◼️ جنبش و نهادهای زنان در پایان هر سال این سئوال را مطرح میکنند که آیا در وضعیت زنان پیشرفتی حاصل گشته و یا مشکلات بیشتری بر آن افزوده شده است. پس از بازنگری مختصر سال شاید صحیحتر بتوان پاسخ را یافت. یکی از موضوعاتی که از ابتدای سال تا پایان آن همواره با مردم و جامعه بود، بیماری کووید-۱۹ و تاثیرات آن است. در سراسر جهان هزاران تن به این بیماری مبتلا شدند، بسیاری برای رفع و پیشگیری آن کوشیدند و تعدادی مشغول بررسی علل شیوع بیماری بودند. جا دارد از جان باختگان پرسنل بهداشت و سلامتی یاد شود. بیگمان قربانیان این بیماری مهلک فقط مبتلایان نبودند. بیشترین آسیب و زیان معطوف زنان شد. تعطیلی بازار و مراکز کار فقر و تهیدستی را بیشتر ساخت که متاسفانه وخامت بحران اقتصادی همیشه زنان را در میان انبوه مشکلات قرار میدهد. از سوی دیگر زنان برای حفظ کانون خانواده و جامعه از کرونا، با بیماران تماس بیشتری داشتند، جانشان را به خطر انداختند که این موضوع میزان ابتلا به بیماری را در میان زنان دوچندان ساخت. مردانی که از کار بیکار شدند و در دوران حبس خانگی زنان را مورد خشونت و آزار قرار دادند. خشونت، قتلهای تحت نام ناموس، تجاوز، انواع و اشکال برخوردهای غیرانسانی و زنستیز، در کل جهان زنان را از هر طبقه و قشر درگیر نمود. مطابق آمارها اختلافات شدید بین زوجین و سطح بالای طلاق نسبت به سالهای گذشته چندین برابر شده است. واقعاً این بحث بهمیان میآید که آیا باید زنان و مردان جدا از یکدیگر باشند؟ یعنی مکانهای مشترک برای زنان ناامنتر است؟ شاید آسانترین راه چارهیابی ایجاد فضا و محیطی مجزا برای زنان و مردان باشد. ولی مردی که دیدگاهی زنستیز دارد و تحت تاثیر فرهنگ تجاوز است برای کل جامعه نیز خطر ایجاد میکند.
سطح پیشرفت بشر در حوزهی تکنیک، علم و فناوری، سوادآموزی و ارتقای سطح فلسفی- نظری در جهان این بینش غلط را ایجاد نموده که انسان در مورد احترام به حقوق بشر، درک و احساس یکدیگر، همدلی و برخورد مسئولیتپذیر نیز پیشرفت نموده است. کاراکتر نظام حاکم سرمایهداری خشن، استعمارگر، طبقاتی، فاشیستی، جنسیتگرا و زنستیز است و در سطوح مختلف افراد جامعه را تحت کنترل قرار داده است. بدین علت افزایش خشونت، جنگ و درگیری بازتاب گستردهای بین جامعه نیز دارد. در شرایطی که نظام سرمایهداری خود را حاکم و فرمانروای تاریخ، عصر و جهان میداند بهشدت به شکلدهی جامعه میپردازد. تحت حاکمیت نظام موجود انسان از سن کودکی خشونت را از طرق گوناگون فرا میگیرد. تبلیغ کردن مردانگی و جنسیتگرایی از راه رسانهها و بهخصوص دنیای مجازی زنان را در هر مکانی مورد تهدید قرار میدهد. این تابلوی نامطلوب، ناخوشایند و حتی نفرتبرانگیز زنان را دلسرد و مأیوس نساخته بلکه بیش از سالهای گذشته شاهد حرکت و مبارزات گستردهی زنان بودیم. زنان نشان دادند که حتی با وجود موانع و محدودیتها –آنهایی که ناشی از شیوع بیماری کرونا هستند تا محدودیتهایی که نظام مردسالار بهوجود میآورد- صحنه را ترک نمیکنند. آنچه جای خوشحالی و امیدبخش بود ارائه راهکارهایی خلاقانه از سوی زنان در چنین فضایی بود. راهپیمایی در خیابانها، شرکت در کمپینها، آموزشهای دفاعی، نشست و سمینارها میان اقشار مختلف و از هر گروه سنی در هر منطقهای از جهان اگر چه در مقیاس با حجم و گستردگی نظام سازمان یافتهی جهانی مردسالار کم و ناچیز جلوه نماید، در واقع همانند زمین لرزهای در قلب این سیستم است. اگر واقعاً زنان در مورد معضلات خویش آگاه شوند، برای دست یافتن به زندگی آزاد و برابر سازماندهی شوند، بدین گونه نه تنها میتوان در نظام شکاف ایجاد کرد، بلکه آن را بهکلی دگرگون ساخت.
