یادداشت

تبلور حقیقی‌ترین انقلاب

ژن، ژیان و آزادی در ابتدا و اینک در این ۳ سال اثبات کرد که خلق‌ها با اتحاد و هم‌دلی می‌توانند رنسانس قرن خویش را در قلب خاورمیانەی بدونِ پیش‌بینی تحقق بخشیدە و ثابت کنند کە آزادی خلق‌ها تنها با آزادی زنان ممکن می‌گردد و این یعنی تبلور حقیقی‌ترین انقلاب!.

درست در روزهای پایانی تابستان و آغاز پاییز ۱٤۰۱ خورشیدی یک روز در همین حوالی، این جهانِ بی‌‌جان و جنگ و جبونی و جباریت مدرنیتەی سرمایەداری شاهد قیام و جنبش بزرگی‌ بود که در ادامە بە یک انقلاب تاریخی مبدل گشت؛ انقلابی با محتوا و شمایلی کاملا متفاوت و شگفت‌انگیز. به‌راستی در مکانی منجر بە این اتفاق گردید که سزاوار آن بود: یعنی در خاورمیانە، ایران و روژهلات کوردستان. با پیشاهنگی سرکوب‌شده‌ترین و ستمدیده‌ترین بخش جامعه؛ آری زنان و خلق‌های تحت ستم. آغاز این قیام، قیام علیه رژیمی‌ بود که آشکارا دشمن قسم‌خورده‌ی زن بودە و همانا دشمنی‌نمودنش‌ با زن، بزرگ‌ترین نشانه‌ی دشمنیِ عمیق‌اش با زندگی‌ست. جمهوری اسلامی، همان نظامی کە در طول حیات منحوس‌اش بە جمهوری مرگ نامیدە شدە است. و اینک همه‌ی آنانی که به آزادی و بە زندگی بلە می‌گویند و دست رد به سینه‌ی بردگی و مرگ می‌زنند، در برابر این نظام همصدا و هم‌قدم ایستادەاند. این نظام در ابتدا نیز، با اجبار و انکار، اعدام و ممنوعیت و مرگ و نفرت انقلاب ٥۷ را مصادرە کردند و بە حیات ظالمانەی خود ادامە دادند؛ اما اینک زنان و کل جامعه عزم آن کرده‌اند تا آن را با تمام خباثت‌ها و پلیدهایش به پایان برسانند و به جایش نظام زندگی آزاد را برقرار کنند. این یک تصمیم تاریخی‌ بود که قطعا عملی‌شدنی خواهد بود.

نکتە مهم و جالب ماجرا در آغازین انقلاب ژن، ژیان، آزادی اینکه تحت نظارت و سرکوب و فشار امنیتی‌ترین رژیم دیکتاتوری، تصمیم گرفتە شود که سکوت نکنی، نشانگر این است که وجدان‌ها همچنان زندەاند، که روح انسانها بیدار است و تسلیم رژیمی نخواهند شد که حتا برایشان نسخه‌ی اخلاق و چگونه‌پوشیدن و چگونه‌زندگی‌کردن می‌پیچد. زیرا زندگی انسانی و شرافتمندانه، در سیطره‌ی دستگاه‌های امنیتی و انواع آن آشکار و مخفی نظام دیگر ناممکن شده است. زیرا این رژیم حتی به درون قلب و روح مردم هم سرک می‌کشد و می‌خواهد تا درون ذهن و رؤیای مردم را هم بخواند و سانسور و ممنوع کند. این هیولا می‌خواهد بر تفکر، رؤیا، احساس و روح زنان و جامعه حجاب بپوشاند و این‌طور همه چیز طبق خواست او و تحت کنترل او باشد. به همین خاطر اخلاق را هم به مسئلەی امنیتی و دولتی مبدل کرده و امور فردی، خصوصی، اجتماعی و فرهنگی را به امر حکومتی مبدل کرده است؛ نتیجه این است که می‌بینیم اکنون لباس و پوششِ ناهمخوان با قوانین مرتجعِ جمهوری اسلامی خودش به یک اپوزیسیون برانداز مبدل گشته است! گیسوی عریان و پریشان یک زن خود یک حزب نیرومندی‌ست که می‌تواند چهارستون عرش ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را به لرزه درآوردە و فروبریزد! این نظام نه‌تنها مستبد و دیکتاتور است بلکه یک بیمار روانیِ خطرناک است که حرفش را از راه ضربه‌ی مغزی کردن و به‌گلوله‌بستنِ زنان می‌زند. با این رژیم نه‌تنها آزادی، بلکه خود زندگی و هستیِ جامعه و زن تحت تهدید شبانە‌روزی است.

