است. این سکوت من را میترساند. از تمامی انسانهای آزاده، نه فقط کردها، از تمامی دوستان کردها و از تمامی انسانهایی که خواهان پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر در ترکیه میخواهم که این سکوت را بشکنند. در واقع آنچه که کردها میخواهند انجام دهند برای تمام ترکیه است. ما در انتخاباتی شرکت کردیم که حکومت نتایج آن را نمیپذیرد. روزی فراخواهد رسید که همگان با اینهمه بیعدالتی مواجه خواهند شد. اگر ما امروز فریاد برنیاوریم که بس است، در آینده نخواهیم توانست که مانع از رویدادهای سهمگینتر شویم. در جریان انتخابات به پیروزی دست یافتیم. در شهرهای کردستان در ترکیه این پیروزی تحقق یافت. در شهرهای کردستان و غرب ترکیه نیز به پیروزیهایی دست یافتیم. نباید این پیروزی ما را زیاد به خود مشغول نگاه دارد. باید اعتصاب غذاها بیش از پیش مورد توجه قرار گیرند. همگام با مطالبات اعتصاب کنندگان ما باید اعتصاب کنندگان را به زندگی تشویق نماییم. باید با فعالیت‌های خود از مقاومت و زندگیشان حمایت کنیم. مادر من، یک زن است، یک مادر است، یک نمایندهی مجلس است، دارای چندین هویت است. برای پیشبرد صلح، جان بر کف، ایستادگی مینماید. اعتصاب غذای وی وارد ١۵٧ روز شده است. لازم است در اینباره فکر شود که یک نمایندهی انتخابی از سوی مردم، جان برکف نهاده است، این اقدام عشقی بسیار بزرگ بوده و باید در این راستا کاری انجام داد.

 

"زندگی و جان هزاران انسان در خطر است"

تمیزکان با خاطرنشان ساختن وضعیت سلامتی مادرش گفت: مادرم به نقش اوجالان در صلح اشاره مینماید. در ترکیه گامهایی برای دست یابی به صلح برداشته شد که بسیار امید بخش بود. کسانی که امروز صدایی از آنها بر نمیخیزد، در آن دوره با ما بودند و با ما باهم و همراه هم بودیم. برای پیشبرد این مرحله و برداشتن این گامها، آنها نیز تلاش کردند، زحمت کشیدند. تلاشهای ارزنده‌ای کردند. اما اکنون حاکمیت با تابلوی جدیدی وارد عرصهی سیاست شده است. این تابلو من را به هراس میاندازد. بخش قابل توجهی از کردها اوجالان را همانند رهبر و عشق خود برای دست یابی به راهحل مییابند. مادرم یکی از این افراد است. طرفین مناقشه بر میز مذاکره نشستند در یک سوی مذاکره کنندگان اوجالان قرار داشت و فرایند بسیار امیدبخشی تجربه شد. چرا نمیتوان از تجربهی مجدد این فرایند سخن گفت؟ برای بازگشت به این فرایند چیزی کم نداریم. امروزه زندگی هزاران انسان با تهدید مواجه شده است، درد و محنت همواره برای خلق کرد مشروع پنداشته شده است. لازم است که اکنون واقعیات را ببینیم. باید دگرباره به دولت گفته شود که کردها یکی از نیروهای این مملکت بوده و باید مخاطب قرار گرفته شوند. ما از نیرو برخورداریم، مطالباتی داریم و هیچ کس نمیتواند ما را نادیده بینگارد.

 

"از مقاومتمان صیانت خواهیم کرد"

تمیزکان در ادامه سخنانش افزود: طی روزهای گذشته یک ژورنالیست اروپایی به منزلمان آمد، این ژورنالیست اروپایی از من پرسید: مگر زبان کردی همچنان ممنوع است؟ مگر شما در وضعیت بهتری قرار ندارید؟ مگر شما با اردوغان مذاکره نکردید؟ تلاش کردم وضعیت را برای وی توضیح دهم. من گفتم در آمد مدارس کردی تعطیل شدند، اجازهی تعلیم به زبان کردی به کودکان کرد داده نمیشود و سخن گفتن به زبان کردی آزاد نیست. این واقعیات برای او بسیار قابل توجه بود. این تصور گسترش پیدا کرده است که خلق کرد حقوق خود را کسب کرده است، با این وجود هنوز نیز مطالبات خود را پیگیری میکنند. اکنون من در کردستان هستم و می‌بینیم چنین تصوراتی واقعیت ندارند. این تابلو را باید از نزدیک دید. انسانها را میشناسم، صدای بیعدالتیها و بیقانونیها را میشنوم. باید این روایتها را دوباره بازگو کرد. این وضعیت همه را کلافه کرده است. بارکردن این مشکلات بر زبان، انسانها را مستهلک و خسته میکند. کردها نیز دچار خستگی شدهاند. همواره در تسلسل و تکرار به سر میبرند. اما به رغم این امر نیز، غیر از مقاومت چارهی دیگری ندارند. باید از مقاومت مادر و رفقایمان صیانت و حمایت نماییم.

 

"باید قبول کنند که زندانیان هم خانواده دارند"

سبیحه تمزکان سکوت حکومت را نیز در مقابل اعتصاب کنندگان مورد انتقاد قرار داده و بدینگونه سخنان خود را خاتمه داد: برخوردی از این دست وجود دارد که گویا مسالهای به نام اعتصاب غذا اصلا در جریان نیست. تلاش میکنند کوچکترین صداها را نیز خفه کنند. تصور میکنم که دستور این امر فراتر از وزارت دادگستری بوده است. حاکمیت به صورت فردی رهبری گشته و براین باورم که اردوغان حرف نهایی را میزند. تا زمانی که اردوغان تصمیم نگیرد، هیچ اتفاقی روی نمیدهد. ما در دورهای هستیم که گویا حکومتی وجود ندارد. گویا کارکردی، نهادی تحت عنوان وزارت دادگستری موجودیت ندارد. سکوت وزارت دادگستری نیز به این مساله ارتباط دارد. امیدوارم که پیامدهای این اعتصاب غذاها را مد نظر قرار دهند، زیرا هر تابوتی که از زندانها به بیرون فرستاده شود، به همان اندازه برای آنها نیز دشوار است، در درون آنها را متاثر مینماید. باید اندیشه نماییم که زندانیان نیز خانواده دارند، باید براین مبنا عمل نمود. شاید از این طریق بتوان امور را بهتر به پیش برد.