سخن "ما پیروز شدیم" خیری؛ در ۱۵ اوت در کوهستان طنین‌انداز شد-تکمیلی-

رهبر آپو زمانی که می‌شنود عملیات موفقیت‌آمیز بوده؛ نفس راحتی می‌کشد و می‌گوید: "ما پیروز شدیم". گفته "ما پیروز شدیم" رفیق خیری در زندان آمد که در زمان تصمیم روزه مرگ گفته بود؛ این بار با اقدام ۱۵ اوت به کوهستان رسیده بود.

مانند همه انقلابات جهان در تاریخ انقلاب کوردستان نیز موضوعات اصلی و مقدماتی وجود دارند. شروع تعیین‌کننده که امروز را رقم زده است؛ وجود دارد. آن شروع مهر خودش را بر تاریخ زده و سرنوشت شوم و ناخواسته خلق‌ها را ازمیان برده است. اگر آن اقدمات صورت نمی‌گرفت و آغازی که لازم بود، روی نمی‌داد؛ جریان تاریخ به‌شکل دیگری می‌بود. حزب کارگران کوردستان-پ‌ک‌ک برای توقیف آن نگرش و جریان منفی تاریخ، برای تغییر سرنوشت فعلی و بازنویسی مجدد تاریخ به‌میدان آمده است. پ‌ک‌ک با اقدام ۱۵ اوت برای کورد و کوردستان به یک آغاز نوین مبدل شده است و علیه سیاست نابودگری و حذف از جانب دولت نابودگر-استعمارگر ترکیه، به سرآغاز پایانش تبدیل شده است.

رهبر آپو گفته است که باوجود سرکوب و ستم در کوردستان از سر تا پا، موجب شده که یک موج جدید از مقاومت درست شود. این دیالکتیک پیشروی تاریخ خلق و حزبمان است. تاریخ مبارزاتمان به همین شکل بوده است. تا مبارزه و مقاومت بزرگتر شده‌اند، فشار و ستم نیز افزایش یافته است. علیه افزایش فشار و ستم استعمارگرانه، مقاومت بیشتر و سازمان‌یافته‌تر شده است. زمینه و عواملی برای وقوع اقدام ۱۵ اوت در کوردستان درکار بوده است. هرکسی که کمی از تاریخ حزبمان مطلع باشد، می‌فهمد که اقدام ۱۵ اوت فی‌البداهه و الکی روی نداده است و بدون مهیاسازی شرایط انجام نپذیرفته است. بلکه برعکس پروسه اتمام تدارکات و بازسازی مجدد همراه با رفتن به خارج کشور آغاز شدو تا سال ۱۹۸۴ بی‌وقفه ادامه یافت. همه تلاش‌های تشکیلاتی، سیاسی و عملی در خدمت این هدف بود. مشخص است که کادرها در این مرحله از لحاظ مادی و معنوی، فکری، سیاسی، نظامی و جسمی خود را مهیا کرده بودند.

در این مرحله پراتیک حیلوان و سیورگ بسیار مهم بودند. علیه استعمارگری و طرفدارانش مبارزاتی قاطعانه انجام گرفت. اگر تا حدی هم غیرحرفه‌ای بوده باشد، اما جنبه آزادیخواهی و دموکراتیک آن بسیار بر خلق تاثیر گذاشت. به همان اندازه نیز بر آگاهی سازی ملی موثر بود. همین که جنبش سریعا بزرگتر شد، دولت اشغالگر و استعمارگر ترکیه وقتی دید اداره غیرقانونی کافی نیست، به همین دلیل به فاشیسم ۱۲ سپتامبر روی آورد. فاشیسم ۱۲ سپتامبر نه فقط برای حزب ما بلکه برای همه نیروهای انقلابی مرحله جدیدی بود. کادرهای پیشاهنگ ما به اسارت گرفته شدند. مشخص بود که دشمن با چه استراتژی و تاکتیکی به ما حمله می‌کند. رهبر آپو فوراً آن را درک کرده و بر اساس آن اقدامات لازم را انجام داد. زمانی که کودتای نظامی ۱۲ سپتامبر در سال ۱۹۸۰ رخ داد، همه نیروهای چپگرا متحمل ضربات استراتژیک شدند. اما حزب کارگران کوردستان-پ‌ک‌ک دوره جدید و امیدبخشی را آغاز نمود.  تاکتیک عقب‌نشینی اجرا شد. تاکتیک عقب‌نشینی برای ما مهم بود. عقب‌نشینی برای خاورمیانه که مبارزات در آن رشد کرده بود، انتخاب مهمی بود که ما آن را انتخاب کردیم. همزمان اشاره ای بود به قاطعیت و اصرار ما بر مبارزات. پشتیبانی ما از جنبش فلسطین نشان دهنده کاراکتر اینترناسیونالیست جنبش ما بود. آنچه بسیار مهم بود این بود که ما در مبارزات خود علیه فاشیسم ۱۲ سپتامبر ارزیابی‌های گسترده ایدئولوژیکی، سیاسی، سازماندهی و تاکتیکی انجام دادیم. با تصمیمات در کنفرانس اول و دوم از آن زمان عملیاتهای تاکتیکی را آغاز کردیم. همه مبارزات  و آموزشها بر اساس آن بود.