قدرمسلم، امروزە ‌«انقلاب ژن ژیان آزادی‌» در آستانەی سومین سالگرد آغاز خود توانسته‌است با حفظ اتحاد و همبستگی سراسری بە بندبند وجود زنان، جوانان و خلق‌های تحت‌ستم ورود کند. اینک دیگر اوضاع تغییر کرده و به روال سابق بازنخواهد گشت. این انقلاب، همانا شکوفه انقلاب خلق کورد و مبارزات تاریخی وی در روژهلات کوردستان و ایران است. این جنبش با تمام قدرت دو آرمان بزرگ آزادی خلق‌ها و آزادی زنان را با تکیه بر اتحاد خلق‌ها به دور از جنگ و ستم در افق خود گنجانده و تا اینجای کار ارزشمندترین دستاوردها را حصول نموده است.

ژن، ژیان و آزادی در ابتدا و اینک در این ۳ سال اثبات کرد که خلق‌ها با اتحاد و هم‌دلی می‌توانند رنسانس قرن خویش را در قلب خاورمیانەی بدونِ پیش‌بینی تحقق بخشیدە و ثابت کنند کە آزادی خلق‌ها تنها با آزادی زنان ممکن می‌گردد و این یعنی تبلور حقیقی‌ترین انقلاب!

آری! ژن، ژیان و آزادی

اما چرا زن؟! زن سرچشمه زایندگی و آفرینش است. زن، رشته پیوند و اتصال است. رابطه پدر و پسری به عنوان مردانه‌ترین و مورد تأکیدترین رابطه جامعه مردسالار و هیرارشیک، وجودش تماماً وابسته به زن است چراکه بدون وجود یک زن، هیچ مردی پدر هیچ پسری نمی‌تواند باشد این در حالی است که در چنین جامعه‌ای، زن یا دچار تنزل شدید جایگاه می‌شود یا حتی در سلسله مراتب قدرت و اقتدار به تمامی نفی و انکار می‌شود و سنگ بنای جامعه طبقاتی در هسته ابتدائی خود یعنی خانواده با کنار زدن زن نهاده می‌شود.

نقش و وجود زن در روابط و شرایطی نادیده گرفته می‌شود که بدون وجود او حتی‌ امکان شکل‌گیری و ایجاد آن‌ها غیرممكن است. تسلسل روابط نسبی و نژادی با محوریت مرد، بدون انکار زن غیرممکن است جامعه مردسالار قسمتی از ظرفیت‌های مورد نیاز خود را در زن استفاده می‌کند و سایر ظرفیت‌ها را نادیده گرفته و گاه با تمسخر، هیچ می‌انگارد.

در جامعە و خانواده مردسالار، زن برای آفرينش و زایندگی بدون اعتراف به نقش و منشأ آن به کار گرفته می‌شود برای کاری بدون دستمزد، استعمال می‌شود برای تأمین نیازهای زیستی، جسمی و جنسی مورد دستبرد قرار می‌گیرد و هم‌زمان علت هبوط انسان، سقوط اخلاق و منبعی اهریمنی برای تولید شهوات و انحراف مردان معرفی می‌شود. دوگانه‌ی مرد و زن در همه سطوح و جنبه‌های جامعه مردسالار خود را در برساختن روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بازتولید می‌کند.

