دوران کالکان: قلم، دوربین و تفنگ‌ات در دست رفقای توست!-تکمیلی-

دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک)، در مصاحبه‌ای که به ارزیابی شهدای مطبوعات آزاد و عملکرد آنها می‌پردازد، به آخرین نامه سید اوران که اخیراً به شهادت رسید، اشاره کرد و گفت: «آرام بخواب، قلم، دوربین و تفنگ‌ات در دست رفقایت است.

دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی پ‌ک‌ک، در مورد مظلوم دوغان، یکی از چهره‌های برجسته مبارزات آزادی کورد و شهیدان مطبوعات آزاد، غربتلی اَرسوز، علی‌شیر کوچگیری و سید اوران صحبت کرد. کالکان گفت: تا زمانی که جامعه وجود دارد و اراده، ادعا، هدف و آگاهی آزادی را تجربه می‌کند، معلوم است که این مبارزه، این کار ادامه خواهد داشت.

کالکان با اشاره به آخرین نامه سید اوران در مصاحبه اختصاصی خود با خبرگزاری فرات (ANF) گفت: او به عنوان آخرین وصیتش به ما گفت که « با عشق و محبتم بمانید». می گوییم آرام بخواب. قلمت، دوربینت، تفنگت در دست رفقای توست. آنها به انجام وظایف روزانه خود ادامه می‌دهند.

ارزیابی‌های دوران کالکان عضو کمیته اجرایی پ‌ک‌ک به شرح زیر است:

من از طرف مدیریت حزبمان یاد رفیق سید اوران را با احترام و قدردانی گرامی می‌دارم.

به عنوان آخرین وصیتش گفت: با عشق و محبتم بمانید. ما هم می‌گوییم؛ آرام بخواب. قلمت، دوربینت، تفنگت در دست رفقای توست. آنها به انجام وظایف روزمره خود ادامه می‌دهند.

رفقا و همه عزیزانت در شهادت شما بار دیگر خود را زیر سوال بردند. آنها بر مبنای انتقاد و خودانتقادی ارزیابی کردند که چقدر وظایف و مسئولیت‌های خود را به خوبی انجام داده‌اند. آنها خود را مصمم‌تر، قاطع‌تر و با اراده‌تر کردند. آنها مبارزه ما را بر اساس تحقق آزادی فیزیکی رهبر آپو و حل مسئله کورد در دوره آینده تقویت خواهند کرد. و قطعا به اهداف خود می‌رسند و یاد و خاطره همه شهدا را زنده نگه می‌دارند.

از مظلوم دوغان تا سید اوران...

ما واقعاً یک ارتش مطبوعات آزاد داریم، از مظلوم دوغان تا سید اوران. جنبش آزادی ما توانست چنین شاخه‌ای را ایجاد کند. مطبوعات آزاد ارتش شهدا را بوجود آورد. به پایان ماه سپتامبر رسیدیم. ۲۸ سپتامبر. دوازدهمین سالگرد شهادت رفیق علی‌شیر کوچگیری است که مانند رفیق سید اوران در اوایل دهه ۱۹۹۰ کمک بزرگی به تلاش‌های مطبوعاتی آزاد کرد. همراه با رفقا رستم، چیچک و روزرین در حمله دشمن در خواکورک به شهادت رسیدند. آن دوره مثل امروز دوران مبارزه‌ای بی‌امان و سوزان بود. آنها عزم رزم دوره را تعیین کردند. در همین راستا دوازدهمین سالگرد شهادت شهید رفیق علی‌شیر کوچگیری و رفقای شهیدش را با احترام، عشق و قدردانی گرامی می‌دارم.

همچنین هفته اول اکتبر بیست و ششمین سالگرد شهادت رفیق زینب است، یعنی رفیق گوربتلی اَرسوز، که مانند رفقا سید و علی‌شیر در اوایل دهه ۹۰ مشارکت بزرگی در مبارزات مطبوعاتی آزاد در باکور کوردستان و ترکیه انجام داد. در ٨ اکتبر ۱۹۹۲ همراه با ۲۵ تن از رفقایش به شهادت رسید. در مناطق زاپ، متینا و گاره که اکنون حماسه‌های مقاومت می‌نویسند، در حین فعالیت و مبارزه و جنگیدن به شهادت رسیدند.

دشمن اشغالگر همچنان همان دشمن بود. دولت ترکیه با همدستی خیانت حزب دمکرات کوردستان (پ‌دک) و حمله می‌کردند. در چنین حمله‌ای، ما یکی از ارزشمندترین زحمتکشان و مبارزان مطبوعات آزاد، رفیق زینب را شهید دادیم. بر این اساس، در بیست و ششمین سالگرد شهادتش، یاد رفیق غربتلی ارسوز و ۲۵ رفیقی را که همراه با وی به شهادت رسیدند، گرامی می‌دارم.

زنده نگه داشتن یاد و خاطره همه این رفقا، به موفقیت رساندن هدفشان، وعده و عزم اساسی جنبش ما، همه ماست. ۲۶ سال است که ما برای تحقق هدف رفیق زینب بر مبنای این عزم مبارزه کردیم. از این به بعد نیز ادامه خواهد داشت. همانطور که رفیق سید بیان کرد، داستان ادامه خواهد داشت. رهبر آپو گفت؛ پ‌ک‌ک یک رمان بی‌پایان است، یک شعر. بله، رمان همچنان نوشته می‌شود، افسانه ادامه دارد، مبارزه ادامه دارد. ما معتقدیم تا زمانی که نظام قدرت و حکومت، ذهنیت، عاطفه و سیاستی که آن را به وجود آورده از بین نرود و بشریت به سطحی نرسد که بتواند بر اساس آزادی زن آزادانه زندگی کند، این مبارزه ادامه خواهد داشت.