در آن مرحله تحقیقات در رابطه با تاریخ کوردستان انجام شد. چرا مقاومت در کوردستان زیاد پیشرفت نکرده و به‌طول نینجامیده است؟ به‌عنوان مثال قیام شیخ‌سعید و همچنین توطئه علیه سیدرضا و غیره. در این رابطه گفتگوهایی انجام شد و نتایجی نیز به دست آمد. انقلابات جهانی نیز مایه الهام شده و از آنها درس گرفتیم. تاثیر انقلاب ویتنام ادامه داشت. در مورد انقلاب ویتنام تحقیق کردیم و بسیار بر آن تاکید نمودیم. به عنوان مثال، برای ارزیابی یا برای آنکه انسان کارزار ۱۵ اوت را برآورد نماید، باید آن را دست‌نشان نمود. یک کارزار انقلابی وجود دارد که با حمله تَت شناخته می‌شود. سال ۱۹۶۸ در جنوب ویتنام انجام گرفته است. شمال ویتنام سال ۱۹۵۴ آزاد شد. در جنوب ویتنام جنگ برای چندین سال ادامه داشت. حمله تت که سال ۱۹۶۸ انجام گرفت، مانند حلقه چرخش و به‌عنوان آغاز پایان شناخته می‌شود. حمله‌ای گسترده بود که چندین هزاران انقلابی در آن جنگ شرکت داشتند و چندین سال برای آن خود را آماده کرده بودند. علیه نیروهای اشغالگر آمریکا انجام شد. کارزاری بزرگ است و نتیجه نیز بدست آمد. چون به وسیله آن به اشغالگران ضربه وارد شده است. پیشتر نیز پیشرفت‌ها بر اساس آن مشخص شدند و این مرحله به وجود آمده و فوراً انجام گرفته است. طی مدت ۲ تا ۳ سال نیروهای آمریکایی به طور کامل ویتنام را ترک کردند. مبارزات با پیروزی انقلاب ویتنام به نتیجه رسید. پراتیکی که بسیار به آن اهمیت دادیم و از لحاظ یگانهای نظامی برای ما بزرگترین درس بوده است، آن بود که هوشی‌مینه گایپی  با یک گروه تبلیغاتی ۳۴ نفری جنگ و انقلاب را آغاز کردند. حرکت طولانی مدت مائو نیز وجود دارد. مائو با آن شناخته می‌شود. مهارت تاکتیکی او نیز از همین جا سرچشمه می‌گیرد. همچنین انقلاب کوبا، فیدل کاسترو و رفقایش که آموزش دیدند و سپس در سال ۱۹۵۶ خواستند وارد خاک کوبا شوند، به کمین افتاده و با نیروهای باتیستا درگیر شدند. آنها خسارات جانی بسیاری دیدند و از یک گروه ۱۰۰ نفره فقط ۱۲ نفر از آنها باقی ماند. این آغاز بود. با فعالیت این نیروهای ذاتی ۱۲ نفره انقلاب کوبا آغاز شد. طی مدت دو سال یعنی در سال ۱۹۵۸ در کوبا انقلاب انجام گرفت. اینها همه نمونه‌های مبارزات و انقلابند که ما آنها را ارزیابی کردیم.

