کیسه‌ی پینه بسته‌ی بودجه‌ی سال برای زنان چه دارد؟ | یادداشت

... اقتصاد مردمحور این نظام همچنان بر مسائل و مشکلات جامعه و زنان می‌افزاید و به جای برآورد ساختن احتیاجات ضروری، حق زندگی جامعه را نیز سلب می‌کند.

◼️ قبل از پرداختن به بودجه‌ی سال، باید مختصرأ جایگاه زن را در اقتصاد ایران تعریف کرد. آیا در عرصه‌ی اقتصادی ایران می‌توان تعریفی درست بنا به منافع زن ارائه داد؟ به نظر من در وهله‌ی اول باید نگاهی داشت به اقتصاد ایران و پیامدهایی که در حوزه‌ی اجتماعی دارد. چرا که اگر بدانیم پایه‌های این اقتصاد چه می‌باشند، آنگاه بهتر می‌توان در مورد وضعیت و موقعیت زن در اقتصاد شناخت پیدا کرد. اولا این را باید در نظر گرفت که اقتصاد ایران از سده‌ی بیستم به بعد بشکلی سریعتر به سوی اقتصاد سرمایه‌داری سوق یافت. با تحولاتی که در جهان و منطقه صورت گرفت، بخصوص اشغال و استعمار نیروهای غربی همچون بسیاری از عرصه‌ها سیستم اداری، طبقاتی و اقتصادی نیز تحولات بنیادین به خود گرفت. آشنایی کشور ایران با جهان غرب و اقتصاد غربی که همان سرمایه‌داری می‌باشد، در دوره ی نهایی حاکمیت قاجار و سپس در دوره‌ی سلطنت نظام شاهنشاهی پهلوی در پهنه‌ی وسیعی تاثیرگذار گشت. رفته رفته طبقه‌ی تجار، اصناف و محافلی که وابسته به این طبقه بودند و یا بر آن نفوذ داشتند به نحوی بیشتر نمایان شدند. طبقه‌ی خرده‌بورژوا و بورژوا به میان آمدند. اصلاحاتی که در نتیجه‌ی تماس با غرب صورت گرفتند، نه تنها بدنه‌ی اقتصادی کشور را متحول ساخت، همزمان تاثیرات چشم گیری بر مناسبات سیاسی-اداری، طبقاتی، وضعیت اجتماعی و فرهنگی داشت. این اصل مهم را نیز نیاز است در نظر داشت که اقتصاد همچون زیرساخت نظام اجتماعی پیوند مستقیمی با روبنای اجتماعی نیز دارد. این رابطه در حد بالایی متقابل می‌باشد.

نقطه‌ی دیگری که نمی‌توان از چشم پوشید این است که سلطه‌ی سرمایه‌داری بیشتر مناطق جهان را شامل شد. و البته نمی‌توان چنین پنداشت که این رابطه عامل پیشرفت، توسعه، ترقی و معاصرشدن گشت. در مقابل سیستم فئودال آلترناتیو مناسب نظام سرمایه‌داری نبود و متاسفانه سوسیالیسم هم بعلت یک سری اشکال نتوانست جایگزین شود، حتی به شکل دیگری به نظام سرمایه‌داری حیاب بخشید. در چنین وضعیتی خاورمیانه نیز به نظام سرمایه‌داری محکوم و محبوس شد. تغییرات حاصله به خواست و بنا به نیازهای اجتماعی خاورمیانه نبود که این واقعیت نیز با ذات سرمایه داری پیوند مستقیمی دارد. نظام سرمایه‌داری فراتر از یک نظام اقتصادی یک سیستم کاملا ایدئولوژیک، اداری و غیر اجتماعی است که با ماسک اقتصاد مدرن و توسعه یافته، دمکراسی، عدالت و حقوق خودنمایی می‌کند. شاید یکی از کمبود اصلی سوسیالیست‌ها آن بود که سرمایه‌داری را فقط یک نظام اقتصادی پنداشتند و در این مورد اقدام به مبارزه کردند. حالا بهتر می‌توان دید که چرا در خاورمیانه نظام سرمایه‌داری تا این حد بحران‌زا می‌باشد. مدرنیته‌ی سرمایه‌داری مدام برای سود نیاز به گستردگی یعنی اشغال و استعمار نیروی مادی-معنوی دارد. بدین علت نیز با نفرت و انزجار جوامع خاورمیانه روبرو می‌شود. خیلی سخت نیست که درک کرد چرا واکنش جوامع خاورمیانه در برابر مدرنیته‌ی سرمایه‌داری تا این حد شدید و رادیکال است.