رهبر آپو پیشاهنگ و مجری فعالیت‌های مطبوعاتی است

وقتی به تاریخ مبارزات آزادی‌مان نگاه می‌کنیم، تاریخ فعالیت‌های مطبوعات آزاد را شاخه‌ای از این تاریخ می‌بینیم. یعنی یک بعد تاریخ ما بعد کار تبلیغاتی و آژیتاسیون است. ما در ابتدا این کار را شفاهی انجام دادیم. بعدها بر اساس تبلیغات مسلحانه این فعالیت‌ها را انجام دادیم. البته در این جریان مطبوعات نیز وارد عمل شدند. از دهه ۱۹۹۰ عمدتاً از طریق مطبوعات فعالیت‌های تبلیغاتی و آژیتاسیونی انجام می‌دادیم.

بدون‌شک، بیش از هر فعالیت دیگری پیشگام، مجری و رهبر این فعالیت رهبر آپو است.

همچنین می‌دانم که اولین قدم‌ها در این فعالیت‌ها چگونه برداشته شد. با نزدیک شدن به اولین سالگرد شهادت رفیق حقی کارَر، رهبر آپو خاطره‌ای در ۷ صفحه با عنوان «به یاد حقی کارَر» نوشت. رفیق فواد هم شعری سروده؛ شعر "من انسان بودم". در واقع می‌توانم بگویم ادبیات حزبی ما با اینها شروع شد.

رهبر آپو قبلا پیش‌نویس برنامه حزب را آماده کرده بود. فعالیت‌های تبلیغی شفاهی و فعالیت‌های آموزشی که تا آن زمان انجام می‌دادیم کم کم به مطالب مکتوب تبدیل می‌شد. در جلسه‌ای که در بهار ۱۹۷۸ برگزار شد، مقرر شد که یک ارگان مرکزی انتشارات تشکیل شود و نشریه مرکزی به صورت مجله به صورت غیرقانونی منتشر شود. چنین ارگانی در مرکز شهر آمد تأسیس شد. من هم در آن شرکت کردم.

رهبر آپو آن را هدایت می‌کرد. رفقا مظلوم و خیری اعضای اصلی آن بودند. فاطمه هم در این هیئت بود. در ماه ژوئن جلساتی برگزار شد. جلسات هیئت تحریریه را در دوره‌های مختلف برگزار کردیم. رهبر آپو ارزیابی‌هایی انجام داد. چگونه این کار را انجام دهیم؟ با چه برنامه‌ای شروع کنیم؟ چگونه باید ادامه دهیم، چه اصولی باید داشته باشیم؟ ما بارها و بارها بحث کردیم. ما طرح‌ها، پروژه‌ها، برنامه‌ها را آماده کردیم. از یک طرف، ما برنامه‌های مقاله (مقاله‌نویسی‌های دوره‌ای و هدفمند) ایجاد کردیم. رفیق مظلوم هم شروع به نوشتن کرد. از طرفی به تهیه مواد برای چاپ روی آوردیم.

چاپ اول روزنامه ٬سرخوبون٬

رهبر آپو مانیفست "مسیر انقلاب کوردستان" را در ژوئیه در شهر آمد نوشت. این در واقع گام بسیار مهمی برای فعالیت‌های انتشاراتی ما بود. در ماه اوت، راه انقلاب کوردستان را آماده چاپ کردیم. به عنوان هیئت تحریریه، آن را بررسی کردیم، روی کاغذ مومی گذاشتیم و تایپ کردیم. ما یک جلد آماده کردیم. ما این فعالیت‌ها را در آمد انجام دادیم. مرکز اصلی آن در آمد بود، اما ما آن را به العزیز (خارپِت) و بینگول (چولیگ) نیز منتقل کردیم. یک سرش به درسیم رسید. کار تدوین راه انقلاب کوردستان را تا آن حد پیش بردیم.

در نتیجه با سیستم مطبوعاتی که آماده کردیم جلد آن را در شهر آمد چاپ کردیم. ما آن را با موادی که خودمان پیدا کردیم درست می‌کردیم و بطوریکه واقعاً به چاپ اصلی نزدیک بود چاپ نمودیم. جلد پنج-شش شماره را در خانه‌ای که در منطقه باغلار آماده کرده بودیم تا صبح چاپ کردیم. رهبر آپو تا صبح آمد و رفت. او کار ما را بررسی کرد. او واقعاً داشت کارهایی را که ما انجام می‌دهیم، چگونه انجام می‌دهیم، چقدر می‌توانیم و کارهایی که نمی‌توانیم انجام دهیم، سنجید. او ارزیابی می‌کرد که ما چقدر ماهر خواهیم بود و چقدر توانایی انجام این وظایف را خواهیم داشت.

در نهایت دو جلد و دیگر آماده‌سازی‌ها را هم به بینگول منتقل کردیم. ما آن را روی ماشین تحریر در بینگول تایپ کردیم. ما آن را با استفاده از دستگاه تکثیر در تعطیلات ابتدای سپتامبر چاپ کردیم. من حدس می‌زنم تعطیلات در اوایل سپتامبر تمام شد و ما نیز چاپ را تمام کردیم. وقتی تمام شد خیلی هیجان‌زده بودیم. اکنون همانطور که رفقا هر روز که سرخوبون چاپ و منتشر می‌شود، شادی موفقیت را تجربه می‌کنند، ما نیز به عنوان متصدیان چاپ، چنین شادی را تجربه کردیم. چند صد نسخه چاپ کرده بودیم. آن را تبدیل به مجله کردیم و جلد گذاشتیم. ما همچنین تصمیم گرفتیم یک سوم یا تقریباً نصف آن را برای بعد ذخیره کنیم و کمی بیشتر از نیمی را به صورت دست اول توزیع کنیم. یک سوم نیمه را به رفیق‌مان حسین دورموش واگذار کردیم تا او آن را نگه دارد. در آن زمان، او مسئول منطقه بینگول بود. در حالی که آن را می‌برد تا جایی پنهان کند، او نیز دستگیر شد. طی دستگیری‌اش همچنین تمام شماره‌های سرخوبون را که به او داده بودیم نیز ضبط شدند. بنابراین، وقتی شماره‌هایی (مجله سرخوبون) را که می‌خواستیم مخفی کنیم ضبط شدند، تصمیم گرفتیم؛ آن را دست اول و در بالاترین سطح توزیع کنیم. بگذاریم همه جا پخش شود تا جمع‌آوری آن برای دشمن آسان نباشد. وگرنه اگر یکدفعه همه‌ی شماره‌ها به چنگ (دشمن) بیفتند همه چیز از دست می‌رود.

