تکمیلی | کالکان: با قتل پالمه توطئه علیه کوردها را کلید زدند | یادداشت

دوران کالکان عضو کمیته رهبری پ.ک.ک: پ.ک.ک را مورد حقارت‌های بزرگی قرار دادند. توطئه ٢٢ سال پیش علیه کوردها را با قتل پالمه آغاز کردند.

ماه گذشته دادستانی کل سوئد اعلام کرد که قاتل اولف پالمه، نخست وزیر سوئد که ٣۴ سال پیش در استکهلم پایتخت این کشور ترور شده بود فردی به نام ستیگ انگستروم است. دادستانی اعلام کرد که انگستروم سال ٢٠٠٠ به زندگی خود پایان داده و پرونده ترور پالمه بسته شده است.

قتل پالمه برای سیاه‌نمایی و متهم کردن جنبش آزادیخواهی دمکراتیک کوردها در سوئد گام نخستین توطئه بود. پلیس و سازمان استخبارات سوئد ده‌ها کوردستانی را دستگیر و بازداشت کرد، آنان سپس پ.ک.ک را تروریزه کرده و به سیاه نمایی علیه جنبش آزادیخواهی کوردها دست زدند.

اعلام شد که کوردهایی که به سبب ترور وحشیانه پالمه مورد ستم واقع شدند در سوئد و دادگاه‌های بین‌المللی مبارزه‌ای حقوقی را به منظور دادرسی عادلانه آغاز خواهند کرد. دوران کالکان عضو کمیته رهبری حزب کارگران کوردستان (پ.ک.ک) اظهار کرد که توطئه بین‌المللی علیه جنبش آزادیخواهی کوردها بر مبنای نقشه ترور پالمه آغاز شد. کالکان در این رابطه افزود:"این مسئله با عذرخواهی به نتیجه‌ای نمی‌رسد، باید زیان‌های پ.ک.ک و کوردها را جبران کنند."

دوران کالکان در یادداشتی به ارزیابی جنایت قتل اولف پالمه پرداخته است.

کالکان در مورد مختومه اعلام کردن قتل پالمه پس از ٣۴ سال، می‌نویسد:"دادستانی سوئد تصمیم گرفته است که پرونده اولف پالمه را مختومه اعلام کند. این وضعیت نشانه بیچارگی دولت سوئد است. اعلام می‌کنند که قاتل پالمه نیز خودکشی کرده است. این هم بر وضعیت بیچارگی می‌افزاید. چگونه ممکن است پس از ٣۴ سال از این فاجعه دولت سوئد، دولت‌های جهان و سازمان‌های استخباراتی نتوانسته‌اند زوایای این جنایت را روشن کنند؟

دادستانی سوئد بر چه مبنایی تصمیم گرفته است قتل پالمه را به کسی که چند سال پیش خودکشی کرده است نسبت دهد؟ با استناد به کدام مدارک و دلایل قتل پالمه به این فرد اثبات می‌شود. اگر این فرد قاتل پالمه است پس چرا پیش از این در مورد جرم وی سخنی به میان نیامده است. چرا پس از ٣۴ سال چنین نتیجه‌ای را اعلام کرده‌اند. پرسش‌هایی از این دست را می‌توان طرح کرد. با اعلام این جمله که فلان فرد قاتل بوده و چند سال پیش به زندگی خود پایان داده، جنایت قتل پالمه روشن نمی‌شود. این پرونده نباید بسته شود.

هانس هولمر دادستانی سوئد همیشه این پرونده را به انحراف کشیده است. به مدارک قابل استناد توجهی نکرد، بلکه برای نسبت دادن این جنایت به پ.ک.ک و کوردها تلاش‌های بسیاری به خرج داد. اما باید اذعان داشت که دادستانی برای روشن شدن پرونده عقب‌نشینی کرده است. می‌توان گفت که بیش از تلاش برای دستیابی به مدارک، [دادستانی سوئد] تلاش کرد پرونده را به انحراف بکشاند. این جنایت نه تنها نتیجه برنامه‌ریزی جدی و مخفیانه است، بلکه در همان حال دادرسی آن نیز بخشی از این نقشه جدی و مخفیانه است.
نه دولت سوئد، نه اروپا و نه جهان نخواهند توانست با بیان «پرونده پالمه بسته شد» خود را از نتایج این جنایت مصون دارند. همیشه انسان‌های جسوری بپا خواسته و برای روشن شدن زوایای این جنایت تلاش خواهند کرد."

کالکان به تلاش‌های کوردستیزانه دولت سوئد در آن برهه اشاره کرده و می‌افزاید:"پس از جنایت قتل پالمه نه تنها در سوئد بلکه در تمامی کشورهای اروپایی و حتی در سراسر جهان کوردها و اعضا و هواداران پ.ک.ک مورد ستم‌های بزرگی واقع شدند. دولت آلمان نیز همگام با دولت سوئد قتل پالمه را بهانه حمله و فشار بر کوردها و پ.ک.ک قرار داده و برنامه کوردستیزی را به اجرا گذاشت. کشورهای دیگر اروپایی هم به همین منوال عمل کردند.