نظام‌های دولت-ملت خاورمیانه دست پروده‌ی نیروهای امپریال سرمایه‌داری هستند. این نظام‌ها زیربنا و روبنای کشور را بنا به منافع سرمایه‌داری شکل‌دهی کردند. سده‌ی بیستم در ایران نیز این روال را بدنبال داشت. بخصوص در کشورهایی که نفت همچون منبع انرژی یافته شد، نیروهای امپریال سیاست‌های ویژه‌ای بکار گرفتند. استعمار و استثمار این کشورها بسیار عمیق‌تر، مسئله‌ی دمکراسی نیز وخیم‌تر گشت. کشورهای نفت‌خیز از سوی نظام‌های مانداتر وابسته به ابرقدرت‌های سرمایه‌دار یعنی فرانسه و انگلیس سپس آمریکا در وضعیتی وحشتناک و بدور از معیارهای انسانی قرار گرفتند. وقتی سخن از استثمار می‌آید کشورهای آفریقایی بیاد می‌آیند، با اینکه کشورهای خاورمیانه چهره‌ی وحشی و غیر انسانی  استعمار را بیش از هر جا شاهد شدند و می‌شوند.

نظام سرمایه‌داری در کل بر معیارهای مردسالاری استوار است. ولی با این فرق که مرد سرمایه‌دار بسیار مکارانه و بیشتر رنج و دستاوردهای زن را مورد استثمار قرار می‌دهد. نیروی ارزان کار زنان هستند. زن کالایی است که برای تبلیغ سرمایه‌داری به بازار عرضه می‌شود. زن ابزار تولید مثل کارگران و سربازان سرمایه‌داری است. این نظام از یک طرف بر هویت زن حمله‌ور است از طرف دیگر جامعه و طبیعت را نیز به نابودی می‌کشد. آنچه که اقتصاد کمونال و اکولوژیک جوامع را فلج می‌کند نظام سرمایه‌داری است. بدین گونه سرمایه‌داری برضد جامعه و زن است. آنچه که صدمه دهنده‌ی جامعه باشد، برای زن نیز فلاکت باراست.

حالا، به موضوع اقتصاد ایران برگردیم که متکی به نظام سرمایه‌داری می‌باشد. هرچند ایران نیز همچون برخی از دولت‌های دیگر که در مدل دولت-ملت سده‌ی بیستم اصرار می‌ورزند، هنوز بطور کامل در نظام نئولیبرال جای نگرفته است، ولی اقتصاد ایران خارج از نظام سرمایه‌داری نبوده، به آن وابسته می‌باشد. تنها چالش این است که هنوز نظام دولت-ملت ایران در چهارچوب نظام نئولیبرال سرمایه‌داری تحولات اقتصادی لازمه را انجام نداده است. در بالا بشکلی مختصر به اقتصاد کشورهای نفت‌خیز اشاره شد. اقتصاد متکی به نفت در کوتاه مدت شاید دستاوردهایی را بهمراه داشته باشد و همچون امکان طلایی نگریسته شود. ولی همین مورد نیز استثمار و استعمار سرمایه‌داری در این کشورها را تشدید بخشید. از سوی دیگر این اقتصاد به جای تولید، توسعه و رشد اقتصادی به درآمدهای ناشی از فروش نفت محدود ماند. حالا آنچه که اهمیت دارد ایران با تحریم مواجه است، این به معنی اقتصاد متکی به نفت که قابل صادرات نیست. با توجه به در نظر گرفتن لایحه‌ی بودجه‌ی سال ۱۴۰۰ دولت روحانی، تنها راه خروج از بن بست و بحران اقتصادی کنونی سازش با ابرقدرت‌های سرمایه‌داری دیده می‌شود. از یک طرف منع صادرات نفت، تورم، سقوط ‌ارزش ریال در مقابل دلار، بیکاری بیش از حد، فقر شدید، شیوع کرونا و پیامدهای گسترده‌ی آن، بدهکاری دولت، از طرف دیگر دولتی که اندک درآمد کشور را صرف نیروی نظامی بخصوص نیروی سپاه می‌کند، در این وضعیت وخیم آنچه که سهم زنان در اقتصاد است چه می‌تواند باشد؟ همانطور که اشاره شد نظام اقتصادی سرمایه‌داری در کل بر دوش زنان، کارگران و تهی‌دستان جامعه سوار است. در ایران پشت زنان زیر بار سنگین فقر و تبعیضات جنسیتی بیشتر خمیده شده است. با اینکه آمارها نشان می‌دهند سطح تحصیل و سوادآموزی زنان در ایران از مردان بالاتر است، متاسفانه این سطح را در عرصه‌ی اقتصادی و مشاغل به همین عنوان نمی‌توان شاهد شد. از ۴ زن دانش آموخته یک نفر بیکار است. یعنی دانشجویانی که با هزینه‌های هنگفت و تلاش‌های بسیار مشغول به خواندن هستند، پس از دانشگاه روانه‌ی عرصه‌ی کار و تولید نشده، به خانه‌نشینی مجبور می‌شوند. این به هدر رفتن انرژی زنان را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ زن‌هایی که به اقتصاد راه می‌یابند نیز با مشکلات بسیاری باید مواجه شوند. در بازار بی‌رحمانه‌ی رقابت مردانه یافتن جا و جایگاه سخت می‌باشد. در مورد استخدام و برکنارکردن همیشه تبعیض جنسیتی قائل می‌شود. بسیاری از زنان شاغل با تبعیض‌هایی از قبیل مزد کم، نداشتن بیمه‌ی کاری، نا امنی شغلی، استثمار کارفرما، کارهای طاقت فرسا، بی‌حرمتی و ... روبرو می‌شوند و برای از دست ندادن کارشان نیز سکوت می‌کنند. این بهره‌کشی از نیرو و دستمزد زنان است.