آن دستگیری درس عبرت بزرگی برای ما بود. مابقی را پخش کردیم و اگر دقت کنید یکی از بنیادی‌ترین فعالیت‌های مقدماتی کنگره تأسیس پ‌ک‌ک که در ۲۷ نوامبر ۱۹۸۷ برگزار شد، نگارش و انتشار مانیفست «راه انقلاب کوردستان» بود. اولین شماره مجله سرخوبون منتشر شد.

بعداً با ۴-۵ شماره ویژه دیگر تا ماه‌های اکتبر و نوامبر ادامه دادیم. بعد رفیق مظلوم هم دستگیر شد و چاپخانه ما هم مصادره گردید. فعالیت‌های پخش ما دچار وقفه شد.

می‌دانیم که بهبود سازمانی پس از آن در خارج از کشور، در زمینه لبنان و فلسطین صورت گرفت. یک تصمیم مهم در برنامه‌ریزی که پس از اولین کنفرانس پ‌ک‌ک در دره بقاع در ژوئیه ۱۹۸۱ برگزار شد، انتشار مجله سرخوبون از اروپا به عنوان یک نشریه مرکزی منظم بود. کمیته مرکزی ما کار را بر این اساس تقسیم کرد. گروهی از رفقای مرکزی برای انجام این فعالیت‌ها به اروپا موظف شدند.

این رهبر آپو بود که عمدتاً مطالعات نظری را در داخل کشور انجام داد. رهبر آپو در زمستان ۸۱-۸۲ فعالیت نظری، تحقیقی و تحلیلی بسیاری انجام داد. افکارش را شفاهی بیان کرد. اینها نوشته، ویرایش و به کتابهایی تبدیل شدند که خط اصلی استراتژیک را بیان می‌کنند. در واقع کنگره دوم این کتاب‌ها را تصویب کرد. دوره دوم تشکیل حزب، دوره پیشرفت ۱۵ اوت، بر اساس چنین مطالعه نظری عمیقی توسعه یافت.

سرخوبون طولانی‌عمرترین انتشارات است

اینها همچنین تهیه‌شدن مطالب اولیه برای انتشارات سرخوبون بودند. ما همه این مطالعات نظری را جمع‌آوری کردیم، از نتایج کنفرانس شروع کردیم، به اروپا منتقل کردیم و اولین شماره آن در ژانویه ۱۹۸۲ منتشر شد.

ورود اولین شماره به خاورمیانه، لبنان و سوریه را به خوبی به یاد دارم. رهبر آپو روزها تلاش کرد تا به موفقیت برسد. وقتی شنید که به فرودگاه رسیده است، مشتاقانه جلوی در منتظر ماند تا او را تحویل بگیرند. ما هنوز هم می‌توانیم تصور کنیم که او چگونه بسته را باز کرد و اولین شماره را هنگام رسیدن آن بررسی کرد. خیلی هیجان‌انگیز بود، خیلی تاثیرگذار! اکنون سرخوبون پانصدمین شماره خود را در اوت گذشته منتشر کرد. ما در سپتامبر امسال دومین ۵۰۰ شماره را شروع می‌کنیم، شماره ۵۰۱ در حال انتشار است. و البته ۲۰-۳۰ شماره ویژه دارد. علاوه بر شماره‌های عادی ماهانه، شماره‌های ویژه‌ای نیز وجود داشت. همچنین پنج-شش شماره وجود دارد که در کوردستان در سال‌های ۷۸-۷۹ به صورت غیرقانونی منتشر شد. اگر همه اینها در نظر گرفته شود، تعداد آن به ۵۲۰-۵۳۰ شماره می‌رسد. فعالیت مطبوعاتی منظم و بی‌وقفه در تاریخ کوردستان اولین فعالیت مطبوعاتی سرخوبون است. در واقع اولین انقلاب در تاریخ است. این یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای تاریخ است که جنبشی مانند پ‌ک‌ک که در شرایط کوردستان، در شرایط شدیدترین حمله نسل‌کشی استعمارگران به مبارزه آزادی‌خواهانه و فعالیت رسانه‌ای دست زد، به مدت ۴۲ سال بدون وقفه و با وجود حملاتی مانند توطئه بین‌المللی به انتشار ماهانه خود ادامه داد. یکی از بزرگترین پیروزی‌های انقلاب آزادی کوردستان است. این بزرگترین دستاورد انقلاب است. سرخوبون در آنجا صدای انقلاب شد. به حافظه و آگاهی‌اش تبدیل شد. احساسات، افکار و تزهای رهبر آپو همه در اینجا منتشر شده است. حزب، مبارزان آزادی، مردم میهن‌دوست ما و انسانیت را آموزش داد و روشنگری کرد. همچنان برای روشنگرا بودن و روشنایی‌بخشی ادامه می‌دهد. وظیفه روشنگری خود را با موفقیت انجام می‌دهد.

در حالی که دوستانش از آن قدرت زیادی به دست می‌آورند، دشمنان او بدون شک خشمگین و ویران می‌شوند. چون اخیراً بطور ویژه برزبان می‌آوردند. شاکی بودند که چرا نمی‌توانند نشر آن را قطع کنند، چرا نمی‌توانند جلوی آن را بگیرند. مشخص است که فشارشان را تشدید می‌کنند، بیشتر هم می‌کنند.

