اعدام، کشتن و قتل نمودن رسمی | یادداشت
از سال اولیه انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، آمار درستی از اعدامیان زن در دست نیست. اما بنا به آمارهای موجود بیشتر از ۲۰۰۰ زن اعدام گشتهاند. درستتر این است که بگویم به شکلی رسمی قتل گشتهاند.
از سال اولیه انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، آمار درستی از اعدامیان زن در دست نیست. اما بنا به آمارهای موجود بیشتر از ۲۰۰۰ زن اعدام گشتهاند. درستتر این است که بگویم به شکلی رسمی قتل گشتهاند.
◼️ اعدام، کشتن و قتل نمودن است. گویا سزای مرگ برای انجام جرمی است که از سوی دولتها انجام میگردد. به پایان رساندن زندگی محکومی است. کسی که حکم کشتن وی قطعی میگردد اعدام میشود. تعریف نمودن اعدام نیز به اندازه واقعیت آن بسیار دردآور است و هیچگاه قابل پذیرش نیست. هرچند دل و روح انسانیت و جامعه نیز این کردار وحشیانه را قبول ننماید نیز، از جانب دولت انجام میگیرد. آری این واقعیت هیولای خونخواری است که سیمای خویش را نمایان میسازد. لویاتان امروز دولت مدرن است و مدرنیته سده ۲۱ هنوز هم به شیوه سده میانه و به شکلی وحشیانه زندگی انسانها را نابود مینماید.
برای درک بهتر اعدام، بایستی ظهور هیرارشی و خدایان مرد را بهتر تحلیل نمود. زمانی که در اسطوره، ماردوک بدن مادر خویش تیامات را قطعه قطعه نموده و هر قطعهای را درآسمان و زمین پراکنده مینماید، به زندگی زن-مادر پایان میبخشد تا خود خدای خدایان گردد، این سزای مرگ و شکست جنسی است که بر زن روا داشته میشود. این شکست در شخص زن-مادر شکست همه انسانیت و شروع مردسالاری است که هزاران سال است ادامه دارد. این خیانت پسر به مادر مقدس است که انجام گرفته است. به همین دلیل چه اندازه که پیشتر رفت این وضعیت بر انسانیت تحمیل گردید. این شروع تاریخ اقتدارگر و سرمایهدار و این آغاز خود دولت است.
در تاریخ زمانی که مرد بالادست با هوش تحلیلی در صحنه ظاهر گشتند و با القاب فرمانده جنگی، راهب و پادشاهان بر انسانیت دروغ، حیله، فتنه و فساد، کشتن، غارت روا داشتند، دیگر همه جاندارن( گیاهان، انسان و حیوانات) را قربانی کرده، قتل نموده و نسل کشی کردند. آنان برای ارضای حرص و اقتدار خویشتن هر چه گذشت به خدا-شاه مبدل گشته و در نهایت هر چه گذشت به دولت مبدل گشتند. دیگر دولت، سرمایهداری و اقتدار را بر انسانیت تحمیل نمودند و بدین ترتیب دولت به بیماری اعصار مبدل گشت و در جامعه ریشه دوانید تا بتواند هزاران سال تداوم یابد. همچنین دیگر دولت به خدا مبدل گشت و هر گفته و هر فرمانی بایستی بدون بحث نمودن و هیچ چالشی اجرا میگشت. زیرا گفتهای که از زبان دولتمردان گفته میشد، دیگر کلام خدا بود! این کلام امروزه به شکستن قلم در دست قضات مبدل گشته است و باعث نابودی هزاران کس شده است.
اگر ما در صفحات تاریخ جستجو نماییم برای اینکه دریابیم که اعدام یعنی کشتن انسانها در چه زمانی پیشبرد یافته است، بایستی به جایی برگردیم که انسانیت در آنجا شکست خورده است. زیرا آنچه که امروز زیسته میشود در ابتدای انسانیت نهان است. همانگونه که رهبر آپو نیز بیان میدارند: " ما در ابتدای تاریخ و تاریخ در روزگار امروز نهان است." مهم این است که خوانش درستی از تاریخ داشته باشیم.
اعدام در جهان
اصطلاح اعدام بسیاری مواقع تنها بر دار نمودن را به خاطر انسان میآورد. اما همانگونه که در بالا تعریف نمودیم به معنای تحمیل سزای مرگ یعنی پایان دادن به زندگی انسانهاست. میدانیم که هنوز هم در بسیاری کشورها اعدام انجام میگردد. بنابه گفته سازمان عفو بینالملل ۱۴۰ کشور مخالف اعدام و ۵۸ کشور موافق اعدام هستند. اعدام در ابتدا به شکل گلولهباران و بر دار نمودن در میدانها انجام گرفته است و اکنون نیز همان شیوه از سوی دولتها انجام میگیرد. اعدام از راههایی همچون بر دار نمودن، رجم، تیرباران، سر بریدن با شمشیر، تزریق زهر، صندلی الکتریکی، سر بریدن با گیوتین ، سوزاندن( در ظلمات سدههای میانه هزاران زن تحت نام جادوگر سوزانده شدند)، مصلوب نمودن و شیوههای بسیاردیگری انجام گرفتهاست.