بحران اقتصادی سال‌های اخیر بسیاری از کارگاه‌ها و شرکت‌ها را ورشکست کرد. بعضی از این مراکز نیز از سطح تولید کاستند، بدین علت بسیاری از کارگران نیز بیکار شدند. آمار بیکاری زنان کارگر و کارمند بسیار بیشتر از مردان است. تعداد زیادی از این زنان سرپرست خانوار می‌باشند. زنانی هم مجبور ماندند که بدون هیچ گونه بیمه و حتی دستمزد ناچیز به شکل توافقی کار کنند. شیوع بیماری کرونا اقتصاد ایران را که در حال جان دادن است، در تنگنای عمیق‌تری قرار داد. زنان به بهای از دست نرفتن شغلشان سلامتی خود را به خطر می‌اندازند و بدون بیمه با دستمزد بسیار پایین کار می‌کنند. در این شکی نیست از بین یک میلیون شخصی که به ارتش بیکاران امسال اضافه شد، تعداد زنان بیشتر است.

مدتی پیش حذف دختران از روی طرح جلد کتاب ریاضی سوم دبستان به یک بحث مهم در آمد. پاسخ کارشناسان ارشد آموزش و پرورش چنین بود که "طرح جلد کتاب شلوغ بود، برای ساده کردن و خلوت آن دختران از طرح حذف شدند". واقعا این پاسخ بی‌منطق برخورد و ذهنیت اصلی نظام را روایت می‌کند. وقتی که جنگ و درگیری به میان می‌آید، جریمه‌ی آن برای زنان مرگ، تجاوز، ویرانی و نابودی است. وقتی اقتصاد درگیر بحران است، اخراج زنان از صحنه‌ی کار اولین اقدام است. وقتی باید از هزینه‌ی زندان کاست، نخست تجاوزگران و قاتلین زن از زندان آزاد می‌شوند. وقتی دولت طرح بودجه‌ی کشور را تعیین می‌کند دوباره کسی که نادیده گرفته می‌شود زنان هستند. با این وضعیت می‌توان فهمید که چرا دختران جلد کتاب ریاضی را شلوغ می‌کنند و حذف آنها به معنی خلوت و آسودگی است. یکی از کارشناسان آموزش در روزنامه‌ای از کشور چنین می‌گوید: "به نظر من این موضوع فراتر از وزارت آموزش و پرورش است و به نظر می‌آید برخی افراد در درون سیستم دولت به این نتیجه رسیده‌اند که هرچه بمباران رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی بیشتر صورت بگیرد، مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در جامعه وجود دارد، به مدت چند روز فراموش خواهد شد و به همین دلیل است که هر روز از آستین‌شان یک اتفاق جدید بیرون می‌آورند که هیچ دلیل منطقی ندارد." آنچه که کارشناس آموزش به آن "اتفاق جدید" می‌گوید کاملا استثمار زن، جنسیت و هویت زن است. یعنی هر از گاهی دولت‌مردان در مقابل خواست و مطالبات جامعه توان پرداخت تاوان را نداشته باشند، برای سرگرمی جامعه و به فراموش سپردن مشکلات سنگین زندگی زن را قربان می‌کنند.