نقل مجدد مطبوعات به باکور

دومین تمرکز مطبوعاتی ما که از سال ۸۲ شروع شد بر زمینه‌ی اروپا صورت می‌گرفت. این یکی از کمک‌های دموکراسی اروپایی -هرچقدر هم که دموکراسی نامیده شود- به مردم کوردستان و مبارزات آزادی کوردستان است. بعدها نیز، توسعه مطبوعات در نقاط مختلف میهن بود. در اواخر دهه ۸۲ و اوایل دهه ۹۰ از ترکیه و باکور کوردستان شروع شد و تا باشور گسترش یافت. از اواسط دهه ۸۰، انتشارات عربی و کوردی در قالب مجلات در روژاوا در خط لبنان-سوریه توسعه یافت. بعدها به منطقه روژهلات گسترش یافت. البته فعالیت‌های مطبوعاتی ما که در استانبول و آمد انجام می‌شود، از مهم‌ترین و پرتنش‌ترین مکان‌هایی است که بیشترین مبارزه در آن صورت می‌گیرد. اینها را هم خوب به یاد دارم. اندوخته‌ی تجربیات و آمادگی‌ها از اروپا منتقل شد.

چطور که در میهن؛ اگر از شهر آمد شروع شد، در خط آمد، العزیز، بینگول صورت گرفت و از آنجا به خاورمیانه و اروپا منتقل گردید، در اواخر دهه ۸۰ دوباره از طریق اروپا به ترکیه و کوردستان منتقل شد. ما در سال ۸۷-۸۸ کارهای مقدماتی عمده‌ای در این زمینه انجام دادیم. من هم آن (مقطع و فعالیت‌ها) را خیلی خوب به یاد دارم. آماده‌سازی‌های زیادی انجام دادیم، تحقیق و بررسی کردیم. چقدر شرایط مساعد است، وضعیت حقوقی چقدر امکان می‌دهد؛ همه را بررسی کردیم. برخی انجمن‌ها تأسیس می‌شد، مجلات و روزنامه‌ها منتشر می‌شد. فکر کردیم که آیا یکی از آنها می‌تواند باشد و از آن محیط بهره ببریم. در بهار ۸۸، اقدام به انتقال آن را از طریق اروپا آغاز کردیم. در واقع بعدها دستگیر شدیم، همه می‌دانند. شرایطی فراهم آمد که بتوان آن را از زندان پیگیری کنیم.

کسانی که ما را دستگیر کردند عمدتاً سعی داشتند ما را به خاطر این فعالیت‌ها مقصر و مجرم نشان دهند. فعالیت‌های مطبوعاتی و تبلیغاتی ما را جرم می‌دانستند. آنها بسیار مخالف ایده پ‌ک‌ک بودند. آنها مخالف آزادی، برابری و دموکراسی بودند. آنها مخالف آزادی کوردها بودند. مثل طاعون از این می‌ترسیدند و فرار می‌کردند. بر همین اساس می‌خواستند جلوی آن را بگیرند. اما ما پیشرفت کرده بودیم. آنها نتوانستند از تدارکات ما جلوگیری کنند. در سال ۸۹ اولین کار مطبوعاتی خود را به عنوان مجله رستاخیز اجتماعی در استانبول آغاز کردیم. رفقا و میهن‌دوستان ما که ابتکار عمل را به دست گرفتند و این وظیفه را به انجام رساندند، مجله رستاخیز اجتماعی را مانند سرخوبون در سال ۷۸-۷۹ منتشر کردند. البته این کار قانونی بود، کار غیرقانونی نبود، فقط ۵-۶ شماره می‌شد منتشر کردند که بلافاصله پس از آن توقیف شد.

رژیم جاری ۱۲ سپتامبر دیگر نمی‌توانست چنین نشریه‌هایی را تحمل کند. اما حتی اگر آن را تعطیل یا ممنوع کردند، اراده و حملات آنها شکسته شد. گریلا آن را شکست داد. مقاومت مردمی در حال توسعه بود. در حالی که انتشارات ما را ممنوع کردند، قیام‌ها در جزیر و نصیبین شروع شد. جامعه شروع به جدا شدن از سیستم نسل‌کشی استعماری کرد. راه برای سیاست دموکراتیک باز شد. بدین ترتیب، فرصت‌ها و شرایطی فراهم شد تا مطبوعات آزاد با دشواری‌های خود روبه‌رو شوند، بر موانع پیش‌روی خود غلبه کنند و بر مبنای پرداخت هزینه‌ها فعالیت کنند. بسیاری از انقلابیون، میهن‌دوستان، افراد ارزشمند، زنان و مردان، بر همین اساس، با نام‌های مختلف، فعالیت مطبوعاتی را برای آشکار کردن تأثیرات مبارزات آزادی در کوردستان بر دموکراسی و روشنگری ترکیه و بویژه برای افشا و تشهیر توطئه، حمله و قتل‌عام‌هایی که در چارچوب جنگ ویژه صورت می‌گرفتند توسعه دادند. با نام‌های زیادی مانند اوزگور گوندَم (Özgür Gündem)، اوزگور هالک (Özgür Halk)، یَنی اولکه (Yeni Ülke)، برخی پس از چند ماه فعالیت ممنوع شدند، برخی پس از چند سال تعطیل شدند. با این حال، همانطور که ذهنیت و سیاست استعماری، فاشیستی و نسل‌کشی سعی در خاموش کردن مطبوعات آزاد داشت، کار مطبوعات آزاد توسعه یافت و ادعا و اراده آن برای توسعه، تقویت و گسترش خود را تقویت کرد. بزرگتر کرد.