میتوان گفت که اکنون نیز در آمریکا، ایران، چین ، ترکیه، عربستان سعودی، افغانستان، هندوستان، ژاپن، عراق، مجارستان، روسیه و بسیاری کشورهای دیگر کشتن انسانها با این روشها انجام میگیرد. در ۹۸ کشور سزای مرگ از جنبه قانونی حذف شده است. ۷ کشور نیز تحت نام فقط جرائم جنگی و شرایط استثنایی اعدام را حذف نمودهاند.در ۳۵ کشور نیز به شکل فعلی انجام نمیگیرد. اما اکنون هنوز هم در ۵۸ کشور به شکل رسمی در قانون دولت وجود دارد و انسانها را به مرگ حکم میدهند. هر روز به فرمان خداشاهان جهان، بدنهای جوان به اشکال متفاوت قتل گشته و مرگ تقدیرشان میگردد.
اعدام در ایران
دولت جمهوری اسلامی کسانی را که ضد قوانین دولت میایستند تحت نام محارب (کسی که علیه خدا میجنگد) یا خیانت به میهن، مفسد فیالأرض، تروریست، خیانتکار، جاسوس و ... اعدام مینماید! البته اینها کردارهای دولتهای استعمارگر هستند و اعدام را برای مسکوت نمودن خلق و پایمال نمودن اراده آنان به کار میبرند. در این راستا میتوان گفت که این سیاست به شکلی بارز علیه خلقهای ایران و شرق کوردستان انجام میگردد. در واقع میتوان گفت که اعدام بخشی از سیاست انکار و امحای دولت-ملت است که انجام میگیرد و به مثابه جنگی ویژه بر عمق آن افزوده میشود. بر کسانی که گویا ادعا میگردد مجرم هستند سزای مرگ تحمیل میگردد تا برای جامعه به درس عبرتی مبدل گردند.
در اینجا آنچه بسیار المبار است این است که دولت ایران خانواده افرادی را که غیر سیاسی هستند وآنان را در ملأ عام اعدام مینماید به مکان اعدام میآورند تا شاهد اعدام باشند. این جمعنمودن مردم و نشان دادن اعدام، بربریت میدان آرنا در زمان رومیان را به یاد انسان میآورد. این عمل از سوی دولت برای زهرچشم گرفتن از دیگران و شکستن اراده و ترساندن مخالفان انجام میگیرد. با همه این کردارها پول اعدام یا مصرف اعدام نمودن آنان را نیز از خانوادههای آنان میگیرند. این چگونه وجدان و عدالتی است که اعدام انسانی را به پدر و مادر وی نشان میدهند؟ همه این کردارها کلام شاه عصر کاپیتالیزم میباشد و با پوشش قوانین اسلامی جمهوری اسلامی ظاهری جداگونه به خود گرفته است، اما حاوی همان درونمایه است!
رژیم ایران که حتی از بدن بیجان مخالفانش نیز میترسد،جنازه اعدامیان سیاسی را به خانوادههایشان یاز نمیگردانند و این اعدامیان را در گورهای دستهجمعی به شکلی مخفیانه پنهان مینمایند. آیتالله منتظری که در ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی به مثابه دست راست خمینی انگاشته میشد، در کتاب خویش که در سال ۲۰۰۰ در باره جنگ ایران و عراق نوشته است، اشاره نموده است که در سال ۱۳۶۷ تنها در طی دو هفته ۳۸۰۰ کس اعدام گشتند و به کلی نیز به فتوای خمینی ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی اعدام گشتند.
اعدام زنان
ایران در اعدام نمودن زنان در جهان جایگاه اول را به خویش اختصاص داده است. جمهوری اسلامی علیه همه زنان به طور کل و زنان کورد به شکلی خاص و به دلایل سیاسی، سیاستهای کشتار تحت نام مفسد فیالأرض و ضد امینت ملی را انجام میدهد. زنان سیاستمدار و مقاومتگر زیادی از جانب دادگاههای فرمایشی رژيم جمهوری اسلامی حکم اعدام گرفتهاند. از سال اولیه انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، آمار درستی از اعدامیان زن در دست نیست. اما بنا به آمارهای موجود بیشتر از ۲۰۰۰ زن اعدام گشتهاند. درستتر این است که بگویم به شکلی رسمی قتل گشتهاند.
