تمرکزگرایی تأثیرات مخربی بر عدالت رسانه‌ای دارد

یکی از راه‌های بررسی میزان دمکراسی در هر کشوری نگاهی به وضعیت رسانه های آن است. در حکومت‌های استبدادی و خودکامه، نمی‌توان که از عدالت رسانه‌ای صحبت کرد. ایران از جمله این کشورهاست.

سانسور باعث شده رسانه‌های ایران از رسالت اصلی خود برای روشنگری و گفتن حقایق به مردم منحرف شوند و صرفا دستگاهی برای تبلیغ نظام باشند.

دامنه سانسور آنقدر گسترده شده که خیلی از مقامات سابق را هم شامل شده از خانواده رفسنجانی گرفته تا خاتمی و تیم احمدی نژاد.

اما این تنها مشکل کشور نیست. تأکید بر "زبان فارسی" و "مذهب شیعی" در قانون اساسی باعث انحصار رسانه‌ای در کشوری چند ملیتی شده که زبان‌ها و مذاهب گوناگونی دارد.

بی‌عدالتی در قانون اساسی و تمرکز قدرت در پایتخت به حوزه مطبوعات و رسانه‌ها هم کشیده شده و عین نتایج آن قابل مشاهده و محاسبه است.

طبق جدولی که "سامانه جامع رسانه‌های کشور" منتشر کرده، از مجموع سیزده هزار و ٢٧۵ رسانه که با مجوز رسمی فعالیت‌ می‌کنند، ۵٩٩۴ رسانه متعلق به استان تهران است. یعنی بیش از یک سوم رسانه ها فقط در یک استان جمع شده‌اند.

این در حالیست که در استانی مانند کوردستان فقط ٢١ رسانه مجوز رسمی دارند. تعداد محدودی از این رسانه‌ها به زبان بومی هستند. در سایر استان‌ها هم وضعیت کم و بیش به همین شکل است.

در کشوری که زبان اکثر ملیت‌های آن در مدارس و مکاتب و ادارات رسمی ممنوع اعلام شده، فعالین رسانه‌های سعی در زنده نگه داشتن زبان‌های خود از طریق نشریات دارند. نشریاتی که یکی از پس از دیگری با حکم حکومتی بسته شده‌اند.

این بگیر و ببندها البته مختص به مناطق غیر مرکزی نبوده و رسانه‌های فارسی زبانی که از خطوط قرمز نظام عبور کنند هم دفترشان مهر و موم شده است.