در واقع مثل میدان جنگ بود. دفاتر بمباران شدند، توزیع‌کنندگان به قتل رسیدند، خبرنگاران دستگیر شدند. تا آنجا که این عرصه‌ی بزرگ کار، که غربتلی اَرسوز، سید اوران، علی‌شیر کوچگیری‌ها را ظاهر ساخت، قدرت بزرگی را تا آپه موسی (موسی آنتَر) متحد کرد و به انقلاب روشنگری منجر شد.

هیچ کس نمی‌تواند این مبارزه را متوقف کند

این مبارزه در حالی انجام شد که هر روز تحت فشار بود و پیوسته شهدا را تقدیم می‌کرد. صدها و هزاران مبارز آزادی خود را بر این اساس آموزش دادند. آنها بر همین اساس کارآموزی کردند و به صفوف مبارزات آزادی پیوستند. آنها شجاع‌ترین و فداکارترین مبارزان مبارزات آزادی کوردستان و دموکراتیک‌شدن ترکیه شدند. این سنت هنوز ادامه دارد. همانطور که رفیق سید بیان کرد، داستان ادامه دارد، مبارزه ادامه دارد. هر چقدر هم که مانع، سرکوب، کشتار، ممنوعیت یا محدودیت‌ها باشند ولی مردم کورد، جوانان، زنان، محافل دموکراتیک انقلابی ترکیه و سوسیالیست‌ها باید آزادی مطبوعات را توسعه دهند، مبارزه برای مطبوعات آزاد را تقویت کنند و بر این اساس در عین افشا و تشهیر سیاست و ذهنیت فاشیستی، استعماری، نسل‌کش، به فعالیت‌هایشان در راستای آموزش و سازماندهی مردم و تشویق آنها به مبارزه ادامه می‌دهند.

روشن است که این مبارزه، این کار تا زمانی که جامعه وجود دارد، تا زمانی که ادعا، هدف و آگاهی اراده آزادی زنده است، ادامه خواهد داشت. هیچ کس نمی‌تواند و نخواهد توانست از این مبارزه جلوگیری کند.

مبارزه مطبوعات آزاد ده‌ها، صدها و شاید هزاران شهید دارد. همه آنها قهرمان هستند. مبارزانی که آگاهانه، مؤمنانه و داوطلبانه در مبارزات شرکت کردند، در هر میدان و جبهه‌ای از مبارزه حضور داشتند، با شهامت و فداکاری فراوان برای به موفقیت رساندن خط‌مشی آپویی مبارزه کردند و به موفقیت‌های بزرگی دست یافتند. چنین عرصه سازماندهی و مبارزه، عرصه مطبوعات آزاد است. این ادامه دارد.

ما فقط می‌خواستیم این جریانات را در شخص برخی رفقا یادآوری کنیم. من یکی از افرادی هستم که برای مدت طولانی فرصت و شانس همکاری نزدیک با چهار رفیقی که نام بردیم داشتم. از این نظر می‌توانم خودم را خوش شانس بدانم. اما البته این شهدا وظایف و مسئولیت‌های بسیار سنگین‌تری نیز بر دوش ما می‌گذارند. من همیشه از آن آگاهم.

نحوه‌ی عملی کردن خط‌مشی حزبی باید بسان نحوه‌ی مظلوم دوغان باشد

همچنین مدت زیادی با رفیق مظلوم دوغان فعالیت کردم. در هیئت تحریریه مرکزی نیز باهم فعالیت انجام دادیم. رفیق مظلوم چه بود؟ رهبر آپو گفت؛ او "خمیرمایه آگاهی حزب ما" بود. روزی ۵۰۰ صفحه مطالعه می‌کرد. او با شعور و ایمان به ما پیوست و ما را تا آخر پیش برد. او واقعاً یک معلم بزرگ بود. او موضع ایدئولوژیک سازش‌ناپذیری داشت که در مبارزه ایدئولوژیک مانند چاقویی تیز رادیکال بود. او در همان سطح یک مربی بود، روابط انسانی‌اش پر جنب و جوش و قوی بود. او همچنین وسیع‌ترین درک و نگرش سیاسی و عملیاتی را داشت. او هرگز کار تبلیغاتی خود را از کار سازمانی و عملیاتی جدا نمی‌کرد. او فقط یک معلم نماند. او در عین حال مسئولیت‌های سازمانی را در پیشرفته‌ترین سطح بر عهده گرفت. او یک سازمان‌دهنده و یک فعال بود. نیازی به برشمردن اینها نیست. حتی همین که اوست که مقاومت زندان را شروع کرد برای دیدن این واقعیت کافی است. برای درک ما کافی است. رهبر آپو گفت: «کاوه  (آهنگر) معاصر». وی تصریح کرد که درک صحیح و نحوه‌ی عملی کردن خط‌مشی حزبی باید بسان نحوه‌ی مظلوم دوغان باشد. خط مظلوم دوغان چنین خطی را می‌طلبد. یک خط انقلابی یکپاره... قطعاً بیانگر وضعیتی نیست که یک کار را می‌تواند انجام دهد و کار دیگری را انجام ندهد، در یک فعالیت جای بگیرد ولی در فعالیتی دیگر جای نگیرد.

آگاهی، خشم و کینه علی‌شیر نسبت به دشمن در اوج بود

سایر رفقای او؛ رفیق علی‌شیر کوچگیری را هم مدتها می‌شناختم. با هم کار کردیم. در واقع رفیق علی‌شیر هم همین حساسیت را داشت. خصوصیات این چهار رفیق چقدر مشابه هم بود! آگاهی و باوری در علی‌شیر کوچگیری در پیشرفته‌ترین سطح بود. آگاهی، خشم و کینه او نسبت به دشمن در اوج بود. او شخصیتی بسیار آرام داشت، اما شخصیتی بود که در آن آتشفشان‌ها دائماً طغیان می‌کردند. او همیشه انسجام عاطفه و اندیشه را تجربه می‌کرد. با این حال، کسانی که از بیرون او را می‌دیدند، ممکن است فکر کنند که او بسیار آرام است، به خیلی چیزها اهمیت نمی‌دهد و فردی ساکت است. فقط کسانی که به او توجه می‌کردند و او را می‌شناختند می‌توانستند بفهمند که اینطور نیست. رفیق علی‌شیر همیشه تحریک تبلیغاتی را با سازماندهی و عملیات ترکیب می‌کرد و مسئولیت تشکیلاتی را بر عهده می‌گرفت. او به عنوان فرمانده و جنگجو گریلا به انجام وظایفش می‌پرداخت.