اگر تنها سالهای اخیر را نیز بنگریم تابلو تغییر چندانی نمیکند. از آغاز ریاست جمهوری روحانی تاکنون ۵۰۰۰ کس اعدام گشتهاند. گفته میشود که از این تعدا ۱۱۰ نیز زن هستند. علیرغم اینکه در زمان انتخابات ریاست جمهوری، روحانی با شعار آزادی، دمکراسی و برابری وعدههای فراوانی به زنان داده و با رأی زنان روحانی در انتخابات پیروز شد، اما برای بهبود وضعیت زنان ایرانی هیچ اقدامی ننمود. در زمان انتخابات سال گذشته مجلس نیز باری دیگرهمان سیاست را در مورد زنان به کار بردند. اکنون نیز انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و کلمات و اصطلاحاتی همچون دمکراسی، حقوق بشر، حقوق زنان و ... را ورد زبانشان نمودهاند و از آن استفاده تبلیغاتی مینمایند.
حتی حقوق اجتماعی کاندیداهای زن را به بحث میگذارند و میخواهند از موضوع زن استفاده ابزاری نمایند. در شرایطی که در ایران و در شرق کوردستان ابتدا زن و البته همه جامعه با کشتن ، خودکشی (آن نیز گونهای قتل است که شرایط محیطی در آن دخیل هستند)، اسیدپاشی، خشونت، تجاوز و... چه در محیط خانواده و چه در نهادهای دولتی تا خیابانها روبرو میگردند سخن راندن از آنها به دلایل سیاسی انجام میگیرد، اما بعد از انتخابات هیچ اهمیتی به این موضوعات داده نمیشود.. متأسفانه در همه آمارهای مربوط به خشونت، زن در ردیف اول جای میگیرد. این وضعیت هم در میان زنان ایرانی و هم زنان کورد نیز تداوم مییابد. در این موارد خیزش، مقاومت وتظاهرات همیشه وجود داشته است و با تلاش و مبارزه زنان حقوقی هرچند کم نیز باشد به دست آمده است.
هرچند که هشدارها و محکوم نمودن کشورهای دیگر نیز بسیاری مواقع وجود داشته باشد نیز، به میزانی که سیاستهای دولت را تغییر دهد نیستند. همچنین از جانب ۴۷ کشور اروپایی پایمال نمودن حقوق بشر که از جانب دولت ایران بر جامعه و بر زنان انجام میگیرد، محکوم گردیده است. این محکوم نمودن را میتوان به مثابه هشدار این کشورها نیک قلمداد نمود، اما برای اتمام این کردارهای دولت جمهوری اسلامی کافی نیست. زیرا در سال گذشته میلادی بیشتر از سیصد کس اعدام گشتهاند. در مدت کوتاهی قبل در طی یک هفته ۷ کس اعدام گشتهاند.
در ایران نیز زنان بسیاری به فرمان جمهوری اسلامی به چوبه دار سپرده شدهاند. زنانی همچون زینب جلالیان، سهیلا قادری، ریحانه جباری، دکتر رؤیا طلوعی و شیرین علمهولی به حکم اعدام سزا داده شدند. به دلیل واکنش افکار عمومی و نتیجه مبارزه و مقاومت زنان، بعضی از این احکام از سوی رژیم لغو گردید و به حبس ابد تبدیل شد. اما زن پیشاهنگ، مقاومتگر، فدایی و قهرمان شیرین علمهولی تحت نام زن کوردی که عضو احزاب مخالف رژیم است از جانب جلادان جمهوری اسلامی اعدام گردید. ریحانه جباری نیز که برای دفاع از خویش در مقابل تجاوز مردی وی را با چاقو میکشد و چون شاهدی برای این امر ندارد اعدام میگردد. در واقع وی تنها از خویش دفاع مینماید، اما چون دولت با ذهنیت مردسالاری، از مرد و اقتدار مرد دفاع مینماید، ریحانه توانایی دفاع از خویش را ندارد. سزای زنا بر طبق قوانین دولت و دین سنگسار است. میدانیم که بسیاری مواقع زنان به زنا متهم میگردند، اما در واقع مورد تجاوز قرار گرفتهاند. اما متأسفانه دولت خویش را کر و کور مینماید و این زنان به مانند ریحانه به مرگ سزا داده میشوند.
سنگسار در تاریخ اولین بار در میان یهودیان و بعد از آن در مسیحیت انجام گرفته است. میگویند که روزی حضرت عیسی از جایی میگذرد. عدهای جمع گشتهاند و به تهمت فحشا زنی را سنگسار مینمایند. فریاد برمیآورند که گناهکار است، وی را بزنید. عیسی بانگ برمیآورد که کدام یک از شما بیگناه است بر وی سنگ بزند. زمانی که عیسی این گفته را میگوید آنانی که برای کشتن آن زن جمع گشتهاند شرم میکنند و سنگهای خویش را بر زمین میاندازند و میروند.
