معجزه‌ی پ‌ک‌ک-۱

«رهبر آپو با فکر و اندیشه‌ای نوین وارد میدان شد، نه فقط با حرف و تفکر، بلکه حرف و عمل را یکی کرده و مبارزه را آغاز نمود. یک فکر نو را به غربال تاریخ زد، با فلسفه‌ی معاصر و کلاسیک مانند فولاد به صحنه آمد.»

به‌عنوان یک نویسنده و روزنامه‌نگار می‌خواهم درباره شروع حزب کارگران کوردستان-پ‌ک‌ک و معجزه‌ای که امروزه به‌دست آمده است، دیدگاهم را بیان کنم.

قطعا معجزه به‌معنی افسانه نیست، بلکه حقیقت سنتز جنبش آزادی کوردستان است. زیرا این جنبش امید خلق کورد را زنده کرد و با تلاش و خون جوانان کورد و انقلابیون ترک، به مرحله کنونی و میدان سیاست جهانی رسانیده شد.

پسر جوان دریای سیاه، انقلابی ترک؛ حقی قرار در ایجاد این معجزه پیشاهنگ بود، پیشاهنگی حقی قرار روح آتش است!

حقی قرار یکی از افراد اولیه است که معقتد بود «با رهایی کورد و کوردستان، سایر خلق‌های ترکیه نیز نجات می‌یابند و از ترکیه تا خاورمیانه دموکراتیزه خواهد شد.» این حقیقت به اساس آگاهی وی و نیروی مبارزاتیش مبدل شد و باور و هوشیاری وی را محکم‌تر نمود.

جوانان همواره پتانسیل جامعه برای تغییر بوده‌اند و در برابر حکومت‌های دیکتاتوری به سپر مبارزاتی تبدل شده‌اند. رهبر آپو نیز به‌عنوان پیشرو جنگ ایستایی و تصحیح آن یکصد سال به‌راه افتاد که کوردستان را در قبر بتنی خاک کرده بودند.

رهبر آپو با فکر و اندیشه‌ای نوین وارد میدان شد، نه فقط با حرف و تفکر، بلکه حرف و عمل را یکی کرده و مبارزه را آغاز نمود. یک فکر نو را به غربال تاریخ زد، با فلسفه‌ی معاصر و کلاسیک مانند فولاد به صحنه آمد، از همه فلسفه‌های انقلابی استفاده کرده بود و منطبق با واقعیات کوردستان و ترکیه و منطقه آن را به یک تئوری محکم و درست رسانیده بود.

جوانان نیز دور رهبر آپو جمع شده و با فلسفه‌ی وی عجین شدند و یکی از آن جوانان، از اهالی دریای سیاه بود: حقی قرار!

خیلی‌ها حقی قرار را مانند اولین انترناسیونالیست حساب می‌کنند که وارد صفوف جنبش آزادی کوردستان شده است. کوردها این را درست می‌دانند اما انقلابیون ترکیه با آن موافق نیستند.

حقی قرار یک انقلابی ترک بود، تاریخ جمهوری ترکیه و امپراطوری عثمانی و مخصوصا تاریخ انقلابی ترکیه و جهان را به‌خوبی می‌شناخت و به‌دقت نیز اتفاقات روز را دنبال می‌کرد. وی به جنبش جامعه ترکیه و به‌ویژه به جنبش جامعه کوردستان اعتقاد داشت.

پس از آشنایی با رهبر اوجالان، مانند یک انقلابی ترک هم مبارزات انقلابی در ترکیه و هم شرایط روز را دنبال می‌کرد و نظرات خود را بیان می‌کرد. نظرات و تصمیم وی نیز به حقیقت رسیدن به امروز منجر شد.

بله جوان‌بودن همواره یعنی نوشدن و تغییر، اما جوانان اطراف رهبر آپو همه دانشجو بودند و عالمانه گام برمی‌داشتند. از لحاظ تاریخ و جامعه‌شناسی و انقلابیگری، آگاه و فهمیده بودند. سیاست کلاسیک و قدرت‌های سرمایه‌داری را به‌خوبی می‌شناختند. یعنی یک قشر نخبه‌ی جدید بودند، اما از نخبگان سیستم حاکم دور بودند و خود سیستم را زیر سوال می‌بردند. خوب فهمیده بودند که سیستم موجود برای بشریت به یک مانع تبدیل شده است و انسان‌ها را برده کرده است.

در این حیطه نیز حقی قرار یک نمونه است، زیرا در آغاز سال ۱۹۷۰ وارد جنبش جوانان سوسیالیست می‌شود، در ۱۹۷۳ در رهبری سازمان دانشجویان «آدیود» جای می‌گیرد. پس از آن که عبدالله اوجالان و کمال پیر را می‌شناسد، دیگر رهایی خلق‌های ترکیه را در آزادی خلق کورد و کوردستان می‌بیند و به یکی از رفقای رهبر آپو مبدل می‌شود و تا پایان در این رفاقت انقلابی، دلسوزانه تلاش می‌کند و این مانند رفاقت ۳۰۰ ساله اصحاب کهف است!

این مبارزه دلسوزانه‌ی وی به پایه‌ی تاسیس تشکیلات آپویی مبدل شد. دولت ترکیه این حقیقت را دید و خواست مانع از این جنبش شود. لذا پیشروان جنبش را هدف قرار دادند. تا آن زمان جنبش‌های سوسیالیستی جوانان ترکیه دانسته یا ندانسته، تحت کنترل دولت ترکیه و سازمان جاسوسی میت بودند.