در طول سال ٢٠٢٠ حضور زنان در همهی عرصهها نمایان بود. زنان علیرغم موانع کرونا در ۸ مارس، روز جهانی زنان راهپیمایی و گردهمایی در ابعاد مختلف داشتند. از شیلی گرفته تا هندوستان، از زنان کورد گرفته تا زنان آفریقا در خیابانها و زبانهای متفاوت ولی با یک روحیه و خواسته رقصیدند. رقصی که زنان را بیشتر به یکدیگر نزدیک و متحد ساخت. زنان با پایکوبی در خیابانها و خواندن ترانهها عرصه را برای ذهنیت مردسالاری تنگ کردند. همبستگی بین زنان در ٢۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان به سطح بالاتری رسید. رسانهها از مشارکت زنان در بسیاری از مناطق جهان خبر دادند. زنان آمریکایی علیه دولت مردسالار، نژادپرست و آنتیدمکراتیک ترامپ مبارزه کردند و به حاکمیت این دولت پایان دادند. شکست ترامپ یکی از موفقیتهای زنان آمریکا محسوب میگردد و البته درسی آموزنده برای مردان سیاستمدار.
نظام سلطهجوی ایران دشمنی با زنان را در اولویت سیاستهایش قرار داده و حتی میتوان بهصراحت گفت بیش از آمریکا از زنان هراس دارد، از این رو با کاربست هر گونه راهکار و اغلب تکراری تلاش نمود زنان را سرکوب کند. امامان جمعه در خطبههایشان فتوا دادند با کشف حجاب برخورد شود و برای زنان فضایی خفقانی و ترسآلود ایجاد کنند. در گذشته نیز دیدیم که با تشویق و حمایت امامان جمعه بود که در اصفهان چندین مورد اسیدپاشی صورت گرفت. کودکهمسری نیز یکی از بحرانزاترین مسائلی است که دختران و پسرانی را که مجبور به این پدیده میگردند را دچار مشکلات روانی و اجتماعی نموده است. باوجودی که بسیاری از صاحبنظران مدعیاند کودکهمسری محصول مشکلات اقتصادی است اما نمیتوان از فاکتورهای ذهنیتی، فرهنگی و ساختاری نیز چشمپوشی نمود. مهمترین و زیباترین مرحلهی زندگی که همانا کودکی است در نتیجهی ازدواج نابهنگام هدر رفته و کودک از مواهب و پیشرفتهایی که بایستی در این سنین صورت گیرد، محروم میماند. کودکهمسری بردگی و فروش دختران است. کودکی که در سنین اندک وادار به ازدواج میشود زیر بار سنگین همسرداری و خانهداری قرار میگیرد. با اینکه هنوز برای مسئولیتپذیری و مدیریت یک زندگی دارای آمادگی ذهنی و جسمی نیست، مجبور میشود به افراد خانواده خدمت کند. رابطهی جنسی نیز آسیبهای جسمی و روانی بسیاری به قربانی وارد میکند. بارداری و مسئولیت بچهداری گاه منجر به مرگ میشود. کودکان این ازدواجها هرگز با روندی طبیعی پرورش و تربیت نمیشوند. کودکهمسری تبعات مخرب فراوانی برای جامعه بههمراه دارد. بدین علت مبارزه با کودکهمسری یک وظیفهی اخلاقی، انسانی و اجتماعی است.
