در این جا و در همین ناحیه، در «دِگله» سنگینترین جنگهای برادرکشی رخ دادهاند.
٢۶ سال پس از ٣١ آگوست امروز هم سفره پ.د.ک برای متجاوزان به خاک کوردستان گشوده است و ربودن، حبس، شکجنه و کشتار کوردهای آزادیخواه از سوی خاندان بارزانی ادامه دارد.
مسعود بارزانی و خانوادهاش ٢۶ سال پس از واگذاری شهر هولیر به رژیم صدام حسین، اینبار بخشهای بزرگی از استان زاخو را به رژیم فاشیست اردوغان واگذار کرده است.
پارت دمکرات کوردستان روز ١٠ شهریور ١٣٧۵/ ٣١ آگوست ١٩٩۶ شهر هولیر را با همکاری ٣٠ هزار سرباز رژیم بعث اشغال کرد و صدها کوردستانی را به قتل رساند. پ.د.ک ٢۶ سال پس از این لکه سیاه، این بار ارتش ترک را برای اشغال بخشی دیگر از خاک اقلیم به کمک فراخوانده است.
هولیر در صبحگاه ٣١ آگوست ١٩٩۶ شاهد کودتای نظامی مشترک پ.د.ک و ارتش بعث علیه خلق ستمدیده کوردستان بود. تانکهای ارتش بعث با مساعدت پ.د.ک ساختمان پارلمان اقلیم کوردستان را کنترل کردند. پ.د.ک تنها به اشغال هولیر بسنده نکرد بلکه با همکاری ارتش بعث به سلیمانیه هم حملهور شد. پ.د.ک اینچنین جنوب کوردستان را به دو بخش تقسیم کرد.
پ.د.ک سربازان رژیم بعث را برای کشتار جوانان کوردستانی در هولیر بکار گرفت. این حزب از آوریل ٢٠٢١ سربازان ارتش ترک را برای اشغال مناطقی از استان دهوک در بخش زاخو فراخوانده است. پ.د.ک برای موفقیت سربازان ترک عبور و مرور مردم را در روستاهای منطقه ممنوع اعلام کرده و نیروهای گریلا را محاصره کرده است.
اشغال هولیر در کودتای نظامی مشترک صدام-بارزانی به تقسیم جنوب کوردستان انجامید، به علت همین جنگها نیز اینجا به مرز جداکنندهی هر دو منطقهی باشور کوردستان تبدیل شده و تاکنون نیز پس از بیشتر از ۲۶ سال هنوز این مرزها پابرجا هستند.
دِگله، دروازهی هر دو حزب فرمانروای کنونی و دشمنان پیشین است. هر کس از مرز یکی از این احزاب به مرز دیگری وارد میشد، به گونهای با وی رفتار میشد که گویا از کشوری دشمن آمده است.
مسعود بارزانی با سابقهای سیاه در همکاری با سپاه پاسداران در فاصله سالهای ١٣۶٠ تا ١٣۶۵، به بهانهی آنکه ی.ن.ک (اتحادیه میهنی کوردستان) سپاه پاسداران ایران را به داخل خاک اقلیم آورده است، به ارتش عراق پناه برده و طی توافقی هولیر را از دست اتحاد میهنی خارج کرد و تا به امروز نیز اتحاد میهنی نتوانسته است هولیر را به منطقه تحت نفوذ خود تبدیل کند. ادعای بارزانی مبنی بر همکاری سپاه با ی.ن.ک در هولیر بیاساس و تنها برای تحریف واقعیت خیانتهای پ.د.ک بود.
پس از ۳۱ آگوست و به مدت ۴۰ روز مسعود بارزانی فرمانروای بدون منازع اقلیم کوردستان بود. اما پس از آن ۴۰ روز اتحادیهی میهنی کوردستان حملات تازهای را برای آزادسازی مناطق اشغالی باشور کوردستان آغاز کرد و بخشی از کوردستان را از چنگ مسعود بارزانی خارج نمود و از آن زمان دو ادارهای و تقسیم کوردستان به امری واقع تبدیل شد. دیگر کوردستان تاکنون نیز باج آن جنگ نامشروع را میدهد که مسعود بارزانی آن را برپا کرد و دشمنان را به داخل خاک این بخش از کوردستان کشاند.
نتایج ۳۱ آگوست تاکنون ادامه دارد. نه پ.د.ک در سلیمانیه و نه اتحادیه میهنی در هولیر نتوانستند به حزب نخست تبدیل شوند و تا کنون همراه با هر تنش سیاسی به مسئلهی جدا کردن ادارهها و مشخص کردن مرز میان دو اداره پناه میبرند. رخدادهای ۳۱ آگوست تاکنون مانند ابری سیاه بر آسمان اقلیم افتاده و چندین تأثیر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روحی را بر اقلیم و مردم آن گذاشته است.
مسعود بارزانی در دِگله چند سال یکبار مانع از مسئولین کوردستان میشد تا وارد بخش دیگر خاک اقلیم شود. مسعود بارزانی از سال ٢٠١۵ تا ٢٠١٧ مانع ورود رئیس پارلمان اقلیم کوردستان به هولیر شد. علاوه بر رئیس پارلمان و نمایندگان پارلمان و مسئولین عالی حزبی و حکومتی، هر زمان که یکی از احزاب بخواهند، اجازه نمیدهند تا هیچ کدام از آنها وارد مرز دیگری شوند. همین که بحث اعتراض و نارضایتی مطرح میشود، دیگر این مرز بسیار پررنگ شده و به هر کس که بخواهند، اجازه نمیدهند تا از یک طرف آن به طرف دیگر برود، انگار که مرز ۲ کشور متخاصم باشد.
آنچه در ۳۱ آگوست رخ داد، اگرچه همگان در زمانهای مختلف آن را به عنوان خیانت در مقابل چشمان مسعود بارزانی قرار میدهند، اما بارزانی آن را به عنوان بخشی از افتخارات تاریخی خود میداند و معتقد است حزبی که اکنون به عنوان پ.د.ک وجود دارد و حزب اول باشور کوردستان است، در نتیجهی ۳۱ آگوست ایجاد شده و از آن پشیمان نیست.
تاریخ کوردستان مملو از جنگهای داخلی و خیانت و خودخوری است، اما آنچه کوردها را بیشتر آزار میدهد، ۳۱ آگوست و اثرات و نتایج آن است. چون غیر از ریخته شدن خون هزاران فرزند کورد، دست بیگانه و دشمنان را به داخل خاک اقلیم کوردستان باز کرده و از آن زمان تاکنون نتایج آن ادامه دارد و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
دِگله اکنون منطقهای است که از خدمترسانی محروم است و بسیار کم نام آن شنیده میشود، اما روزهایی بود که به طور مداوم از رادیو نام دِگله به گوش میرسید و خبر ریخته شدن خون گروهی از فرزندان میهن از اینجا به دست برادران خود، منتشر میشد و هیچ کس هم نمیدانست که به خاطر چه چیزی و به چه دلیل است، اما علت آن فقط ولع سیریناپذیر مسعود بارزانی و تصاحب ثروتهای زیر زمینی و روی زمین این خاک بود. همان ولعی که امروز مسعود بارزانی را به وادار به واگذار کردن بخش دیگری از خاک کوردستان به رژیم ترکیه کرده است.