جنگ غزه و لزوم دمکراسی واقعی
ما نمیخواهیم از حکومت اسرائیل یا حماس دفاع کنیم و همکار سیاستهای آنها باشیم. انسان باید سیاست، آگاهی ناسیونالیستی و آیینگرایی که این دو نیرو، آن را نمایندگی میکنند را رد کند و بداند که مفهوم دو دولت راهحل نیست.
ما نمیخواهیم از حکومت اسرائیل یا حماس دفاع کنیم و همکار سیاستهای آنها باشیم. انسان باید سیاست، آگاهی ناسیونالیستی و آیینگرایی که این دو نیرو، آن را نمایندگی میکنند را رد کند و بداند که مفهوم دو دولت راهحل نیست.
حماس که در ۷ اکتبر با ۵ هزار موشک به اسرائیل حمله کرد، به جنگ جهانی سوم در غزه دامنه زد. به خودی خود در منطقه درگیری وجود داشت. علت درگیری عدم تفاهم و صلح اسرائیل-عرب و اسرائیل-فلسطین است. روابط خوبی که برخی از کشورهای عربی میخواهند با اسرائیل برقرار کنند، راهحل مشکلات نیست. «الگوی راهحل دو دولتی» برای حل مشکل اسرائیل و فلسطین کافی نبود. به همین سبب منطقه به کانون درگیری و اختلافات تبدیل شده و وضعیت اکنون به یک جنگ خطرناک تبدیل شده است.
اسرائیل پاسخ به شکل وجیعتری پاسخ حملهی موشکی حماس را داد و غزه را با خاک و خون یکسان کرد. به گفتهی برخی خود اسرائیل نیز منتظر و آمدهی چنین حملهای بود. بر اساس برخی دیگر نیز اسرائیل از حمله حماس غافلگیر شد و اکنون رهبران اسرائیل در حال واکنش هستند. هر دو فرضیه احتمالا درست است. اما در نهایت، جنگ علیه بشریت ادامه دارد و کسانی که بیشترین آسیب و صدمه را متحمل میشوند مردم غزه هستند. قطعا تعداد کثیری نیز از یهودیان کشته شدهاند. علاوه بر یهودیان و فلسطینیان، افراد زیادی قربانی این جنگ شدهاند. صدها تن اسیر شدهاند که جانشان در خطر است. مقامات اسرائیلی اعلام کردەاند برای حملهی زمینی آماده هستند، معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد. در حین خواندن این نوشته ممکن است اتفاق بدتری بیفتد.
در مورد تشدید جنگ گفتگو صورت میگیرد. طرفین جنگ همدیگر را مقصر میدانند و هرکدام براساس خود چیزی میگویند. جنگی روانی در جریان است. آمریکا، آلمان و انگلیس در بالاترین سطح از اسرائیل بازدید کردند. روسیه، آمریکا را به خاطر آوردن کشتیهای جنگی خود به شرق مدیترانه تهدید کرد. ایران به صورت مستمر از گسترش جنگ صحبت میکند. تمامی آنها سعی میکنند بر اساس منافع خود از این جنگ سود ببرند.
قطعا درست نیست بگوییم علت جنگ فقط یک چیز است. دلایل زیادی برای وقوع چنین حوادثی وجود دارد. دلایل زیادی نیز برای وقوع جنگ ۷ اکتبر در غزه وجود دارد. بدیهی است که چنین جنگی به درگیری و اختلافات تاریخی برمیگردد. در مورد مناضعات و اختلافات اسرائیل-عرب، اسرائیل-فلسطین، که از زمان تأسیس دولت اسرائیل به موضوع تبدیل شد. اما با افشای این موارد، انسان باید عوامل اصلی جنگ ۷ اکتبر را نباید فراموش کند. عوامل داخلی زیادی وجود دارد، اما در این مطلب میخواهیم روی دو عامل اصلی تمرکز کنیم.
بدیهی است که عامل اصلی جنگ و مناضعات، ناسیونالیسم و دینگرایی هر دو طرف است. هوشیاری و سیاست آنها مبتنی بر دینگرایی و ملیگرایی است. محروم گشتن از دموکراسی واقعی است. در مکانهایی که هوشیاری و سیاست دمکراتیک وجود نداشته باشد، چنین حوادثی رخ میدهد. برخی سازمان رادیکال ملیگرا و دینگرا نمایندگی عرب را بر عهده دارند و ما نیز به خوبی میدانیم که حماس یکی از این سازمانهاست. ادارهی نتانیاهو نیز نمایندگی دینگرایی و ملیگرایی یهودیها را برعهدهدارد. ملیگرایی و دینگرایی باعث چنین فجایعی میشود.
دلیل دوم پروژهی راه جدید آسیا-اروپا که در خط هند-عربستان-اسرائیل-قبرس جنوبی-یونان است که پس از نشست (گروه ۲۰) در هند اعلام شد. با جنگی که اکنون در جریان است تلاش میکنند پروژه را جلو ببرند و موانع را برطرف کنند و راه را برای پروژه باز کنند. مقامات فعلی اسرائیل و نیروهایی مانند آمریکا در تلاش هستند تا راه را برای این پروژه هموار کنند. مقامات ترکیه نیز از اصلیترین نیرویی است که از این پروژه حمایت میکند. پس از اعلام این پروژه، دولت اردوغان در ترکیه صراحتا اعلام کرد که در این پروژه سهم خواهند داشت. پس از آن جنگ قرهباغ آغاز شد، مسبب این جنگ دولت طیب اردوغان بود. اکنون نیز جنگ غزه در جریان است و دولت طیب اردوغان در این جنگ در تلاش است تا هژمونی خود را در منطقه به دست آورد.