و اما با این مقدمە از انقلاب ژن، ژیان، آزادی قصد آن است کە در ادامە بە بررسی دستاوردهای ریشەای، اجتماعی، سیاسی، وجدانی، ملی و دموکراتیک آن در مناطق کرماشان، لرستان و ایلام بپردازیم؛

همان نقاطی از روژهلات کوردستان کە شاید بە جرٲت بتوان گفت از دورەی قاجار تا پهلوی اول و دوم و اینک نظام مستبد ولایی بیشترین ظلم‌ها را در حق خود دیدە‌اند. از آسمیلاسیون گرفتە تا ژینوسایدهای سیاە و سفید، ایجاد تفرقە قراردادن مابینشان بوسیلەی دین و مذهب و از همە مهمتر تلاش برای برقراری هرچە بیشتر خط‌مشی و فکری مردسالاری!

مسئلەی ریشەای کە از دستاوردهای اصلی انقلاب در کرماشان و حومەاش می‌باشد این بودە کە مردم بە این باور رسیدەاند بهترین راه حل برای رسیدن بە آزادی همەی خلق‌های ایران و در رأس آنها خلق کورد، دموکراتیزه کردن ایران و ایجاد سیستمی دموکراتیک براساس فکر، فلسفه و پارادایم رهبرآپـــو می‌باشد. موقعیت سرزمینی، سیرتاریخی و درهم تنیدگی تنوعات فرهنگی، اجتماعی و عقیدتی منطقه برای شکل‌گیری و نهادینه شدن این سیستم دموکراتیک بستری‌ست مناسب و حتا متفاوت که همگی ریشە در این فکر و باور دارد. زیرا این موضوع حقیقتی‌ست انکارناشدنی و مژده‌ایست جهت شکل‌گیری و تکوین سیستمی آلترناتیو یا همان سیستم مدرنیتەی دموکراتیک. جنبەی سیاسی و اجتماعی این انقلاب بە عموم مردم فهماند کە سازماندهی، اجتماعی شدن، اشاعه و نهادینگی فکر و فلسفه‌ی ژن، ژیان، آزادی، ایجاد زندگی نوین و زیستن بر مبنا‌ی ملت دموکراتیک، جامعه و جوامع دموکراتیک تنها با ایجاد سیستم کنفدرالیزم دموکراتیک میسر خواهد شد. این نیز با مسئولیت‌پذیری و پیشاهنگی انسان‌های باورمند و دانا که حقیقت این فلسفە را به درستی درک کرده و به تمامی درخویش نهادینه نموده‌اند امکان‌پذیر خواهد شد. این انقلاب علیرغم کم وکاستی‌های مختلف باعث تغییراتی ریشه‌ای و کیفیتی در سیر تحولات اجتماعی سراسر ایران شده است. بگونه‌ای که قبل و بعد از آن همسان نخواهند بود. هم از نظر تحولِ کیفیتیِ مثبت و پیشرونده مردم و نیروهای انقلابیِ دموکراتیک و هم از نظر تحولِ کیفیتیِ منفی و عقب رونده دولت و نیروهای سرکوبگر. این انقلاب، میزان مشارکت، گستره مشارکت، نحوه مشارکت، تنوع مشارکت کنندگان، میزان ریسک‌پذیری و قبول خطر، ارزش آفرینی و پاسداشت ارزش‌ها و خیلی مؤلفه‌های دیگر را بەنحو قابل تأملی بخصوص در مناطق کرماشان افزایش داده است. سیاست ریشه‌دار و تاریخی جنگ ویژه رژیم جهت تفرقه‌آفرینی و ایجاد تضاد و تقابل بین خلق‌های ایران و خصوصاً خلق کورد و خلق‌های دیگر را بی اثر ساخته، همگرائی، وحدت و اتحاد مردمی را سرلوحه قرار داده است. مهمترین ویژگی این انقلاب نقش و جایگاه زن است که پاشنه آشیل نظام مردسالار ولایی است. مهمترین دستاورد در این انقلاب خروش زنان بود، زن نقش و جایگاه تاریخی و راستین‌اش را که پیشاهنگی جامعه و تحولات اجتماعی است، بدست آورده و دیگر تا حدودی بر مبنای آن عمل کرده است. به گونه‌ای که می‌تواند سمت و سوی تحولات و نتیجه آنها را نیز تعیین کند.