  از آن زمان ما در رابطه با استراتژی جنگ طولانی مدت خلق در تبلیغات نظامی صحبت کردیم.  چنین اقدامی لازم بود. اقدامی مهم بود. این تصمیم در کنگره دوم حزبمان  گرفته شد. عگید و محمد قره‌سونگور نقش تمام کننده داشتند. این رفقا قبل از آنکه در کنگره دوم شرکت کنند، به میهن رفته بودند. آنها خود را در باشور کوردستان و در زاگرس مستقر نمودند. این رفقا در حال آماده سازی بودند. پس از آن کنگره، می‌بایست جنگ و مقاومت انجام می‌گرفت. می‌بایست آماده‌سازی‌ها بر این اساس انجام می‌گرفتند. اما قبل از آن تعدادی از رفقا احساسی با مسئله برخورد می‌کردند. آنها عمق و نقش آن را به‌طور کامل درک نکرده بودند. رهبر آپو علیه آن به طور مداوم و به صورت گسترده و استراتژیک  مسائل را ارزیابی می‌کرد.  به یاد دارم زمانی که رفقا در زندان آمد شهید شدند، بیشتر رفقا در گزارش‌هایشان در این رابطه صحبت می‌کردند که باید هواپیما ربایی کرد و عملیات‌های خودکشی و فداکارانه و غیره انجام دهند. این رفقا این عملیات‌ها را پیشنهاد می‌کردند. حزبمان البته آن را مهم می‌دید اما می‌دانست که قیام‌های گذشته در کوردستان چه نتیجه‌ای داشتند. نباید همان پراتیک در وجود حزب کارگران کوردستان دوباره تکرار شود. بلکه باید به صورت سازمان‌یافته‌تر، استراتژیک‌تر و آماده‌تر عملیات انجام می‌گرفت. همه چیز برای آن بود.

گروه‌ها پس از کنگره اوت ۱۹۸۲ یکی پس از دیگر به کوهستان‌های کوردستان روی آوردند. در این تدارکات رفقا محمد قره‌سونگور و عگید نقش تمام کننده داشتند. گروه اول بیشتر در لولان مستقر شدند. تعدادی از رفقا در برخی مراکز مستقر بودند، اما دیگران بیشتر در مرکز لولان بودند. زمستان سال ۱۹۸۳ در لولان همه آماده سازی‌ها و آموزش‌ها برای آغاز عملیات انقلابی انجام گرفت. رفیق شاهین در رابطه با تبلیغات مسلحانه بروشوری آماده کرد و ارزیابی‌های خود را ارائه نمود. رفقایی که به باشور کردستان رسیدند می‌توانند مسئولیت مرحله را به‌عهده بگیرند. بر اساس آن گفتگو و آموزش ادامه داشت. در رابطه با تبلیغات مسلحانه آموزش و گفتگوها انجام می‌گرفت. اولین تبلیغات مسلحانه آن زمان آماده شد. تاکتیک مبارزاتمان از راه تبلیغات مسلحانه به‌نتیجه می‌رسید. ممکن است تبلیغات ما و ویتنام کاملاً مانند هم نبود، اما به  یک شیوه و بر اساس شرایط کوردستان به نتیجه می‌رسید. با این هدف استراتژیک‌ترین مکان‌های کوردستان و مکان‌هایی که میهن‌دوستی در آن بسیار قدرتمند بود و مکان‌هایی که برای مبارزات مسلحانه مناسب بودند، اساس قرار گرفتند.

از راه آن گروه ۳ یا ۵ نفره ابتدایی که مشخص شده بودند، قطعا که به روستاها می‌رفتند، با کسانی که می‌دیدند درباره اوضاع کوردستان، به‌ویژه اعمال فاشیستی ۱۲ سپتامبر، مقاومت علیه آن در زندان‌ها، مشخصا درباره مظلوم، کمال، خیری و چهارها بحث و گفتگو می‌کردند. وقتی می‌گفتند ما با مبارزه مسلحانه و استراتژی چریکی در کوردستان انقلاب می‌کنیم؛ بخواهی و نخواهی خلق فکر می‌کردند که آیا این شدنی و مقدور است؟! آیا مانند هربار تاریخ تکرار می‌شود؟ احتمال دارد انسان پیروز شود؟ خلق چون که باور نمی‌کرد، با شک آن را می‌نگریست. آن زمان سخت بود که انسان بتواند زیاد بر جامعه تاثیر بگذارد. مثلا منطقه بوتان جایی بیگانه با اسلحه نبود. قبایل در گروه‌های ۳ یا ۵ نفری مسلح‌تر و مهیاتر بودند. لذا اینکه انسان بتواند بر همه این شرایط حاکم شود، ضعیف بود. یک عشایر وطن‌دوست آن هنگام چنین پیشنهادی برای رفقای ما کرده بود: "شما این‌گونه نمی‌توانید زیاد جلو برویدپیشرفتی که شما به آن فکر می‌کنید و آرزوی آن را دارید؛ نمی‌توانید کسبش کنید. سلاح‌هایی که به‌دست شماست، در دست ما نیز هست. شما ۳ یا ۵ نفرید اما قبایل و عشیره‌های ما پرجمعیت‌ترند. لذا نمی‌توانید بر اوضاع چیره شوید و از لحاظ درونی بر دشمن تاثیر بگذارید، به پرواریه یا مناطق دیگری حمله کنید. ممکن است یک ساعت یا یک روز بتوانید دوام بیاورید، اما در همه‌جا صدا می‌کند و شما را شناسایی می‌کنند. کسانی که شما را دوست داشته‌باشند با شما خواهند بود و آنهایی که از شما نگران و ناراضی باشند؛ ترسیده و دوری خواهند کرد. یا اینکه شما تسلط پیدا می‌کنید." مسلما این نتایج که از راه تجربه زندگی به‌دست آمده بود، درست بود. این‌گونه نیز می‌شد. واحدهای نظامی ابتدایی، کوچک بودند که جز برای نگهبانی عادی و بالادستی در بعضی مناطق، تاثیر زیادی بر جامعه نمی‌گذاشت.