یکسال گذشته برای زنان کورد در کنار دشواریها، سرشار از مبارزه و مقاومت بود. دولتهای اشغالگر و استبدادی ایران و ترکیه سیاست جنگافروزی خویش را نه تنها کنار نگذاشتند، بلکه با اتکا به جنگهای روانی و ویژه و بکارگیری هرگونه امکانات نظامی و استخباراتی در تلاش بودند کوردستان را تحت سیطرهی کامل درآورند و مبارزات و قیامهای مردم را تضعیف و دستاوردهای آن را نابود کنند. جهت نیل به نیات و مقاصد شوم خود حملات گسترده و همهجانبهای علیه مناطق مختلف کوردستان آغاز کردند. البته این حملات با پاسخ و ضربات سهمگین گریلاهای مبارز روبرو گشت و به نتیجهای نرسید. از یک سو گریلاهای زن، از سوی دیگر زنان و مادران مبارز نشان دادند از نظامهای سلطهگر و اشغالگرا هیچ گونه ترسی ندارند و جهت دستیابی به پیروزی همهی موانع را پشت سر خواهند گذاشت. زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی و دیپلماتیک دامنهی فعالیتهایشان را گستردهتر کردند. حکومتهای فاشیستی ترکیه و ایران همزمان و همپیمان صدها مبارز و فعال سیاسی-مدنی زن را دستگیر کردند، مورد شکنجه قرار دادند و احکام سنگین برای آنان صادر کردند. با گسترش بیماری کرونا این دو کشور بسیاری از زندانیان غیرسیاسی را از زندان خارج کردند. مجرمانی که آزاد شدند که متجاوز، دزد و قاتل بودند. این برخورد بهخودی خود نشانهی سیاستهای زنستیز این نظامها است. دیری نپایید قتل و تجاوز زنان، خشونت و آزار جنسی روندی صعودی یافت. جای خوشحالی است در این دو کشور شاهد سطح بالایی از مبارزه و مقاومت زندانیان سیاسی زن بودیم. زنان دربند با اعتصاب غذا و نافرمانی نه تنها تحمیل سیاست تسلیم را نپذیرفتند، در این میان برای زنان جامعه نیز به الگویی از مبارزه تبدیل شدند. زینب جلالیان و نسرین ستوده به نماد امید، اصرار در آرمان و عصیان زنان تبدیل شدند و نشان دادند که اگر عزم مبارزه را داشته باشی هیچ دیوار و زنجیری که نتوان فروریخت و پاره کرد، وجود ندارد.
جنبشهای زنان در یکسال گذشته به بازبینی کمبود و نقاط ضعف مبارزاتی خود پرداختند. نه تنها پژوهشگران و آکادمیسینهای زن بلکه زنان مبارز و فعال مدنی نیز نسبت به سالهای پیشین با شوق و اشتیاق بیشتری سعی کردند که علم زن (ژنئولوژی) را درک کنند و فعالیتهایشان را در این چارچوب گستردهتر نمایند. بیشک نتایجی که به آن دست یافتهاند روند مبارزه را در آینده تحت شعاع قرار خواهد داد. همانگونه که جنبش آزادیخواهی زنان کورد بدان اشاره داشت از این پس دو وظیفهی استراتژیک پیش روی زنان قرار دارد اول، مبارزات سدهی های گذشته به ما زنان آموخت که در حالیکه سازماندهی و مبارزه به بخشی از زنان بهخصوص طبقهای محدود بماند و شامل تمام اقشار مختلف زنان نگردد، گرچه دستاوردهای غیرقابل چشمپوشی بههمراه داشت لذا یکی از دلایلی است که جنبشهای آن زمان را محدود و منفعل ساخت. از این تجارب به این نتیجه میرسیم تا زمانیکه جبههای همهگیر، منسجم و متشکل از همهی طبقات، ملیتها، مذاهب، ادیان، نژادها و بخصوص از هر گروه سنی تشکیل ندهیم حل مسئلهی زن غیرممکن خواهد بود. دوم، مخاطب اصلی مسئله مردان هستند. این یک واقعیت است که اگر همه زنان جهان متحد و مبارز شویم تا هنگامیکه