رژیم جمهوری اسلامی در پی مشروعیت بخشیدن به کولبری است | میسا کلهر
رژیم جمهوری اسلامی در تلاش است تا کولبری را به عنوان یک شغل مطرح کند و به آن مشروعیت ببخشد
رژیم جمهوری اسلامی در تلاش است تا کولبری را به عنوان یک شغل مطرح کند و به آن مشروعیت ببخشد
رژیم جمهوری اسلامی در تلاش است تا کولبری را به عنوان یک شغل مطرح کند و به آن مشروعیت ببخشد
با توجه به اوج گرفتن فقر و بیکاری در روژهلات کردستان، خلق کرد طی سالهای اخیر بنابر اجبار به طور گسترده به شغل کولبری روی آوردهاند. کولبری عملی بسیار دشوار و دارای خطرات جانی بسیار زیادی است؛ به گونهای که هر روز خبر کشته شدن و یا زخمی شدن تعدادی کولبر در روژهلات به گوش میرسد. کشتار کولبران به دست نیروهای نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی چنان شدت گرفته است که هر روز خبر کشته و یا زخمی شدن این کولبران در استانهای مختلف کردنشین بهگوش میرسد.
اما آنچه بیش از کشتار کولبران توسط عوامل رژیم، باعث مرگ آنها میشود، تلاشهای اخیر جمهوری اسلامی برای "رسمی نمودن کار کولبری" و مطرح نمودن طرح "بیمه کولبری" میباشد؛ اما واقعیت اینست که کولبری شغل نیست بلکه تجاوز آشکار به کرامت و حقوق انسانی شهروندان کرد است. جمهوری اسلامی بجای حل بحران بیکاری در استانهای کردنشین ایران، درصدد است تا این معضل را بهعنوان یک شغل! قانونی اعلام کند.
جوانان کرد بنا بر اجبار و به دلیل نداشتن شغل و درآمد مناسب مجبور هستند با به خطر انداختن جان و سلامتی خود، با تردد در کوهستانهای صعبالعبور مرز روژهلات و باشور کردستان، باپشت خود بارهای بسیار سنگینی را جابجا و به این سوی مرز عبور دهند. این عمل کولبران تنها برای امرار معاش روزانه انجام میشود و اگر بتوانند بهصورت معجزهآسایی از شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جان سالم بهدر ببرند، پس از مدتی کوتاه به بیماریهای جسمانی از جمله دیسککمر، ضایعات نخاعی، فلج و یا نقض عضوهای دیگر مبتلا میشوند.
جمهوری اسلامی بدون توجه به حقوق شهروندان و سلامتی جسمانی و کرامت انسانی آنها به جای اینکه سعی در ایجاد مشاغل مناسب و درست کردن زیرساختهای اقتصادی روژهلات داشته باشد، بالعکس با رواج و گسترش هر چه بیشتر فقر و بیکاری سعی در رسمی نمودن کولبری دارد؛ در حالی که در هیچ جای دنیا و در هیچ قانونی کولبری شغل محسوب نمیشود.
فقر، بیکاری و نبود امکانات برای تأمین نمودن مایحتاج اولیه زندگی در کردستان، بسیاری از اقشار مختلف جامعه را بدین کار واداشته است. یک جوان معلول که فاقد دوپای خود بود، یک پیرمرد ۷۰ ساله که سکته کرده و توان پرداخت هزینه عمل دندان پزشکیاش را نداشت، تنها از هزاران نمونهایی بودند که بهصورت اتفاقی رسانهای شدند. با این حال اقشار بسیاری از جمله جوانان تحصیل کرده، همواره مجبورند که به این شغل خطرناک دست بزنند و در ازای بدست آوردن لقمهای نان، خطر به قتل رسیدن را بجان بخرد.