چندی پیش در پی درخواست اعضای رهبری جنبش آزادیخواهی خلق کوردستان از پارت دمکرات کوردستان-عراق مبنی بر عدم همکاری با اشغالگران کوردستان، پارت دمکرات کوردستان با امضای بخش روزنامهنگاری و رسانه این حزب جوابیهای مملو از افترا، فرافکنی، کلیگویی را در راستای کتمان نقش خود در حملات ارتش ترکیه به جنوب کوردستان منتشر کرد. فحوای ستیزهجو و هیستریک پاسخ پ.د.ک به گونهای است که مخاطبان میتوانند نسبت به داوریهای آن در باره جنبش آزادیخواهی خلقمان قضاوت کنند. علیرغم اینکه این پاسخ را میتوان سراسر توهین به شعور مخاطبان و تحریف رویدادهای سیاسی و معاصر کوردستان قلمداد نمود با این وجود به نظر میرسد ارائه مواردی در رابطه با مدعاهای این جوابیه لازم باشد.
◼️ علیرغم آنکه مسئله کورد طی سالهای اخیر وجوهی منطقهای و جهانی به خود گرفته است و معادلات منطقهای را با تاثیرات شدیدی مواجه کرده است، اما تداوم سیاستهای اشغالگران کوردستان در اشکال اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیک، این بخش مهم از خاورمیانه را همچنان دستخوش تلاطمات دیرینه خود قرار داده است. جنوب کوردستان نیز هر چند نزدیک به سی سال است که حاکمیت خود را کم و بیش از دولت مرکزی عراق اخذ کرده است، اما به دلیل ابعاد سیاسی و ژئوپولتیک مسئله کورد، صحنه دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم اشغالگران بخشهای دیگر کوردستان بوده است. دولتهای ایران و ترکیه به بهانه مقابله با آزادیخواهان کورد به حملات گاه و بیگاه خود به جنوب کوردستان دست زده، یا دست به ترور فعالان سیاسی کورد بخشهای دیگر کوردستان، در جنوب کوردستان دست زدهاند، یا با همجمه سنگین اقتصادی-مالی تمامی شریانهای حیاتی این سرزمین را تحت کنترل خود درآورده یا با حمله فرهنگی مبانی هویت کوردی در جنوب کوردستان را آماج حملات سنگین قرار دادهاند.
هرچند کارنامه سیاسی حکومت کوردی در سی ساله اخیر در جنوب کوردستان به رغم تمامی فشارها و زمینههای فرهنگی-سیاسی آن به هیچ عنوان نمیتواند کارنامه درخشانی باشد، با این وجود تمامی احزاب و گروههای سیاسی بخشهای دیگر کوردستان تلاش داشتهاند تا از یک سوی حافظ و منافع این دستاوردهای مقدس باشند و از سوی دیگر حساسیتهای آن را درک نمایند. از سوی دیگر احزاب بخشهای دیگر کوردستان، همواره خواستهاند تا اقلیم جنوب کوردستان به عنوان یک بازیگر نیمهرسمی در عرصه بینالملل، از تواناییهای خود برای حل یا تقلیل مصائب کورد بودن در بخشهای دیگر استفاده نموده یا به عنوان یک میانجی برای حل مسئله کورد عمل نماید. اما به نظر میرسد حداقل از سال ۲۰۱۱ به بعد که پارت دمکرات کوردستان-عراق با اتکا به درآمدهای نفتی و قراردادهای نفتی-بازرگانی با ترکیه و نیز ضعف اتحادیه میهنی کوردستان به قدرت سیاسی-اقتصادی در جنوب کوردستان مبدل شد، این انتظارات بیش از پیش کمرنگ شده باشند. دیدار آقای مسعود بارزانی از آمد و همراهی اردوغان با وی در سال ۲۰۱۱، چرخش مهمی را به دنبال داشت که امروز میتوان آن را در نقش پیشقراولی این حزب برای سپاه اشغالگر ترک مشاهده کرد.