غربتلی حلال سخت‌ترین مشکلات شد

زینب؛ می‌توانیم چیزهای جالب‌تری درباره رفیق غربتلی ارسوز بگوییم. در واقع، او به عنوان یک زن انقلابی و میهن‌دوست، وظایف و مسئولیت‌های رهبری را هم در مطبوعات و هم در عرصه گریلایی به عهده گرفت. او در سازماندهی مطبوعات آزاد در سخت‌ترین شرایط با بر عهده گرفتن مسئولیت آن و غلبه بر مشکلات و موانع مشارکت و پیشگام بود. او حلال سخت‌ترین مشکلات شد. البته اینها را از رفقایمان شنیدیم. از مقالات می‌خوانیم. اما ما در کوهستان، در مبارزه گریلایی با این شخصیت آشنا شدیم.

اشتباه نیست اگر بگویم من هرگز رفیق دیگری را ندیدم که به سرعت رفیق زینب از یک فعالیت گرفته تا فعالیت گریلایی، از محیط شهر گرفته تا محیط کوهستان، با این سرعت وارد شده و خود را وفق داده است. فقط یک واقعیت را بیان می‌کند. گویی سال‌ها دوره‌های آموزشی گریلایی را گذرانده و با مشکلات و سختی‌های گریلایی روبه رو بوده، محیط شهر، از کارهای تبلیغاتی دست برداشته و به مناطق حفاظتی مدیا، خط زاپ، آواشین، متینا و محیط فعالیت‌های قرارگاه مرکزی آمده است. گویی چندین دهه اینجا بوده و تجربه کسب کرده است و به سرعت و به اندازه کافی خود را وفق داده است.

بگذریم از آموزش خود و تلاش برای تطبیق، او در موقعیتی قرار گرفت که به آموزش آنهایی پرداخت که به آموزش نیاز داشتند، در حل مشکلاتی که پیش می‌آمدند شرکت کرد و انواع وظایف فرماندهی و مدیریت گریلایی را به سرعت انجام داد. وی در تابستان ۱۹۹۶ وظیفه‌ی فرماندهی قرارگاه مرکزی ارتش رهایی‌بخش خلق کوردستان (آرگ‌ک) برعهده گرفت. در زاپ، گاره و متینا با هم فعالیت کردیم. در جلسات مشترک شرکت کردیم، به مشکلات تشکیلاتی، جنگی و مشکلات آموزشی پرداختیم. به راستی می‌توانم بگویم که در حل مشکلات، ترغیب و آموزش مردم و برقراری ارتباط آسان با مردم از همه جلوتر بود. رفیق زینب سخت‌ترین مشکلات را حل کرد. رفیق زینب قبل از هرکسی از جایی به جای دیگر، از وظیفه‌ای به وظیفه‌ای دیگر می‌پرداخت. در واقع شهادتش اینگونه بود. زمانی که برخی از مشکلات باقی مانده توسط دیگران قابل حل نبود، خودش مسئولیت حل آن را بر عهده گرفت و همین آگاهی از مسئولیت باعث شد که با مشکلات و موانع بیشتری مواجه شود و در کمین دشمن، در برابر یک حمله وحشیانه دشمن به شهادت رسید.

رفیق زینب را اینگونه باید شناخت. او از کسانی نبود که در مرحله اول گریلای زن شرکت کرد، اما یکی از آن رفقای ما بود که سریع‌ترین پیشرفت را داشت، پیش قدم‌تر بود، بیشترین وظایف و مسئولیت‌ها را به عهده گرفت و بیش از هر چیزی با صیانت از فعالیت ایدئولوژیکی، تشکیلاتی و نظامی در سخت‌ترین دوران فعالیت‌های توسعه گریلاگری زن در خط مقدم انجام داد. او در ایجاد و عملی‌شدن سازمان اتحادیه آزادی‌خواهی زنان کوردستان (ی‌آژک) نقش پیشاهنگی را بر عهده گرفت.

سید اوران صاحب سبکی بود که در حین عمل فکر می‌کرد و در حین فکر کردن عمل می‌کرد

سید اوران را خیلی‌ها می‌شناسند. او سال‌ها در کنار گریلا ماند. اولاً در خط آمد-درسیم باکور کوردستان ماند و در بسیاری از میادین جنگید، بعد از توطئه درگیر تبلیغات و کارهای رسانه‌ای شد، روی آن متمرکز شد و در این زمینه زحمات بسیاری متحمل شد، ده‌ها و صدها نفر از پرسنل مطبوعات آزاد را آموزش دادند و محصولات زیادی ارائه کردند. وقتی کاری می‌کرد، رفیق سید فکر می‌کرد، فکر می‌کرد و انجام می‌داد.

او در بسیاری از فعالیت‌های سنگین شرکت نکرد. کتاب‌های بزرگ ننوشت، مطالعات نظری، تحلیل‌ها و بحث‌های عمیق انجام نداد. من شاهد نبودم. کمتر کسی می‌تواند زندگی را به شکلی بسیار ساده و کوتاه مانند او تعریف کند. گاهی با یک کلمه، یک لبخند، یک اشاره می‌توانست خیلی چیزها را بگوید.