سخنان آنان مبنی بر اینکه «ما ٢٠ کورد را مورد بازجویی قرار دادیم و کار به پایان رسید» موضعی غیرجدی است. آیا این ٢٠ نفر چگونه دستگیر شدند و چگونه مورد بازجویی قرار گرفتند؟ در نیمه‌های شب و نخستین ساعات بامداد چگونه به منازل کوردها حمله‌ور شدند و کودکان را ترساندند؟ تحت کدام شرایط کوردها را مورد بازجویی قرار دادند؟ چه فشارهایی بر کوردها اعمال شد؟ کوردها را چگونه به عنوان انسان‌های وحشی، قاتل و مهاجم نشان دادند؟

وقتی از این زاویه به مسئله قتل پالمه نگاه کنیم می‌بینیم که این جنایت برنامه‌ریزی شده است. این جنایت به شیوه‌ای حرفه‌ای به مرحله اجرا گذاشته شد، قاتل پالمه همچنان ناپیداست و طبق نقشه‌ی حرفه‌ای همچنان حزب کارگران کوردستان و ملت کورد را به عنوان قاتل معرفی می‌کنند. اینچنین بود که علیه پ.ک.ک و کوردها در سوئد و در تمامی کشورهای اروپایی حملات سیستماتیک و برنامه‌ریزی شده آغاز شدند. به جوامع اروپایی نشان دادند که کوردها نباید آزاد باشند، برعکس باید آنان را نابود کرد. اینچنین جوامع اروپایی را برای دشمنی با کوردها ترغیب کرده و خواستار مشروعیت بخشیدن به قتلعام کوردها شدند.

باید به درستی اهداف این حملات فاشیستی و استعمارگرانه را مشاهده کرد. در میان تمامی جوامع اروپایی نگرشی منفی را نسبت به کوردها و مبارزه آزادیخواهی آنان شکل دادند. سپس پرونده دوسلدورف تشکیل شد و اینچنین زمینه‌های توطئه بین‌المللی علیه ملت کوردها را فراهم کردند. سنگ بنای تمامی این رویکرد جنایت ترور اولف پالمه است. پس از جنایت ترور پالمه حملاتی حقوقی، سیاسی و نظامی علیه کوردها را آغاز کردند."

عضو کمیته رهبری پ.ک.ک با اشاره به اینکه قتل اولف پالمه یک جنایت سیاسی است می‌نویسد:"در جنایت‌های سیاسی افراد قاتلی وجود دارند که به این جنایت‌ها را مرتکب می‌شوند. باید در مورد افرادی که به این جنایت دست زده‌اند تحقیق شود. باید در رابطه با دلایل ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی هم تحقیق صورت گیرند. اولف پالمه در میان جنبش سوسیال دمکرات‌ها دارای مبانی ایدئولوژیک و سیاسی خود بود. او دارای مشی متفاوتی از سوسیال دمکرات‌ها بود. بسیای از جریان‌ها آرای پالمه را با منافع اقتصادی و سیاسی ناهمخوان می‌دانستند. این تنشی شخصی نبود. این جنایت برای منافع شخصی صورت نگرفت. این جنایت برای منافع اقتصادی، سیاسی و ایوئولوژیک انجام شد. می‌توان پرسید که آیا اتحاد جماهیر شوروی در این جنایت دست داشت یا نه؟ محرز است که چنین چیزی وجود ندارد. این تنها مربوط به تنش‌های داخل ناتو است. تنش‌های داخلی سیستم سرمایه‌داری است. تنش‌هایی که به منافع اقتصادی گره خورده‌اند. تضاد ایدئولوژیک و سیاسی همیشه در میان نریوهای سیستم مدرنیته سرمایه‌داری خود را نشان می‌دهد. به همین دلیل می‌توان گفت که بخشی از گلادیوی ناتو در این جنایت دست دارد. پالمه علیه ذهنیت‌های کودتاگر، فاشیست، غارتگر و استعمارگر بود. وی از مبارزات رهایی ملی حمایت می‌کرد. از مبارزات جوامع ستمدیده حمایت می‌کرد. مخالف استعمارگری و دیکتاتوری فاشیست‌ها بود.

در ان مرحله همچنان که همه می‌دانیم سازمان ناتو در همه جا به کودتاهای نظامی و فاشیستی دست زده و کودتاگران را بر رأس قدرت قرار می‌داد. پالمه در مقابل این ذهنیت بوده و علیه ذهنیت فاشیست، استعمارگر و دیکتاتور بود. کاملا واضح است که جریان‌های استعمارگر، غارتگر و فاشیست به او حمله کردند. این موضوع چگونه سازماندهی شده بود و با چه افرادی رابطه داشت؟ آنچه مهم است این است که زوایای پنهان روشن شوند. چه کسی تصمیم به انجام جنایتی گرفت؟ نقشه چه کسی/ کسانی بود؟ اگر در این رابطه تحقیقاتی به عمل آمده بود شاید قاتل واقعی پیدا می‌شد.