به همین دلیل در سال ۱۹۸۴ خواستار جمع کردن نیروها و ارزیابی موقعیت شدند.  رفیق عباس مشغول این پروسه بود و گروه‌های داخل میهن نیز به باشور آمده بودند. در جلسه رهبری نیز تصمیم گرفته شد و ارزیابی‌ها انجام گرفت. کار و فعالیت‌هایی که پیش‌تر انجام گرفته بودند دیگر کافی بود. نباید یک بار دیگر بر آن اصرار می‌شد و یا با گروه‌های ۳ و یا ۵ نفره به این مبارزات ادامه می‌دادند، باید به‌صورت جنبش و عملیات که ما به آن فکر کرده بودیم، عقب رفته و تاثیر منفی می‌گذاشتند. مبارزاتی که انجام می‌شد برای رسیدن به برخی اهداف بزرگ، اقدامات موثری بودند. لذا دلیل دیگر کافی بود. به‌همین دلیل با گروهی سازمان‌یافته‌تر و بزرگ‌تر در پراتیک باکور دخالت شد تا مرحله جدیدی آغاز شد.

گروه تبلیغات مسلحانه ابتدایی بر این اساس در آن زمان درست شده بود. یگان ۱۴ ژوئیه تبلیغات مسلحانه، روانه منطقه بوتان شد. یگان ۲۱ مارس تبلیغات مسلحانه اکثراً به سمت منطقه جولمرگ و شمزینان روانه شدند و یگان ۱۸ آوریل تبلیغات مسلحانه بیشتر به سمت مناطق کوهستان وان رفتند. این سه یگان تبلیغات مسلحانه، ارتش شدن را برای خود هدف قرار داده و ایجاد نیروها در آن زمان به عنوان اساس تشکیل یک ارتش بود.

اما برای افکار عمومی اعلام شد. سپس نیروهای آزادی‌بخش کوردستان (هرک) در آن دوره درست شد. این گروه ها در عرصه هایی که در آنها به انجام وظیفه می پرداختند، بر اساس مبارزات پروپاگاندای مسلحانه به کار و فعالیت پرداختند. سپس برای افکار عمومی اعلام شد که نیروها با هم متحد شده و از راه کارزار ۱۵ اوت تحت عنوان جنبش سازمان یافتند.  مبارزات مسلحانه ی سازمان یافته ما در نتیجه مبارزات سال ۱۹۸۳ همچنین ماه آوریل و مارس ۱۹۸۴ بسیار موثر بود. سازماندهی اساسی و روش پایه ای مبارزات، پروپاگاندای مسلحانه بود. سازماندهی نیروهای  مسلحانه ما از سه تیم تشکیل میشد. هر یک نیز در سه مکان مستقر میشد. هر کدام از آنها یک فرمانده و یک جانشین داشت. پروپاگندای مسلحانه ۳ وظیفه داشت. اول انتقال سازماندهی حزبمان به داخل میهن برای پر کردن خلاء سیاسی - سازماندهی که پس از عقب نشینی به وجود آمده بود، زمینه سازی برای شرایط سازماندهی حزبی در داخل میهن، درست کردن محلهایی برای استقرار گریلا، آماده نمودن شرایط لازم برای آغاز مبارزات مسلحانه، ایجاد ارتباط با خلق، درست کردن محل های استقرار،  جمع آوری اطلاعات و فراهم کردن وسایل نظامی و پشت‌جبهه، جستجو و تفحص در داخل میهن، دست نشان نمودن راه های اصلی و غیره. سه؛ ایجاد شرایط نظامی برای سازماندهی جبهه ها، عملی نمودن مبارزات رساندن خود به خلق و تاثیر سیاسی در میان مردم، ایجاد شرایط گرد هم آوردن خلق و وارد کردن آنها به جبهه آزادی بخشی ملی، تبلیغ برای عملیاتهایی که انجام میشوند، آماده سازی خلق برای پیوستن به صفوف مبارزات تا این گونه شرایط برای سازماندهی جبهه ها به وجود آید،تا اقشار مختلف جامعه بتوانند به مبارزات بپیوندند. سازماندهی ارتباطاتی که درست شدند و غیره. علاوه بر اینها وظیفه اصلی، انجام عملیاتهای نظامی نبود. زمانی که فرصت ایجاد میشد، نیروهای دشمن را از بین ببرد و جاسوسانی را که در مقابل پیشرفت انقلاب مانع تراشی میکردند، مجازات کنند. اما وظیفه اصلی مبارزات، برای استقرار و همچنین محکم نمودن جای پای خود، سازماندهی کردن و آماده سازی برای مبارزات مسلحانه بود، تا حزب بتواند مسئولیت سیاسی آزادی ملی را به خلق برساند و کاری کند که خلق در این زمینه هوشیار شده و دشمن را رسوا کند. علت نیاز ما به پروپاگندای مسلحانه، ورود حزب ما به داخل میهن با پروپاگاندای مسلحانه بود. به دلیل نبود سازماندهی و شرایط و نیروی جنگی گریلا به طوری که بتواند خط جنگ ما را به طور مستقیم پیش ببرد، به همین دلیل جنگ گریلایی نیاز به نیرویی دسته جمعی، سازمان یافته، جایگاه و بناسازی دارد. چون زیرساختهای لازم را نداشت، پروپاگندای مسلحانه انجام شد. در آن زمان زمینه ای برای جنگ گریلایی و قیام وجود نداشت. خلق کوردستان هنوز حزب ما را به خوبی نمیشناختند. سطح آگاهی مردم، تحت حکومت دشمن بسیار ضعیف بود. اختلافات و سطح سازماندهی بر اساس قیام عمومی وجود نداشت. به دلیل نبود شرایط قیام، پروپاگاندای مسلحانه به صورت کلی در خدمت پیشبرد جنگ خلق ادامه یافت. با گذشت چندین سال پس از پروپاگاندای مسلحانه، پیشرفت مبارزات مسلحانه و راه پیشرفت گریلا و قیام خلق باز شد.  از لحاظ سیاسی - سازماندهی با پایان یافتن شرایط نظامی، دوره پروپاگاندای  مسلحانه پایان یافت و جای خود را به گریلا داد.