جنگی است برای منافع چندجانبه که از طریق جنگ غزه در جریان است. همانطور که از طریق جنگ اوکراین و جنگ قره باغ این کار را انجام میدهند. خلق مظلوم فلسطین را قربانی جنگ منفعتطلبانهی خود میکنند و مانند ارامنهی قرهباغ، خلق غزه را نیز آواره میکنند.
چیزی که انسان را آزار میدهد همین مورد است. قطعا یهودیان نیز قربانی زیادی دادهاند. قبلا مقامات اسرائیلی در این زمینه بسیار حساس و هوشیار بودند. اما آنچه مشخص است که دولت فعلی اسرائیل چنین حساسیت و هوشیاری را نمیخواهند.
در این چارچوب، جنگ بین دولت اسرائیل و حماس ادامه دارد. برخی میگویند که خود دولت اسرائیل این جنگ را طراحی کرده است. به گفته برخی نیزخود حماس تمامی کارها را انجام داده و از سوی دولت اردوغان حمایت میشود. همچنین نزدیکی دولت آمریکا، گسترش و ادامهی جنگ به این شکل، این را به انسان نشان میدهد که از حمایت آنها نیز برخوردار است. در میان این وضعیت، میتوان گفت: شاید آنچه در حال رخ دادن است، بخشی از «تسهیل راه» توسط آمریکا باشد. تا زمانی که آمریکا آن را درک نکند، دولت طیب اردوغان با چنین تحریکی روبرو بوده و دولت طیب، حماس را تشویق کرده است. آشکار است که آنچه حماس انجام داد یک اقدام تحریکآمیز است. دولت اسرائیل سعی دارد از این تحریک به نفع خود استفاده کند.
باید بگویم که من به عنوان یک شروان که قول حفاظت از خلق فلسطین را داده بود، این مطالب مینویسم، همچنین میگویم که همیشه بر سر این عهد خواهم بود. اما کسانی که برای آزادی فلسطین مبارزه کردهاند، هرگز نگفتهاند که دشمن یهودیان هستند. واضح است که آنها در حال مبارزه با صهیونیسم اسرائیل هستند. آن دوران حماس وجود نداشت. ما مجبور نیستیم در کنار دولت اسرائیل یا حماس قرار بگیریم و با سیاستهای آنها همکاری کنیم. لازم است سیاست و هوشیاری ملیگرایی و دینگرایی این دو نیرو را رد کنیم و بدانیم که نزدیکی دو دولت-ملت راهحل نیست و راهحل در خطمشی «ملت دموکراتیک» و «کنفدرالیسم دمکراتیک» است که رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان آن را ترویج و توسعه داده است. ما که از حقوق دمکراتیک و مشروع خلق فلسطین دفاع میکنیم باید بدانیم که چگونه با نیروهای چپ، سوسیالیست و دمکراتیک جامعهی عبری همراه شویم. در هر دو جامعه، افرادی دارای هوشیاری و آگاهی و سیاست وجود دارند و انسانها باید این روند را پایه و اساس قرار دهند و آن را توسعه دهند. راهحل همیشگی ایستادن در مقابل این جنگ وحشیانه است.
به عنوان جمعبندی، قطعا، مشکل فلسطین و کوردستان مشکل اصلی خاورمیانه است و نباید در حقوق ملی دمکراتیک هر دو ملت شک کرد و از آن جلوگیری به عمل آورد. اما آنچه که امروزه حماس در غزه انجام میدهد و آنچه حزب کارگران کوردستان (پکک) در کوردستان انجام میدهد هرگز قابل مقایسه نیستند. مقایسه آنها اشتباه است و خلاف واقعیت است. کشورهای جهانی و منطقهای از هم اکنون به خاطر منافع خود در کوردستان نیز به جنگ میپردازند. اما مبارزهی آزادیبخشی به رهبری حزب کارگران کوردستان (پکک) هیچ ربطی به این جنگ ندارد. جنگ غزه جنگ داخلی سیستم مدرنیتهی سرمایهداری به خاطر منافع است اما جنگی که کوردستان درجایتند است، جنگی برای آزادی کوردهاست. این جنگ بخشی از جنگ جهانی سوم نیست، زیرا بخشی از سیستمی که این جنگ جهانی را اداره میکند، نیست. مبارزه برای آزادی خلق، دمکراسی جدیدی است که کاملا خارج از سیستم است. این جنگ آزادی است که کوردها آن را انجام میدهند، با هدف دمکراتیک کردن خاورمیانه و ایجاد یک کنفدرالیسم خاورمیانهای دمکراتیک است. راهحل جنگ خلق غزه بسیار دردناک است، این را میداند و از تمامی مردم خاورمیانه میخواهد که با برادری و خواهری و اتحاد برای دمکراسی تلاش کنند. راهحل جنگ دردناک خلق غزه در این نکته است، لازم است خلقهای خاورمیانه متحدالشکل و مشترک برای دمکراسی مبارزه کنند.