ستون اصلی گلادیو، گلادیوی ترکیه است. این ادعای ما نیست بلکه داده‌هایی وجود دارند که این موضوع را به اثبات رسانده‌اند. جنایت قتل پالمه در ٢٨ فوریه ١٩٨۶ صورت گرفت، در حالی که پیش از کنترگریلاهای ترک در اروپا تلاش نموده بودند دست به اقدامات مشابهی بزنند. سال ١٩٨١ فردی به نام مهمت علی آگجا خواست پاپ را به قتل برساند. در ایتالیا دستگیر گردید و محاکمه شد، سالها در زندان ماند. دلیل اینکه مهمت علی آگجا خواست پاپ را به قتل برساند، چه کسی به وی دستور داد، سازماندهی آن چگونه بود؟ هیچگاه پاسخی به این سئوالات داده نشد.

امکان ندارد میت ترکیه و کنتراگریلاهای آنان بدون هماهنگی با گلادیو و سازمان سیا به چنین اقدامی دست زنند. اگر در میان سازمان استخبارات سوئد خود را سازماندهی نکرده باشند بازهم نمی‌توانستند به چنین عملی دست زنند. زمانی که سوءقصد علیه پاپ و مسئله آگجا را کنار هم قرار دهیم، اشتباه نخواهد بود که بگوییم کنتراگریلای ترکیه پشت پرده جنایت پالمه قرار دارد.

وضعیت ١٩٨۶ چگونه بود؟ پ.ک.ک در ١۵ آگوست ١٩٨۴ جنگ گریلایی را آغاز کرده بود. حکومت فاشیست و نظامی که از ١٢ سپتامبر ١٩٨٠ تحت فشار مقاومت گریلایی قرار گرفته بود، خود را نیازمند حمله گسترده‌ای می‌دید. با دست زدن به جنایت پالمه به هدف خود دست یافت. با جنایت قتل پالمه خواستند بگویند که جنبش ازادیخواهی کوردها و گریلایی پ.ک.ک تا این حد خطرناک و مهاجم هستند. دولت فاشیست ترکیه و حکومت کنعان اورن همچون سرسخت کوردها در جنایت پالمه بیش از همه منتفع شد. به سبب جنایت قتل پالمه پ.ک.ک و کوردها بیش از همه زیان دیدند. مبارزه آزادیخواهی کوردها و گریلاهای کورد با چنین جنایتی عرصه‌ای بزرگ از حامیان خود را از کف داد. با این جنایت خواستند درهای اروپا را بر روی کوردها، مبارزه آزادیخواهی کوردستان و گریلاهای کورد ببندند.

هانس هولمر دادستان کل سوئد که به پرونده جنایت قتل پالمه رسیدگی می‌کرد، تئوری «اثر کوردها» را به میدان کشید، شاید خود وی هم در این جنایت دست داشته باشد. او خواست تا در میان افرادی که به سبب قتل پالمه زیان دیده بودند به دنبال قاتلان بگردد. در واقع رخداد را وارونه کرد. تمامی مدارک، دلایل و داده‌ها را از میان برد. دادستانی سوئد و استخبارات سوئد به چنین کاری دست زدند. باید در رابطه با این جنایت تحقیقاتی در داخل سازمان استخبارات سوئد انجام شود. در آن صورت متهمان واقعی شناسایی خواهند شد. در این صورت اشکار می‌شود که کنترگریلاهای ترک نیز در این جنایت چه نقشی داشته‌اند. بجای آنکه در میان پ.ک.ک و خلق کورد به دنبال قاتلان بگردند باید در میان کنترگریلاهای ترک و میت تحقیقات به عمل می‌آمد، اینچنین به آسانی واقعیت‌ها آشکار می‌شد.

یکی از موارد ملموس نیز روزنامه‌های رژیم ترکیه هستند که ما به آنان لقب 'رسانه‌های جنگ ویژه' داده‌ایم. تا جایی که به یاد داشته باشم این جنایت (قتل پالمه) ساعت ١٠ -١١ شب صورت گرفته بود، اما صبح روز بعد تمامی روزنامه‌های ترک آنرا تیتر اصلی خود قرار داده بودند. نوشته بودند:"آیا قاتل آپویی‌ست". ما می‌دانیم که در ترکیه روزنامه‌ها را ساعت ۵ تا ۶ غروب یک روز قبل چاپ می‌کنند. چگونه امکان دارد روزنامه‌‌هایی که قبل از این جنایت چاپ شده‌ بودند این رخداد را تیتر اصلی خود قرار دهند؟ باید در این مورد تحقیق شود. آیا برخی چاپ آنان را متوقف کرده و به آنان گفتند:"اکنون چاپ نکنید، احتمالا چیزی‌هایی روی می‌دهند"، باید این مسائل روشن شوند.

در مجموع چنین وضعیتی برای دولت و استخبارات سوئد مایه شرم است. جامعه سوئد نباید چنین وضعیتی را قبول کند. باید بگویند «ما می‌خواهیم که زوایای پنهان این جنایت روشن شود»، اگر چنین خواسته‌ای را طرح کنند شاید با تحقیقاتی واقعی نتایج بهتری را بدست بیاورند."