در رابطه با اهمیت پروپاگاندای مسلحانه باید چند مطلب را گوشزد نمایم. در روسیه روزنامه اسکرای نقش مهمی دارد. ما میدانیم که روزنامه اسکرای هم نقش سازماندهی دارد و هم نقش تبلیغاتی و هم یک پایه آموزشی است. از لحاظ سازماندهی میان حزب و مردم میانجی و یک پل اصلی است. مهم است که نقش پروپاگندای مسلحانه ما در کوردستان با نقش اسکرای در روسیه مقایسه شود. ما به پروپاگندای مسلحانه خود میگوییم : " اسکرای دارای جای پا"، که هم وظیفه آموزش و هم آگاه سازی خلق را بر عهده گرفت. مشخص است که در مرحله پراتیک، پروپاگندای مسلحانه  بر اساس تاثیر خود کار کرده و پیشرفت ها  نیز از این مبارزات سرچشمه گرفته اند. سطح سواد و فرهنگ خلق و ارتباط با خلق اجازه نمیدهد این مسئله محقق شود. به همین دلیل فقط یک راه وجود دارد که میتوان خود را به مردم رساند. آن نیز به کار گرفتن انسانهاست. حتی اگر کار کوچکی هم باشد باید به دست انسانها انجام بگیرد. آنهایی که در حزب ما به پروپاگاندای مسلحانه مشغول بودند، ماهرترین و آگاه ترین کادرهای حزب ما بودند. به همین دلیل هم بازخواست جدی یکدیگر پیش می‌آمد و هم تاثیر بر مرحله ی آینده به صورت تمام کننده به وجود میآمد. یا باید آن جوهر به خوبی به کار گرفته میشد و با خلق در میآمیخت و یا اینکه موفق نمیشد و شانس زنده ماندن را از دست میداد. به همین دلیل پروپاگاندای مسلحانه، هم برای وطن و هم خلقمان و هم برای حزبمان بسیار حائز اهمیت بود.