او متوقف نشد، نایستاد. برای پیشبرد مبارزه برای آزادی، برای آنکه خلق و بشریت مبارزات را بشناسند، برای آموزش جامعه، بر این اساس شبانه روز ، تلاش کرد. بیماری و خستگی مانع او نشد، در چهار بخش کوردستان، در خط روسیه - ارمنستان، در بسیاری از نقاط کار کرد. سریع فکر می‌کرد، تصمیم می‌گرفت و سریع برنامه‌ریزی می‌کرد. تا آخرین نفس تلاش کرد.

خالق یک میراث بزرگ شد

آخرین وصیتش... در چنین شرایط سخت و دشواری نمی‌توان در این مدت کوتاه این همه احساس و اندیشه را تعریف کرد. رفیق سید حقیقت خود را خوب تعریف کرد. او مبارزه را با درک و عشق به زندگی، با عشق، دانش و خودسازماندهی مدیریت کرد. هر کاری که می‌توانست انجام داد. او داده‌ها و ارزش‌های بسیاری را آشکار کرد و در مبارزه شرکت نمود. او در هر میدان مبارزه جای گرفت و خالق میراثی بزرگ شد.

او با مشکلات و موانع بسیاری زجر کشید، اما هرگز از هدف خود دور نشد. او حتی در سخت‌ترین شرایط هم وقتی فرصت خدمت برای مبارزه و برجسته ساختن آن را می‌دید، بدون شناخت هیچ مانع و درد و سختی به تبلیغ کار انقلابی می‌پرداخت.

روزنامه‌نگاری و آموزش و کار تبلیغی-آژیتاسیون را با عشق و علاقه انجام می‌داد. بسیار کار کرد، به صورت عملی کار کرد. سهم او در این زمینه بسیار است. 

تبلیغات یک میدان آموزشی است

کار مطبوعات و پخش به ویژه در دوره سوم حزب ما، عرصه اصلی تبلیغات و آژیتاسیون است. یک میدان آموزشی است. تبلیغ-آژیتاسیون آموزشی است. آموزش حزب، آموزش خلق میهن‌دوست، آموزش جوانان و دوستان، آموزش انسانیت. ما ابتدا به عنوان یک جنبش، تبلیغات و تحریک کلامی انجام می‌دادیم و موفق هم شدیم. بر اساس تبلیغات با سلاح و با گریلا؛ آنجا هم پیروز شدیم، ما هم از طریق رسانه‌ها این کار را انجام دادیم. در واقع ما از ابتدا در این زمینه موفق بوده‌ایم. اما این مرحله همچنان ادامه دارد. 

ما باید این را خوب بدانیم. افراد تنها از طریق سازماندهی می‌توانند در عمل موفق شوند. اگر سازماندهی وجود داشته باشد، شما هم قدرت دارید، با قدرت فعالیت می‌کنید. راه دیگری وجود ندارد. سازمان نیز از طریق آموزش شکل می‌گیرد. بدون آموزش نمی‌توان مردم را سازماندهی و قانع کرد. شما نمی‌توانید با احساسات و افکار آنها کنار بیایید. کار سازمان اساساً کار آموزش است. آموزش هم تبلیغ و تحریک است و ما این کار را در این دوره، در دوره سوم تحزب، از طریق مطبوعات-پخش انجام می‌دهیم.

این سازماندهی و فعالیت از طریق کار رسانه‌ای - نشراست که آموزش را هدایت می کند. قدرت توسعه مبارزه برای آزادی و انقلاب کار رسانه‌ای - نشر، تبلیغات و تحریک است. ما نباید این را خارج از مبارزه و عمل ببینیم. ما هرگز نباید فراموش کنیم که کار رسانه‌ای - نشر، تبلیغ، آژیتاسیون، فعالیت‌های آموزشی است. نباید آموزش را از سازماندهی و فعالیت جدا دید.

مظلوم دوغان این کار را به طور کامل انجام داد. علیشِر کوچگیری، غوربت اللی ارسوز، سید اوران این کار را به طور کامل انجام دادند. این خط درست بود. تبليغات و آژیتاسیون جدا از سازماندهی و فعالیت بيهوده است. تو هیچ هدفی نداری. کار بدون هدف، معنا و ارزشی ندارد.

همچنین اگر سازماندهی نیازی به عملیات نبیند و بر اساس ویژگی‌های خود شکل نگیرد، کار تبلیغاتی-آژیتاسیون نمی‌تواند نقش مورد نظر خود را ایفا کند. ما باید این کار را با توجه به هدف انجام دهیم. نحوه انجام کار باید با توجه به ماهیت این کار باشد. کلمات، متون، شیوه بیان ما، حرکات، لباس، بگذار همه چیز مطابق هدف ما باشد. هدف در خدمت موفقیت ما خواهد بود. چگونه این اتفاق خواهد افتاد؟ با ایفای نقش آموزشی خود این کار را خواهد کرد. این کار را برای ترویج سازماندهی و فعالیت برای آزادی انجام خواهد داد. 

حمایت جامعه ضعیف است

آیا اشتباهاتی در این زمینه وجود دارد؟ من آنها را دارم. ما بحث می‌کنیم ، نقد می‌کنیم. اما عدم درک هدف و مفهوم دوری از هدف وجود دارد. ما برای چه مبارزات تبلیغاتی-آژیتاسیونی انجام می‌دهیم یا چرا کار رسانه‌ای - نشر می‌کنیم ، کسانی هستند که نمی‌توانند این را به خوبی پاسخ بدهند. در این زمینه سهل‌انگاری وجود دارد. موضع‌گیری و رفتارهایی هستند که با وظیفه و رسالت آنها همخوانی ندارد.

اتکای جامعه ضعیف است. ما مطبوعات آزاد، کار آموزش مردم و جامعه را مدیریت می‌کنیم. این هدف از کار مطبوعاتی ماست. مردم باید این هدف را برای خود تعیین کنند و اجتماعی باشند. با جامعه باشید. بر قدرت اجتماعی تکیه کنید، جامعه را بیشتر درگیر کنید. اما اینها به ندرت انجام می‌شود.