این سخن کافی است برای اینکه بدانیم گناهکار کیست! یا چه کسی آلوده است! زنی که به جرم سیاسی به اعدام محکوم میگردد گناهکار است یا زندانبانی که به این زن جوان در شرف اعدام تجاوز مینماید؟ گویا برای اینکه این زن باکره است و بایستی آلوده گردد و به بهشت نرود وی را آلوده مینمایند! از همه وجدانهای بیدار پرسش مینمایم که چه کسی آلوده است؟ این با کدامین آیین، باورداشت یا قانون توجیه میگردد؟
اعدام کودکان
کودکان نماد پاکی و سادگی هستند و به دلپاکی خویش شناخته میشوند. ایران در مسئله اعدام کودکان در جهان در رتبه اول قرار دارد. در سال ۲۰۱۹ نود کودک اعدام گشتهاند. روزی نیست که کودکان کولبر در مرزها قتل نگردند. روزی نیست که رنج و زحمت آنان استثمار نگردد. روزی نیست که در حادثه کار کودکی کشته نشود. جمهوری اسلامی با سیاستهای ضد انسانی خویش هر روز کودکان را قربانی سیاستهای خویش نموده و آنان را به انواع جرایم دزدی، مواد مخدر، جاسوسی آلوده میکنند و سپس آنان را به مرگ سزا میدهند. بسیاری از آنان زمانی که به پای چوبه دار میروند، هنوز نمیدانند که چه کسی، چرا آنها را به آنجا آورده است و با آنان چه میکنند. با همه پاکی خویش میاندیشند که شاید هنوز هم در بازی کودکانهای هستند و مرگ برایشان بسیار ناآشناست.
اگر انسانیت در انتظار حقوق دولت باشد، بیش از اینها بر سر وی خواهد آمد. در بالا درباره واقعیت دولت و کردارهای دولتها بحث نمویم. جامعه طبیعی به دست مادر مقدس با عدالت و اخلاق مدیریت میگشت و رودبار تاریخ تاکنون نیز ادامه مییابد. زمانی که هیرارشی اقتدار دولت را به مانند مردی بیمارگونه بر سر انسانیت به بلا مبدل نمود. قواعد و قوانین اخلاقی اجتماعی را ازمیان برداشتند و به جای اخلاق، حقوق را جایگزین نمودند. این حقوق برای انسانیت چه اندازه راه چاره است و چه اندازه بلاست، بسیار واضح و مبرهن است. بایستی بر این نکته واقف بود که جایی که دولت و حقوق دولت و دمکراسی دولت وجود داشته باشد، در آنجا حقوق بشر، اجتماعی بودن، اخلاق، زندگی یکسان و آزاد وجود ندارد. به همین دلیل نیز جامعه دیگرباره خویش را به ارزشهای کومینال و اخلاقی میسپارد و بایستی با میراث راستین خویش مدیریت گردد، نه با قوانین دولت و نه با حقوق و دمکراسی فریبنده و حیلهگر!
در ایران و شرق کوردستان نیز قانون دولت استعمارگر ایران هیچگاه پذیرفته نشده است و بارها علیه این اعمال ضد انسانی فعالیتهای محکوم نمودن، کارزار و کمپینهایی ایجاد شده است و خلقهای ایران نیز در برابر این سیاستها مقاومت نمودهاند. بویژه زنان در این خیزشها و مقاومتها همیشه پیشاهنگی نمودهاند. زیرا که ضررمند این وضعیت زنان و جوانان هستند.
اکنون نیز از جانب کژار کارزاری با شعار علیه اعدام و نسلکشی زمان دفاع از زندگی آزاد است شروع گشته است. این کارزار با هدف پایان دادن به اعدام در ایران و پایان دادن نسلکشی علیه زنان است تا این سیاستهای کثیف علیه انسانیت به پایان برسد. زیرا که در پیش چشم همه جهان این اقدام ضد بشری انجام میگیرد و جمهوری اسلامی که پایههایش به لرزه درآمده برای ترساندن جامعه هر روز یه این راه وحشیانه و ضد بشری متوسل میگردد.
بایسته است که ما به مثابه زن با اتکا بر نیرو و آگاهی ذاتی خویش برخورد نماییم. به همین دلیل ما زنان، زندگی آزاد و دمکراتیک را برسازیم و از زندگی آزاد محافظت نماییم و بدین ترتیب از نسلکشی نجات یابیم. ◻️