گروه‌های دیگر تلقین، پیشنهاد، تهمت ‌و نگرانی ایجاد می‌کردند، برخورد و درگیری به میان می‌آمد. علیه تمامی این اوضاع منفی، رهبر آپو با دیدگاه خود که به شکلی مستمر آن را رشد می‌داد‌، با راهنمایی، تصمیم و آموزش سعی می‌کرد تا پاسخی برای رسیدن به مرحله‌ای باشد. مواردی که با گروه‌های پروپاگاندای مسلح تکرار می‌شد. باید اقدامات تاکتیکی مختلف و جداگانه‌ای صورت می‌گرفت و انقلاب را دائمی می‌کرد. رفیق عگید نیز از این موضوع مطلع بود. رفقا تعریف می‌کنند یک بار در بوتان نزد رفیق عگید می‌روند، می‌بینند که تنها و بی‌حوصله و بی‌طاقت است. رفقا علت کسلی و بی‌حوصلگی وی را جویا می‌شوند، این‌گونه پاسخ می‌دهد: “با نوع و شکل کنونی جنبش نمی‌توتنیم هیچ گام رو به جلویی برداریم. در طول روز آفتابی نمی‌شویم، شب‌ها نیز دزدکی وارد منزل یا روستایی می‌شویم، دو یا سه خانواده را می‌بینیم. با این اوضاع و ناراحتی نه می‌توانیم‌ اوضاع خود را تشریح کنیم، نه آن‌ها نیز ما را درک می‌کنند. این‌گونه و به این شکل هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود”. در این مورد رفقا به گفتگو می‌پردازند. رفیق عگید می‌گوید: “پیشنهاد و نظر من این است که از این روش دست برداریم، نیروهای خود را متحد کنیم، برای مثال، به مکانی مانند قلبان‌ حمله کنیم و در یک روز کاری کنیم که چند ساعتی تحت کنترل ما باشد و به دشمن ضربه وارد کنیم. اگر این کار صورت بگیرد هم اعتماد به جنبش افزایش می‌یابد و هم میهن دوستی بیشتر می‌شود. افراد خود را به جنبش ما می‌رسانند و این‌گونه ما قوی می‌شویم. فقط در این شرایط است که می‌توانم مرحله‌ای را آغاز نماییم”. رفیق عگید در آن زمان چنین چیزی می‌گوید. اگر اشتباه نکنم این را به عنوان گزارش دسته بندی کرده و به جنبش ارسال می‌گردد. به خودی خود دو ماه بعد جنبش وضعیت را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و تصمیم به اقدام ۱۵ اوت آغاز می‌شود.

رهبر آپو مستمر به ما می‌گفت: “انسان می‌توانند اقدام ۱۵ اوت زودتر صورت بگیرد. اگر ارزیابی مرحله‌ی باشور به خوبی صورت می‌گرفت، انسان می‌توانست‌ چند ماه، حتی یک سال زودتر دست به اقدام ۱۵ اوت زده می‌شد. اما آن زمانی که مشخص کرده بودیم در اواسط سال ۱۹۸۴ یا این‌که فصل تابستان بود. ارزیابی می‌شد که پیشرفت پروپاگاندای مسلحانه راه را برای وضعیت سازماندهی هموار کرده است و استقبال خلق در این مرحله چگونه است. برای پیشرفت‌ها در ترکیه، کوردستان و منطقه ارزیابی انجام می‌شد. براساس تدارکات صورت گرفته، به این نتیجه می‌رسد که اقدام تاریخی انجام شود.

زمانی که اطلاعات به دستمان رسید، من و رفیق عگید با هم بودیم. پیشنهاد ما شامل این بود که قلبان را بگیریم. رفقا همزمان سه مکان دیگر را مشخص کرده بودند. که شامل دهی، شمزینان و دیگری شاخ بود. دهی از مرز دور بود. دلیل این‌که تصمیم به دهی گرفته شده بود این بود که نشان داده شود ما توانایی انجام اقدام در چنین مکانی که عمق کشور قرار دارد را داریم. همچنین به خلق شجاعت ببخشیم، قرار دادن هزاران میهن دوست، برای ایجاد چنین فشار درونی بر دشمن، بسیار مهم بود. از این رو ماه می ۱۹۸۳ در برابر باشور کوردستان دست به حرکت اشغال‌گری زده شده بود. مدرک و بهانه‌ی آن زمان نیز این بود که سازمان‌های تروریستی تجزیه‌طلب در مرز در حال تردد هستند و اجازه‌ نمی‌دهیم زنده بمانند و غیره.

