چرا انسانیت مدیون هلال پُر برکت زاگرس-توروس است؟
آنگونه که رهبر آپو بیان میدارد، چقدر اندوهناک و دردآور است که از مکانی که اولین اتنیک صاحب هویت در آن به وجود آمده است در روزگار امروز به شیوهای وحشیانه یک قتلعام هویتی جریان دارد.
آنگونه که رهبر آپو بیان میدارد، چقدر اندوهناک و دردآور است که از مکانی که اولین اتنیک صاحب هویت در آن به وجود آمده است در روزگار امروز به شیوهای وحشیانه یک قتلعام هویتی جریان دارد.
«گفتهی «تاریخ از سومریان آغاز میشود» تا حدی گفتهای صحیح است. اما تاریخ سومریان از جایی آغاز میشود که رودخانههای دجله، فرات و جویبارهایشان از آنجا میجوشد. مزوپوتامیا از چنین دشت و کوهستانهایی تشکیل شده که در میانهی سلسله کوههای زاگرس-توروس واقع شده است. در این زمان چندین خلق، بیش از همه نیز سومریها آن منطقه را «سرزمین مرتفع» با نامهایی ازجمله «گوندوانا» و کاردوانا و اورارتو نیز نام برده است که به همان معنا هستند. آخرین تحقیقات علمی که در این باره انجام شدند اثبات میکنند که مناسبترین شرایط جغرافیا برای انقلاب کشاورزی و اهلی کردن اولین حیوانات در این مکان میباشد.»
این تمدن در ابتدای یکی از مانیفستهای رهبر آپو به نام «اورفا، سمبل قداست و لعنت» عنوان شده است.
مشخصا تحقیقات باستانشناسی و فهم و درک از تاریخ و جغرافیا از اساسیترین ابزارها برای فهم و درک اندیشه رهبر آپو است که خود این درک تنها با تامل در جریان تفکر فلسفی و تاریخی رهبر آپو ممکن است. این نیز به دلیل این است که از ابتدا رهبر آپو در راه آفریدن کورد آزاد، فهم و شرح تاریخ و جغرافیا را اساس کار خود قرار داده است. اکنون نیز پخش یک برنامه مستند چند قسمتی درباره نئاندرتالها ، حقیقت درک رهبر آپو درباره تاریخ و اهمیت تاریخ زاگرس پر برکت و کهن را بیشتر اثبات کرد.
در روزهای گذشته، یک تیم علمی شبکه تلویزیونی بیبیسی با همکاری باستانشناسان دانشگاه کمبریج بریتانیا، از پخش مستندی علمی از طریق شبکه نتفلیکس خبر دادند. این موضوع به سرعت به یکی از مباحث گرم رسانههای مجازی مبدل شد و توجه همگان را به خود معطوف داشت، اما این تمام مسئله نیست، بلکه لازم است پرسید که پیام و مقاصد پشت این مستند از نشان دادن حقیقت نئاندرتالها در ارتباط با کورد و خاک زاگرس و بخصوص با اندیشههای رهبر آپو چیست
رهبر آپو بیان میدارد، شناخت یک جامعه با شناخت شرایط جغرافیایی و تاریخی آن جامعه ممکن است.
دڕاین چارچوب، خاک پر برکت و کهن زاگرس-توروس که به هلال حاصلخیز نیز شناخته میشود، اولین جایگاه و زمان اجتماعی شدن انسان است و همچنین که رهبر آپو بیان میدارد تا کنون نیز انسانیت مدیون این هلال زاگرس-توروس است و تحقیقات از این جغرافیا به شیوههایی جداگانه ادامه دارد که مستند «زوایای پنهان نئاندرتالها» منتشر شده در نتفلیکس آخرین نمونه آن است.
در این مستند سفر گسترده نئاندرتالها را در مکانها، مناطق، کوهها و مناطق مختلف تا رسیدن به غار شانهدر میبینیم. در این مستند کاملا شفاف نشان داده میشود که تیم باستانشناسی بریتانیایی استخوان یکی از نئاندرتالها را پیدا میکنند، طبق آزمایشات آنها سن آن به ۷۵ هزار سال قبل برمیگردد و از راه تکنولوژی پیشرفته برای آن چهرهای تخمینی نیز درست میشود.
باستانشناسان از آن بحث میکنند، که محیط غار شانهدر و آن مناطقی که این غار در آن واقع شده است، یکی از دلیل اساسی ظهور نئاندرتالها در این مکان بوده است. همچنین نمونهای که اکنون پیدا شده است و در این مستند نشان داده میشود به شانهدر زیت شناخته میشود.
چیزی که در اینجا مهم است و از آن بحث به میان آوریم اینست که تاریخ زاگرس-توروس اثبات کننده این حقیقت است که در جغرافیای کوردها، انسانیت تلاش برای پیشرفت و از همه مهمتر کوشش برای بقا و ادامه حیات را انجام داده است.
همچنین، درست است که اثبات این واقعیت از سوی باستانشناسان و تاریخشناسان خارجی فاش شده است، اما مهمترین سؤال این است که کوردها چگونه میتوانند این تاریخ را از منظر خود، از منظر تفکری که برخاسته از حقیقت جامعه کوردی است، بشناسند و به شیوهای جامعهشناسی به این موضع بنگرند.
آنگونه که رهبر آپو بیان میدارد، چقدر اندوهناک و دردآور است که از مکانی که اولین اتنیک صاحب هویت در آن به وجود آمده است در روزگار امروز به شیوهای وحشیانه یک قتلعام هویتی جریان دارد. اگر اینگونه باشد این نیز خود به این معنا است که علیرغم این تاریخ مغنی، کوردها از درک و فهم حقیقت تاریخی خود دور شدهاند.
علاوه بر آنچه در بالا مانند نمونه بیان داشتیم و از مانیفست اورفا آن را نقلقول کردیم، میتوانیم بگوییم که اندیشه و درک رهبر آپو بیشتر این را اثبات میکند که خاک زاگرس-تورس و خاک پربرکت و حاصلخیز مزوپوتامیا اولین جای ظهور اجتماعی شدن انسانیت است.
در نتیجه همانطور که رهبر آپو درباره هدف از نگارش اولین جلد مانیفست تمدن دمکراتیک بدان اشاره کرده است؛ تنها در جنبههایی مانند باستانشناسی نمیتوان تمام جوانب گذشته منطقه روشن و بررسی شود. زمانیکه از زیستشناسی تا زبانشناسی، از جغرافیا (بهویژه جغرافیای آب و هوا) تا جامعهشناسی، از انسانشناسی تا یزدانشناسی و یکی نمودن چندین شاخه علمی، اینگونه میتوان به پیشرفتهای مهمی در ارتباط با روشن و شفاف نمودن تاریخ اعصار اولیه (کهن-دیرین) دست یافت.