اما جنبش دانشجویان یا آپویی‌ها با فکر و کتاب توانست خود را از این سازمان‌ها دور کند. از همان آغاز به کوردستان پرداخت. این یعنی جنبش جوانان آپویی از سایر جنبش‌های جوانان مجزا بود و تحت اتوریته دولت و میت و سیستم حاکم قرار نگرفت. زیرا دولت و یک یک حاکم روستایی حامی دولت هیچ اخلاق و مروتی ندارند و مانند همیشه پیشروان جنبش آپویی را هدف می‌گرفتند و به هر راهی برای این هدفشان دست می‌بردند.

قطعا جنبش آپویی به‌طور تصادفی کار نکرد، جنبش‌های پیش از خود و نواقص و واقعیات آنان را ارزیابی کرد و از آنها تجربه گرفت و دست به کار شد. سیستم سوسیالیستی را تحلیل کردند، انقلابات کلاسیک را درنوردیدند، از محدودیت‌های کلاسیک رها شدند و با برداشتن هر گام یک زخم بر پیکر سیستم می‌زدند.

دولت ترکیه نیز در دوران عثمانیان به‌ویژه پس از سال ۱۸۸۴ با اقدام اسماعیل حقی پاشا طرح تضعیف قبایل کورد را اجرا کرد و تا امروز پروسه تعقیب و نسل‌کشی خلق کورد ادامه دارد. لذا وارثان حکومت عثمانی باتجربه هستند و همواره پیشروان جامعه را هدف قرار می‌دهند. در دوره سلطان عبدالحمید از راه تاسیس دستگاه جاسوسی یلدز و تداوم آن، سازمان محصوما و اتحاد ترقی قره‌قول، بذر جاسوسی و ناپاکی و خیانت را در جامعه کاشتند. سازمان جاسوسی میت ترکیه ادامه همان سازمان است.

موضوع مهم این است که دولت ترکیه هم‌اکنون نیز سازمان‌های مختلف کونترا با اسامی مجزا برای جاسوسی و ترور درست می‌کند. این سیستم ادامه سیستم الغاشده و ایدئولوژیک اتحاد و ترقی است که در سال ۱۹۱۱ در کنگره اتحاد و ترقی در سالونیک، دستور ایجاد «یک ملت ترک اسلامی» صادر شد. پس از این کنگره گروهی تبهکار را سازمان دادند و در استانبول و خیلی شهرهای دیگر دست به ترور سیاسی زدند. این رویکرد یک نوع رویکرد شیزوفرینی بود که در سال ۱۹۱۵ برای نسل‌کشی خلق‌های سریانی و رومی و ارمنی و کورد، سیستم تبهکاری و کونترا را ایجاد کردند. کاظم قره‌بکری فرمانده لشکر ارزروم، کونترای «گزیر» را تاسیس کرد. در آمد و اورفا و مردین نیز قاتلین و دزدها و ژنرال‌ها را از زندان آزاد کردند، کونترایی مانند «الخمسین» را ایجاد کردند. مالکین و پسران آنان را سرکرده می‌کردندو در تمام مناطق گروه‌های تبهکار را تشکیل دادند و حالا نیز تحت اسامی مختلف همان کار را می‌کنند.

می‌توان این سیستم را به‌عنوان سیستم کونترا –کومپلو نام برد.

در برابر جنبش آپویی سیستم کونترا- کومپلو را ایجاد کردند. ستاره سرخ نیز آغاز همین است. این یک نهاد کونترا-گریلا بوده است.

ستاره سرخ نیز که یک سازمان کونترا-گریلا بود؛ برای ازبین بردن رهبران جنبش آپویی تاسیس شده بود. اسم آن جالب توجه است و اصطلاح سیب سرخ را تداعی می‌کند. سیب سرخ- kizil elma شعار اشغال و ویران‌سازی و نابودی خلق‌هاست که برآیند شیزوفرنی سیستم تغییر است. مثلا رهبران جنبش آزادی آنجا گاهی از راه دعوت توسط مقامات دولتی ترور شده بودند. حقی قرار نیز از راه دع.ت به گفتگوی دو طرفه شهید شد.

حقی قرار اولین ترکی است که در راه مسئله کورد و کوردستان شهید شده است، این نیز نشانگر آن است که رهبر اوجالان در نشست «چوبوک» هر چند «ملیت کورد» را عنوان کرده بود، اما بعدا به این باور رسید که انقلاب خلق‌ها دارای هؤیت و ماهیتی جهانی است و باید همه را شامل شود. لذا پس از مدتی کمال پیر و حقی قرار را دید.

دیدار حقی قرار و کمال پیر و رهبر اوجالان از لحاظ ایدئولوژیک و سیاسی، راه را برای سنتز و جنبش تاریخی و تشکیلاتی جهانی مهیا کرد. این نیز جنبش و ایجاد اقشار مختلف خلق را موجب شد.

شهیدکردن حقی قرار برای جنبش جوانان آپویی دوره‌ای جدید بود. دولت امیدوار بود تا با شهیدکردن حقی قرار مانع از حرکت جامعه و مبارزات مشترک شود و آن را ساقط نماید. اما موفق نشد!

در سایه‌ی آینده‌نگری رهبر اوجالان این مرحله به یک مرحله تاریخی مبدل شد، اما متاسفانه عامل خیانتگری را در میان کوردها توسعه دادند و نتیجه هم داد. به شهیدکردن حقی قرار هم راضی نشدند، زیرا اراده‌ی شیزوفرنی دولت ترکیه می‌خواست کل جنبش آزادی کورد را نابود کند. پیشروان جنبش آپویی نیز صاحب یک فلسفه متفاوت بودند و در راه انقلاب کوردستان مصمم و امیدوار بودند.