باید به این موضوع اشاره کردد که اپراسیونی که در سال ۱۹۸۳ آغاز شده بود، با چند ضربه خنثی شده بودند. منظر ما این است که آن گام نه تنها در مرز بلکه اگر در کشور و عمق منطقه، در مکانی به عنوان اروح انجام شود، بر دشمن تاثیر می‌گذارد. دشمن این‌گونه فکر می‌کند که آن‌ها در مناطق داخلی خود را سازمان داده‌اند، ریشه دارند، با خلق ارتباط دارند، جا و مکان دارند، تدارکات و آمادگی دارند. در آن سطح دست به جنگ زده‌اند. همچنین چاتاک نیز چنین تاثیر مشابهی گذاشت. شمزینان اندکی متفاوت‌تر بود. در شمزینان میهن دوستی عمیق بود، اگرچه قبلا اندکی کاستی وجود داشت، اما برخی میهن دوست و ارتباط نیز وجود داشت. اقدام در شمزینان می‌تواند به اندازه‌ی زاگروس که ما به آن مثلث می‌گوییم، تاثیر می‌گذاشت. به این معنا این مناطق این‌گونه مشخص شده بودند. این‌گونه به عنوان هدف انتخاب شده بودند. این از نظر استراتژی نیز درست بود. به این دلیل که اگر جز این بود، دشمن دست به پروپاگاندا زده و برخی چیزها را نیز می‌گفت، برای مثال این‌که از خارج آمده و چند گلوله شلیک کرده و رفته‌اند، یعنی از سنگینی و اهمیت جنبش ما کاسته می‌شد.

فرمانده یگان‌های ۱۴ جولای رفیق عقید بود که مسئولیت پروپاگاندای مسلحانه و رفقای داخل کشور را نیز بر عهده داشت. وی نقشه‌ی دهی را آماده کرد. رفیق عگید در بوتان-دهی به شدت در حال تدارکات بود. روزانه کادرها را برای این منظور آماده می‌کرد. زمینه و شدت عمل را به طور گسترده برای شروانان و کادرهایی که در این اقدام شرکت می‌کردند را توضیح می‌داد‌. همچنین مرحله‌ای از آمادگی روحی و روانی بود. از نظر میدانی نیز جستجو و مراقبت، اطلاعات، جغرافیا، مقر، مناطقی که پس از عملیات به آن‌جا عقب نشینی‌می‌کنند و غیره، در این رابطه‌ها آمادگی لازم صورت می‌گرفت. گاهی در حین صحبت شوخی می‌کردیم. می‌گفتیم گیاپ معروف است. در ویتنام با یک یگان کوچک تبلیغی مسلح ۳۴ نفره شروع به مبارزه کرد. علیه آمریکایی، ژاپنی و فرانسوی‌ها مبنای یک مبارزه‌ی ۳۰-۴۰ ساله را ایجاد کرد. گیاپ‌ فردی کوتاه قد و تپل بود. رفیق عگید نیز از نظر فیزیکی شبیه وی بود. به رفیق عگید می‌گفتیم آن‌چه گیاپ‌ انجام داد شما نیز انجام دهید. رفیق عگید در جوش و خروش، مسئولیت و جدی بودن عمیقی قرار داشت. زمانی که برای آخرین بار از وی جدا شدیم وی را این‌گونه به درود گفتیم. حمله‌ی دهی از ۳۴ نفر متشکل نبود، بلکه به این رقم نزدیک بود. فرمانده‌ی یگان ۲۱ مارس تبلیغات مسلحانه‌، رفیق عبدالله اکینجی، در همان روز و در همان ساعت با موفقیت حمله‌ به شمزینان به سرانجام رساند. یگان ۱۸ می تبلیغات مسلحانه نتوانست حمله به شاخ را با موفقیت به پایان برساند. فرمانده‌ی یگان ترزی‌ جمال بود. به بهانه‌های مختلف گفته بود که نشد، نتوانست اقدام را انجام دهند. در نتیجه‌ی حمله‌ی یگان ۲۱ مارس تبلیغات مسلحانه‌ به دهی و حمله‌ی یگان ۲۱ مارس تبلیغات مسلحانه‌ به شمزینان، نیروی نجات کوردستان (ه‌ر‌ک) اعلام شد. اقدامات ضربه‌ی مهلکی به نیروهای نابودگر-کلونیالیست‌ها وارد کرد و تبلیغات گسترده‌ای بین خلق منتشر شد، در تمامی عرصه‌ها تاثیرات بزرگی را برجای گذاشت. رفقا تعریف می‌کردند، رهبر آپو شب اقدام تا زمانی که اطلاعاتی دریافت کرده، در حال تامل و نگرانی و دلشوره بوده است، زمانی که معطلع گشته که عملیات موفقیت‌آمیز بوده، نفس عمیقی کشیده و گفته است، ما پیروز شدیم. ‘ما پیروز شدیم’ گفته‌ی رفیق خیری است، زمانی که در زندان آمد تصمیم به روزه‌ی مرگ گرفته بودند این سخن را به زبان آورده بود، این‌بار از طریق اقدام ۱۵ اوت این سخن به کوهستان‌ها رسیده بود. پرچم مقاومتش این‌بار در راس کوهستان‌ها به اهتراز درآمده بود. به خودی خود اقدام ۱۵ اوت بر مبنای روح ۱۴ جولای و مقاومت مظلوم و چهار تن ترویج یافت. از این رو پرچم پیروزی و مقاومت در زندان که این وظیفه و مسئولیت را در برابر تاریخ و جامعه با شکوه و پیروزی فراوان به انجام رساندند، دیگر بر فراز کوهستان‌ها به اهتراز درآمده بود. در همین راستا ۱۵ اوت ۱۹۸۴ فصل جدیدی در تاریخ کوردستان ورق زد و آغازی جدید بودد.