با تمامی این موارد، مناطق مرزی-تصنعی بین بخشهای کوردستان در طول مبارزات یکصد ساله کوردها، به عنوان پایگاهی برای آزادیخواهان عمل نموده است، در تمامی مقاطع تاریخی نیز شاهد ایجاد کمپهای تمامی احزاب کوردی در این مناطق بودهایم؛ و این تداوم تاریخی در حالی است که حداقل از سالهای ۱۹۹۱ به بعد شاهد حملات دولتهای اشغالگر ترکیه و ایران به جنوب کوردستان بودهایم، که در بسیاری از موارد با اطلاع، همکاری و پیشقراولی برخی از احزاب جنوب کوردستان همراه بوده است. غیر از حملات زمینی و هوایی وسیع، ترور فعالان تمامی احزاب سیاسی باکور و روژهلات کوردستان در این بخش از کوردستان نیز همواره تداوم یافته است. اما حداقل از سال ۲۰۱۵ به بعد، ترافیک دیپلماتی بین مسئولان حکومت اقلیم کوردستان و به ویژه، پارت دمکرات کوردستان عراق با دولت اشغالگر ترک همکاریهای لجستیکی، نظامی، اطلاعاتی و رصد اطلاعاتی مبارزان آزادیخواهی را در سطح غیر قابل باوری افزایش داده است که به شهادت بسیاری از مبارزان و آزادیخواهان منجر شده است.
در مقاطع مختلفی رهبران ارشد جنبش آزادیخواهی کوردستان با زبان دیپلماتیک، تاکید بر درک روابط بین ترکیه و پارت دمکرات کوردستان و پرهیز از افترا به مجموعه این حزب خواستار همگرایی ملی، تاکید بر حساسیتهای ملی و همکاریهای ملی با این حزب شدهاند. تمامی این رهبران ارشد و از جمله روئسای مشترک ک.ج.ک، مراد کاراییلان و اعضای شورای مرکزی پ.ک.ک با درخواست از رهبری عالی پارت دمکرات کوردستان-عراق و تاکید بر درک روابط پارت دمکرات کوردستان با ترکیه، خواهان شناسایی افراد نفوذی دولت ترک در میان صفوف این حزب و گذاشتن حدودی برای حملات اشغالگرانه دولت ترک و هدف قرار دادن نیروهای آزادیبخش و رصد عملیاتی نیروهای ترک شدهاند. اما متاسفانه نه تنها این درخواستها با پاسخی مثبت مواجه نشدهاند، بلکه در عمل، با آغاز عملیات بهاره دولت اشغالگر ترک به مناطق هفتانین و خواکورک و ظاهر شدن این حزب در جایگاه پیشقراول اشغالگران، به نظر میرسد مقامات عالی این حزب بر خلاف الفبای سیاست، تمامی تخم مرغهای خود را در سبد ترکیه گذاشته باشند.
آخرین بار در جریان هفته گذشته مقامات ارشد حزب کارگران کوردستان خواستار اعلام موضع شفاف پارت دمکرات کوردستان و توضیح سیاستهای غیر ملی به عنوان پیشقراولان اشغالگران شدند؛ اما به جای اعلام موضعی رسمی از سوی مقامات این حزب، پاسخی مملو از افترا، بیادبی، با لحنی غیر سیاسی- دیپلماتیک و هیستریک با امضای بخش روزنامهنگاری و رسانه پارت دمکرات کوردستان-عراق منتشر شد که نه تنها پاسخگوی پیشقراولی این حزب برای اشغالگران ترک نبود، بلکه اهانتی به کل جنبش ملی کورد در هر چهار بخش اشغالی کوردستان محسوب میشد. فحوای این پاسخ نیمه-رسمی که بیشتر یادآور الواطیگری و عربدهکشیهای اطراف کرج و محلات جنوب شهری است با هیچیک از معیارهای زبان سیاسی نگنجیده و توهین به شعور ملی کوردستانیان محسوب میشود، از این رو قضاوت کلی را به خوانندگان واگذار میکنیم، با این حال، ارائه نکاتی در این رابطه لازم به نظر میرسد.
با نگاهی کلی؛ پاسخ پارت دمکرات کوردستان عراق به درخواست رهبران جنبش آزادیخواهی کوردستان بدون هیچ مقدمهای و خالی از حساسیتهای دیپلماتیک، با لحنی ستیزهجویانه آغاز شده است. پ.د.ک پا را از گلیم خود درازتر کرده و با تهدید جنبش آزادیخواهی خلقمان، پ.ک.ک را متهم به «مزدوری برای اشغالگران» نمودهاند. در ادامه با نقبی به تاریخ مبارزات خلقمان در جنوب کوردستان، با تاریخزدایی از روند تاریخ مبارزات خلقمان در این بخش، آن را حاصل تلاشهای عشیره بارزانی قلمداد کرده و جنبش آزادخواهیمان را فاقد درک و شناخت فکتهای تاریخی قلمداد میکند. و در ادامه به عدم پایبندی جنبشمان به اخلاق ملی اشاره میکند.