در این میان دست‌های آلوده بسیاری از جمله سردمداران حکومت مرکزی، سلطنت‌طلب‌ها، ملی‌گرایان ابتدایی کورد و غیرکورد و دیگر فرصت‌طلبان به اشکال مختلف سعی کردند مسیر انقلاب را به انحراف کشانده و ثمره آن را تصاحب نمایند. اما خوشبختانه با هوشیاری همین مردم که صاحبان اصلی انقلابند رە بە جایی نبردە و شکست خوردند.

در بحث ملی-مقاومتی نیز شاید برجستەترین نمود ‌«انقلاب ژن،‌ ژیان آزادی‌‌» در کرماشان، لرستان و ایلام، برگزاری خلقی مراسمات نوروز ۲۷۲٤ بود. بصورت منظم، گستردە و با حضور پرشور و سازماندهی اصلی زنان. نوروز امسال در کرماشان، ایلام و لرستان اثباتی بود بر این واقعیت که کوردها در هر مکانی دلشان برای اتحاد، برای مقاومت و برای پیروزی می‌تپد. به یقین می‌توان مراسمات نوروزی امسال در کرماشان و ایلام را سیاسی‌ترین و پرشورترین نوروز در تاریخ روژهلات و در نوع خود بی‌نظیر عنوان نمود. زیرا نوروز امسال به‌رغم برخی‌ جریانات کلاسیک سیاسی کورد(بخوانید غیرسیاسی) به نوروز سیب و پرتقال و چفیه‌ی کوردی‌(جامانه) مبدل نشد؛ نوروز امسال نوروز ‌«ژن ژيان آزادی» و برای ژن، ژیان، آزادی بود.

در نقطە مقابل نیز، جمهوری اعدام بازهم گوشەهایی از توحش خود را با صادر کردن احکام اعدام و بغی علیە زنانِ پیشاهنگ و آزادی‌خواە از جملە پخشان عزیزی، شریفە محمدی و وریشە مرادی و همچنین اجرای حکم اعدام رضا رسایی را در آستانە سالگرد جنبش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی نشان دادە کە این نشانە شکست رویە سیاسی- امنیتی این نظام نیز هست. اعدام رضا رسایی بە عنوان یک جوان کورد یارسانی در کرماشان حکایت از تاریخ ظلم و ستم مضاعف علیە هویت‌های متفاوت خلق کورد بە طریق نسل‌کشی مداوم است. با این هدف جمهوری اعدام قطعا در آیندە نیز انتقام‌گیری و زهرچشم‌گرفتن از مردم به چنین اعدام‌هایی متوسل خواهد شد. رژیم ایران با این وجود، اما توان تحت انقیاد‌ درآوردن مردمی که قاطعانه و اراده‌مندانه تصمیم‌ تاریخی خویش برای رقم‌زدن بزرگترین تحول انقلابی گرفته‌اند، را ندارد.

جان کلام اینکە زین‌پس مردم در استانهای کرماشان، لرستان و ایلام نیز همراە و همگام با دیگر مناطق کوردستان بە مثابەی سوژەای آگاە و کنشگر درنظر گرفتە شدند. مردم مداوم رفتار و عملکرد خود و پیشاهنگانشان را در دایرە نقد قرار دادە و خلق پیشران را آفریدند. در واقع سوژەی آگاە خلقِ کرماشان، ایلام و لرستان رابطەای متقابل و تعاملی میان حزب، خلق و انسان زیرمجموعەی اجتماع بە واسطەی گفتمانی کە حزب حیات آزاد کوردستان - پژاک با رهبریت رهبرآپـو حامل آن است، بوجود آمد.