دامنه آن بسیار محدود شده است. مثل یک کار متفاوت است. اما حقیقت نباید اینطور باشد. اغلب گفته می‌شود؛ کار حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای، این تمایز اشتباه است. درست است، ویژگی‌های تبلیغاتی-آژیتاسیون وجود دارد. برای موفقیت، نقش‌آفرینی در آموزش باید آن ویژگی‌ها را شناخت. اما فقط بعضی‌ها این کار را می‌کنند، نباید بگوییم فقط با بعضی‌ها این کار ممکن می‌شود. باید بتوانیم جوانان و زنان را در بر بگیریم. باید چنین حوزه سازماندهی وجود داشته باشد، باید یک منطقه آموزشی و سازماندهی وجود داشته باشد. مرکز جذب باشید. باید مرکز کشاندن جامعه به سوی مبارزه باشد.

اگر حقیقت شهدای مطبوعات آزاد، خط آپویی، از مظلوم دوغان تا سید اوران را درک کنیم، باید به فعالیت های تبلیغاتی-آژیتاسیونی این گونه برخورد کنیم. اگر رویکرد ما اینگونه باشد پیروز خواهیم شد.

کسانی که برای اهداف بزرگ کار می‌کنند بهترین کار را انجام می‌دهند

 این کاری نیست که بتوان با قدرت، فرصت و تکنیک انجام داد. تکنیک نیز مهم است. چیزهای دیگر نیز مهم هستند، اما نباید زیاد به آنها وابسته شد. رهبر آپو و همراهانش با وجود اینکه هیچ رسانه مکتوبی وجود نداشت، این کار را با قدرت زبان انجام دادند. یکی از خبرنگاران از رهبر آپو می‌پرسد ; بزرگترین سلاح چیست؟ بدون تردید می گوید؛ «زبان من» بزرگترین رسانه و سلاحی که رهبر آپو با آن در تمام وظایف خود موفق شد، زبان او بود. او این کار را با زبان خودش انجام داد. او این کار را با تبلیغات و همچنین با گریلا انجام داد. گریلاهای دهه ۸۰ و ۹۰ آموزش یافته‌ ترین نیروی جامعه شدند. در غیر این صورت این اتفاق می‌افتد . از طریق مطبوعات و صدا و سیما، از طریق روزنامه، مجلات، رادیو و تلویزیون، رسانه‌های دیجیتال، به هر طریقی می‌توان انجام داد. ما می‌توانیم بهتر از هر کسی آنرا انجام دهیم. بنابراین ما این کار را برای یک هدف انجام می‌دهیم. ما این کار را برای ایجاد زندگی جدید انجام می دهیم. ما این کار را برای از بین بردن ایدئولوژی و سیاست فاشیسم، سرکوب و نسل‌کشی انجام می‌دهیم. ما این کار را انجام می‌دهیم تا سیستم شکنجه و انزوای امرالی را از بین ببریم، تا آزادی فیزیکی رهبر آپو را محقق کنیم. آنها این کار را برای حل مشکل کورد، کوردستان و ترکیه آزاد، دموکراتیزه کردن خاورمیانه انجام می‌دهند. ما این کار را می‌کنیم تا بشریت بتواند آزادانه زندگی کند. ما این کار را برای اهداف بزرگ انجام می‌دهیم.ما این کار را برای منافع کوچک انجام نمی‌دهیم . کسانی که برای اهداف بزرگ تلاش می‌کنند این کار را به بهترین شکل انجام خواهند داد. درستترین کلمه را بگو، بهترین محرک باش، بهترین خبر را بساز، عمیق‌ترین متن را بنویس، بهترین سخنرانی را بنویس. این را باید از صمیم قلب باور کرد. چون دو رو و فریبکار نیستند. کلمات و چیزهایی را که می‌نویسند، زندگی می‌کنند. درباره آنچه زندگی می‌کنند، می‌نویسند. بنابراین آنها موثر و متقاعد کننده هستند. ما باید اینطور باشیم.

 خط مطبوعات آزاد، خط شهدای مطبوعات آزاد است. مبارزه اساسی برای آزادی، خط فداییان رهبر آپو است. هیچ کس نباید آن را جور دیگری ببیند. اگر رویکرد ما این است که تاکنون چگونه موفق بوده‌ایم، از این به بعد موفق خواهیم شد. ما به این اعتقاد داریم. مشکلات و موانعی وجود دارد. اما مردم می‌توانند با عشق، تلاش و اشتیاق بر این مشکلات فائق آیند. و این در حال حاضر اتفاق می‌افتد. مبارزه بزرگی با عشق وجود دارد. جامعه بیشتر از این طریق تربیت می شود، حقیقت آشکار می‌شود.

انقلاب روشنگری که با رهبر آپو شروع شد و اساسا از کوردها گذشت و به خاورمیانه و کل بشریت سرایت کرد، بر اساس در آغوش گرفتن زنان و جوانان، ادامه می‌یابد و رشد می‌کند. موتور این امر فعالیت‌های مطبوعاتی و انتشاراتی است. این موتور به کار خود ادامه خواهد داد، انقلاب روشنگری ما رشد خواهد کرد و تعمیق خواهد یافت و گسترش خواهد یافت و به جلو خواهد رفت. من به این اعتقاد دارم، بر این اساس، در شخص رفیق مظلوم،علیشِر، زینب و سید، از همه شهدای مطبوعات آزاد، شهدای مبارزات آزادی با احترام و عشق و سپاس یاد می‌کنم. با آرزوی موفقیت برای همه رفقایی که با شور و اشتیاق در راه شهدای ما، کار تبلیغاتی-آژیتاسیونی انجام می‌دهند.