اما به رغم این زبان غیر سیاسی-غیر دیپلماتیک که میتواند برای هر حزب سیاسی مایه شرمساری باشد، نکات مهمی در این بیانیه ذهنیت این حزب تیولدار را هر چه بیشتر بازنمایی میکند؛ در تمامی این بیانیه، به رغم ادعای هویت کوردی و مبارزه، پاسخ پارت دمکرات کوردستان نشان دهنده عدم درک مبارزه درهم تنیده هر چهار بخش کوردستان و پذیرش مرزهایی است که از سوی اشغالگران بر کوردستان تحمیل شده است؛ زیرا این پاسخ در عمل از جنبش آزادیخواهی کوردستان خواسته است جنوب کوردستان را ترک نماید و در جملهای دیگر خواننده را با این جمله مبهوت مینماید که از کجا آمدهاید؟!
در بخشهای دیگری از این پاسخ هیستریک بر دشمنی جنبشمان با استقلال جنوب کوردستان مجددا تاکید شده است؛ هر چند در اینباره به کرات جنبمشان نقطه نظرات خود را ارائه داده است، اما آنچه که اهمیت دارد درک معنای استقلال است که به نظر میرسد به رغم این شکست تاریخی که رهبران پارت دمکرات کوردستان با برگزاری رفراندوم و اقدامات بعدی آن برای تمامی جنبش ملی کورد در هر چهار بخش کوردستان رقم زدند، مسئولان این حزب نه تنها هنوز معنای استقلال را درک نکردهاند بلکه از دشمنی جنبشمان با استقلال جنوب کوردستان سخن میگویند. بدون ارجاع به سخنان رهبران این حزب در آستانه برگزاری رفراندوم و بعد از آن و اکنون که عراقی بودن را برای خود مایه مباهات قلمداد میکنند، داعیهداران این نگرش، نه تنها از برگزاری رفراندوم طرفی نبستند، بلکه حتی نتوانستند تبعات حقوقی آن را نیز در مجامع حقوقی- جهانی مورد بررسی قرار دهند؛ و اکنون حتی حاکمیت اقلیم کوردستان در آستانه تهدید واقع شده است. در این پاسخ از شنگال سخن به میان آمده است؛ گویی جنبشمان تلاش میکند آن را از بقیه مناطق کوردستان جدا کند. مراتب سپاسگزاری آقای مسعود بارزانی از نیروهای گریلا در حفاظت، دفاع و بازپسگیری شنگال را چگونه توجیه میتوان کرد؟ هزیمت نیروهای پارتی در مقابل دوربینهای خبرنگار برفین هزل را چگونه میتوان پاسخ داد؟ آیا دادگاهی فرماندهی نیروهای نظامی پارتی در شنگال برگزار شد یا ایشان همچنان جزو فرماندهان عالیرتبه نظامی هستند و صدها سوال تاریخی دیگر که هیچگاه مصالح ملی کورد ایجاب نمیکند از آن پرسشی به عمل آید.
این متن و فحوای آن برای کسانی که سالیان دراز در عرصه سیاست کوردستان و مبارزه برای کسب آزادی خلق کورد فعال بودهاند، یادآور همان دشنامهای سخیف جنسیتگرایانهای است که در زمان جنگ شوم داخلی جنوب کوردستان از رادیوی پارت دمکرات کوردستان پخش میشد، حافظه تاریخی این ملت را نمیتوان با داعیهداری تاسیس دولت کوردی پاک کرده و همچنان پیشقراول اشغالگران کوردستان بود. انتظار میرفت با تحولات اخیر و مقاومت قهرمانانه نیروهای گریلا در هفتانین و شکست اشغالگران در این منطقه، مسئولان پارت دمکرات کوردستان عراق با بهرهگیری از ذهنیتی ملی در راه بهبود روابط خود گام گذارند، اما به نظر میرسد منافع تنگ حزبی، رانتهای دولت اشغالگر ترک و ذهنیت تیولداری مسئولان این حزب، راه بقای خود را در ادامه خدمتگزاری به ترکها یافته باشد. شاید انتظار زیادی بوده باشد، مدار فکری این حزب همچنان بر پاشنه تیولداری در حوالی بارزان میچرخد. باید از قضاوت زود هنگام پرهیز کرد، تاریخ بهترین داور است.◻️