مردان دارای ذهنیت و برخوردهای غیرانسانی، تبعیضآمیز و جنسیتگرا باشند، هیچ جایی برای زنان امن نخواهد بود. هیچ دستاوردی نیز ماندگار و تضمین یافته نخواهد شد. بدین علت تحول مرد و آموزش مرد در چارچوب دیدگاهی آزاد و برابر یکی از اهداف استراتژیک مبارزات زن را تشکیل میدهد. باید این را نیز بیان داشت که شاید نتوان در مدت کوتاهی نظام مردسالار را کاملا از میان برد، این یک هدف درازمدت است. نظام مجهز به ایدئولوژی، توان تکنیکی، اقتصادی، نظامی و نهادهای دولتی است. همهی این ساختارها از ذهنیت مردسالاری دفاع میکنند، به آن مشروعیت میبخشند. اما جامعهای تحت سیطرهی مردسالاری، مرد نیز همچون زن مورد استثمار و فشار قرار میگیرد. خود این نظام مردسالار از سویی سعی دارد مرد را به موجودی بیروح و بیاخلاق تبدیل کند که به تهدیدی برای زنان بدل شود، نتواند با آنها زندگی کند، از دیگر سو این مرد با برخوردهای غیرانسانی نظام مواجه است. یکی از علل افزایش خودکشی در بین مردان این پیچیدگی و آشفتگی روحی میباشد. خودکشی مرد و زن به هر شکل و هر بهانهای که صورت گیرد، مقصر اصلی آن نظام مردسالار است. با اینکه نظام ماسک مردانه به صورت دارد، از اصطلاحات و واژههایی خوشایند مردان استفاده میکند، خود را مدافع مردان نشان میدهد، ولی واقعیت عینی خلاف این تظاهر و ادعا را به اثبات میرساند. این نظام به نفع همهی مردان نیست، متعلق به گروهی الیت از مردان سلطهگر و استعمارگر میباشد که جهان را محاصره کرده، به تخریب طبیعت روی آورده، رنج و زحمات کارگران را به استثمار میکشد، فاصلهی میان طبقات اجتماعی را عمیقتر میکند، همهی مکانیسمهای دفاعی و اداری جامعه را تحت انحصار خود درآورده، لیست گناه و جرایم نظام مردسالار بسیار طولانی است که نمیتوان در این مطلب به همهی آنها پرداخت. هدف از ذکر این موضوع نیز آن است که ما زنان اگر بدانیم مرد نیز قربانی ذهنیت مردسالار است، مبارزه برای تغییر و تحول مرد را در برنامهی مبارزاتی خویش قرار خواهیم داد و اگر مرد نیز به این واقعیت اعتقاد پیدا کند، برای رهایی خویش کوشش خواهد کرد. میتوان دید برخی از جنبشهای زنان ایجاد فاصلهی فیزیکی بین زن و مرد را همچون راهحل دیدند. این نگرش و برخورد نه تنها زنان و مبارزاتشان را منزوی و محدود میکند، مرد نیز بهعنوان واکنش، برخوردهای تبعیضآمیز و خشونتگرای خویش را مشروع میبیند.
جامعهی زنان آزاد شرق کوردستان طی بیانیهای اعلان کرد که با کارزار”نه به اعدام و نسلکشی زنان؛ زمان دفاع از حیات آزاد است.” مبارزه را ارتقا بخشیده و زنان را به مبارزه برای برقراری دمکراسی فراخوانده است. این کارزار با استقبال گرم زنان مواجه گشت. زنان ایرانی و شرق کوردستان به خوبی میدانند گذر از ذهنیت و رویکردهای مردسالار با تحقق نظامی دمکراتیک امکانپذیر است و این نیز شرط اصلی رهایی زنان میباشد. تا هنگامیکه از سیستم مردسالار نجات نیابیم، نخواهیم توانست در هیچ مکانی چه خانه و خانواده، مدرسه، محیط کار، خیابان، کارگاه، باشگاه، مجلس و مسجد و … خواستههایمان را عملی سازیم. اگر هر یک از ما زنان آستینها را بالا بزنیم و بهعنوان مبارز دمکراسی عمل کنیم هیچ نیرویی در مقابل ما توان ایستادگی ندارد.◻️