رهبر آپو‌ پیروزی اقدام ۱۵ اوت را فقط به مبارزه‌ی مسلحانه محدود نکرد، دائما بالاتر از آن تامل کرده و ارزیابی نمود. او پیوسته به اقدامات ایدئولوژی، سیاسی و استراتژی‌های خود در عمل، تاکتیک‌های خود، فرصت‌های پیش آمده در روابط بین‌الملل، تأثیر بر دشمن و میزان تأثیر خود بر جامعه از منظر تاریخی توجه داشت و ارزیابی نمود. پس از ۱۵ اوت هیچ چیز به مانند قبل نبود. دشمن با عصبانیت فراوان به جنبش ما حرکت کرد. آن زمان می‌گفتند که عمرشان فقط یک روز است، طی ۷۲ ساعت‌آنان را ریشه کن می‌کنیم، پایان‌یافته‌اند و محاصره شده‌اند . این‌گونه فشار روانی ایجاد می‌کرد و در واقع تمام نیروی خود را به حالت آماده باش در آورده بود و برخا از تاریخ نیز الهام می‌گرفت و این‌گونه سخت عمل می‌کرد. اما زمانی که‌ دید وضعیت اصلا این‌گونه نیست، آن زمان بود که جدیت و احساس خطر نمود. بر همین اساس دست به سیاست زد و تدارک دید.
پس از ۱۵ اوت دشمن به مدت چند هفته هیچ عکس‌العملی نشان نداد. اما جنبش انقلابی نیز بی‌تجربه بود و اقدام پس از اقدام را انجام نداد. رفقا منتظر این بودند که ببینند که دشمن چگونه به ما حمله می‌کند، با احتیاط حرکت می‌کردند. دشمن نیز با نگرانی از این‌که پس از این اقدام تاریخی حملات چگونه خواهد بود، هیچ حرکتی انجام نمی‌داد.
خلق به خوبی این مرحله را ارزیابی کردند. برخی به رفقا می‌گفتند انقلاب خواهد شد. به سربازانی که به روستاها می‌رفتند، اعلام می‌کردند که رفقا این‌جایند، شما چرا آمده‌اید، فورا سربازها برمی‌گشتند. گروهی از رفقا این را تعریف می‌کردند؛ عصر ۱۵ اوت در زوزان‌ها نزد عشایر رفتند و همه را زیر نور فانوس جمع کرده بودند. آمار و اطلاعات ۱۵ اوت را برای زن و مرد جوانان قرائت کرده بودند. زمانی که بی‌بی‌سی خبر را اعلام کرده بود، خلق در دهی و شمزینان با هلهله و پایکوبی از آن استقبال کرده بودند. تاثیر شور و شوق زیادی در بین خلق ایجاد شده بود. آن‌چه که مهم بود این بود که کمی اقدام را پیش برده و آن را دائمی می‌کردند.
برخی در رابطه با ۱۵ اوت می‌گفتند که اولین فشنگ شلیک شده است. برخی می‌گفتند آغاز انقلاب در کوردستان است. برخی دیگر می‌گفتند که دیوار ترس فروریخته است، برخی نیز می‌گفتند فرو ریختن مغز است. همگی راست بودند. دشمن نیز پی برده بود که چه اقدامی است، حزب ما چه می‌خواد انجام دهد و آمادگی‌های خود را نه کوتاه‌ مدت بلکه بلند مدت انجام دادند. استراتژی ما در آن زمان یک جنگ طولانی مدت توده‌ای بود. این سرآغاز بود. شرایط کوردستان متفاوت بود. مانند انقلاب کوبا نبود که در طول دو سال به نتیجه رسید. در برابر میهن دوستی ویتنام، شخصیتی که دشمن در کوردستان ایجاد کرده بود، انحلال فرهنگی و مختلط کردن بسیار متفاوت بود. هیچ‌گاه نیز شبیه چین نبود. شرایط و ویژگی‌های انقلاب کوردستان متفاوت‌تر هستند، ویژگی مهم و سختی منحصر بفرد خود را داشت. این امر به خودی خود از اهمیت بالایی برخوردار است و همچنان ادامه دارد.