بودجه‌ی سال آینده با همه‌ی بحران‌ها و کاستی‌هایی که اقتصاد در آن می‌غلتد، همه‌ی هزینه‌ی کشور را به نهادهای نظام و نظامی واگذار کرده است. از کیسه‌ی پینه بسته‌ی بودجه برای اقشار تهیدست جامعه، برای زنان چه باقی گذاشته‌اند؟ وقتیکه قیمت مواد خوراکی %۱۰۰ گرانتر شده، %۱۰ بودجه‌ی سال آینده خرج مصارف امور و نهادهای دینی-مذهبی خواهد شد، از جمعیت ۸۵ میلیونی ایران، ۳۰ میلیون بیکار و یا نیم کار هستند. %۷۰ جمعیت کشور در فقر بسر می‌برند. معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری از بودجه، ۳۲ میلیارد تومان دریافت خواهد کرد و سهم راهیان نور از بودجه ۳۰ میلیارد تومان است. بودجه‌ی وزارت دفاع ۴ هزار ۳۷۹ میلیارد تومان، نهاد فرهنگ قاسم سلیمانی ۸.۵ میلیارد تومان و طرح حسین فهمیده ۸ میلیارد تومان خواهد بود. ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ اﺑﺘﮑﺎر ﻣﻌﺎون زﻧﺎن و ﺧﺎﻧﻮاده رﯾﺎﺳﺖﺟمهوری اسلامی ایران در مورد لایحه‌ی طرح بودجه‌ی سال ۱۴۰۰ به تبلیغ از عدالت جنسیتی و طرح‌هایی در این مورد می‌پردازد. اولویت این لایحه وام ازدواج، وام برای فرزند سوم و زنان سرپرست خانوار بیان شده است. حتما همه‌ی ما زنان از شنیدن این طرح فوق‌العاده (!) لبخند تلخی بر لب‌هایمان نقش بسته است. در شرایط کنونی اقتصادی و سرکوب‌های شدید اجتماعی آیا امیدی برای آینده و تشکیل خانواده وجود دارد؟ آیا مادران برای معیشت یک و یا دو فرزندشان تضمینات کافی را می‌یابند که به سومین فرزند بیاندیشند؟ زنانی که گورخواب، کارتن خواب هستند، زنان دست‌فروش، دختران فراری و زنانی که در دوره‌ی کرونا بعلت تشدید خشونت تصمیم به طلاق گرفتند، زنان بیکار و کارگر  چرا در این طرح هیچ سهمی ندارند؟ خانواده‌هایی که حتی نمی‌توانند کرایه‌ی خانه‌هایشان را پرداخت کنند، سفره‌هایشان خالی است، نمی‌توانند صورت حساب آب و برق را بپردازند، کودکانی که از حق تحصیل محروم گشته‌اند و آنهایی که دست به خودکشی می‌زنند تابلوی آنچنان قبیحی بوجود می‌آورند که آیا در چنین وضعیتی زنان و جوانان به ازدواج و یا فرزند سوم خواهند اندیشید؟ چرا دولت ایران زنان را به فرزند سوم تشویق می‌کند؟ در حالیکه شمار اکثر کودکان ایران در فقر و نداری نالانند. آیا تعداد کارگران، بیکاران، معتادان و سربازان کافی نیست که زنان را مجبور به ولد بیشتر می‌کنند؟ همه‌ی این موارد طرح "عدالت جنسیتی" دولت را نیز به تمسخر می‌کشد.

کاملا عیان و واضح است که لایحه‌ی بودجه‌ی سال ۱۴۰۰ صرفا به نفع نهادهای دولتی و نظام طراحی شده است. شاید آخرین قطعه‌ی کیک بزرگ را با اشتها و خوشحالی خواهند بلعید و باقیمانده‌ی کیک سهم جامعه خواهد بود. همانطور که ذکر شد اقتصاد مردمحور این نظام همچنان بر مسائل و مشکلات جامعه و زنان می‌افزاید و به جای برآورد ساختن احتیاجات ضروری، حق زندگی جامعه را نیز سلب می‌کند. ◻️