مردم ایران، گرفتار میان چکش و سندان! [یادداشت]

"...بخش بزرگی از اپوزیسیون سنتی ایران دوقلوی جناح‌های حکومتی هستند و در مقابل فشار سیاسی و اقتصادی بزرگی که بر خلق‌های ایران وارد می‌شود حتی خم به ابرو نمی‌آورند. آن‌ها جریاناتی قدرت‌طلب، اقماری، ملی‌گرا و تنگ‌نظر هستند که مبارزات انقلابی و دموکراتیک ..."

۶۵ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هنوز هم وضعیت ایران، پیچیده و غیرعادی است. پس از خروج آمریکا از برجام و شروع تحریم‌ها، مردم ایران همچنان بین چکش و سندان گرفتار مانده‌اند.

 

الف‌ـ تنها راهکاری که خلق‌های ایران را از وضعیت گیر افتادگی بین «چکش» مداخله‌جویی ابرقدرت‌های جهانی و «سندان» محافظه‌کاری نظام جمهوری اسلامی نجات می‌دهد، اتکا به نیروی ذهنی و ارادی خود در چارچوب استراتژی «تحول سیاسی بنیادین و دموکراتیک در کشور» است. این امر به هوشمندی، صداقت و خلاقیت آن‌دسته از نیروهای سیاسی تحول‌خواه درون ایران بستگی دارد که مدعی حرکت در مسیر تحقق خواسته‌های جامعه هستند. هر نوع تغییر سیاسی و اجتماعی در ایران اگر به «خودمدیرشدن جوامع ایران» منتهی نشود تنها عبارت از یک بیراهه‌ خواهد بود.

 

ب‌ـ جریان سیاسی یا جنبشی می‌تواند مدعی رهایی کشور ایران و خلق‌هایش از وضعیت فوق‌ اضطراری کنونی باشد که ۱) علیه وضعیت موجود و هر نوع محافظه‌کاری و رفتار ضددموکراتیک حکومتی بایستد؛ ۲) بر دگرگونی ریشه‌ای و دموکراتیک با محوریت خواست و اراده‌ی مشروع‌ترین نیروی سیاسی یعنی «خود مردم ایران» اصرار ورزد؛ ۳) در کنار مردم و در راستای خواسته‌های دموکراتیک سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و حقوقی آن‌ها حرکت کند نه اینکه در مقابل خواست و اراده‌ی مردم ایجاد مانع کند یا آن‌ها را قربانی اهداف فرصت‌طلبانه‌ی خود نماید؛ ۴) برای چاره‌یابی مسائل کلیدی کشور نظیر مسئله‌ی کورد دارای چشم‌انداز انقلابی و جسارت برداشتن گام عملی باشد؛ ۵) فاصله‌اش را با نیروهای جهانی سرمایه‌دار و پروژه‌های جنگ‌طلبانه‌ی آن‌ها حفظ کند.

 

ج‌ـ نافرمانی‌های مدنی و اعتراضات طیف‌های مختلف کارگری، صنفی و دانشجویی، زنان و ملیت‌های تحت ستم کاملاً مشروع و دموکراتیک هستند. این مبارزات به هیچ وجه آینده‌ی ایران را با خطر مواجه نمی‌سازند. عدم وجود ذهنیت دموکراتیک و چاره‌یاب در میان نیروهای سیاسی حکومتی‌ و اپوزیسیون، همچنین پروژه‌های استیلاجویانه‌ی نیروهای سرمایه‌دار جهانی اصلی‌ترین خطر را علیه آینده‌ی ایران و خلق‌هایش تشکیل می‌دهند. خلق‌های ایران با مبارزات هویت‌جویانه و حق‌طلبانه‌ی خود مسائل کشور را به‌درستی در کف خیابان و از طریق مبارزات مدنی مطرح کرده‌اند. اما نیروهای سیاسی که مدعی حل مسائل و گذار از وضعیت موجود هستند(چه در بدنه‌ی جمهوری اسلامی باشند و چه در میان اپوزیسیون) از عقلانیت و مسئولیت‌پذیری لازمه برای درک خواسته‌های جوامع ایران فاصله دارند. این امر باعث می‌شود تا پیامدهای ویرانگر جنگ جهانی سوم به درون ایران سرایت کنند.

 

دـ نه جناح‌های حکومتی و نه عمده‌ی اپوزیسیون ایرانی‌ـ کوردستانی قادر به درک ژرفای جنگ جهانی سوم و خطرات سهمگین آن نیستند. بخش بزرگی از اپوزیسیون سنتی ایران دوقلوی جناح‌های حکومتی هستند و در مقابل فشار سیاسی و اقتصادی بزرگی که بر خلق‌های ایران وارد می‌شود حتی خم به ابرو نمی‌آورند. آن‌ها جریاناتی قدرت‌طلب، اقماری، ملی‌گرا و تنگ‌نظر هستند که مبارزات انقلابی و دموکراتیک خلق‌های ایران را مسموم می‌نمایند. این نیروها اگر بتوانند طرح «براندازی نظام» را نیز عملی کنند قطعاً طرح «فروپاشی جوامع ایران و تبدیل کشور به منطقه‌ی تقسیم غنایم» را در دستور کارشان قرار خواهند داد. برخلاف شعارهایشان، نه در غم نان مردم هستند و نه به فکر آزادی مردم.

 

هـ ـ جنگ اقتصادی آمریکا علیه کشورهای یاغی (ازجمله ایران و ترکیه) و سقوط ارزش پولی این کشورها در برابر امپراطوری دلار، خود یک جنگ هژمونیک(استیلاجویانه‌) تمام‌عیار است. دلار، اسلحه‌ای کشنده برای سربه‌راه کردن یاغی‌هاست. اما بیشترین ضربات ناشی از تحریم‌ها و فروپاشی اقتصادی، بر طبقات فرودست جامعه وارد می‌آید. نیروهای استیلاجوی جهانی، ارمغانی جز ویرانی برای خاورمیانه ندارند. اما خودکامگی و محافظه‌کاری دولت‌ـ ملت‌های خاورمیانه‌ای مناسب‌ترین بستر را برای شکل‌گیری مداخلات جهانی فراهم آورده است. اینکه یک نظام سیاسی تا مغز استخوان خود محافظه‌کار، خودکامه و سرکوبگر باشد اما همزمان شعارهای ضدامپریالیستی سر دهد، خنده‌دارترین لطیفه‌ی قرن ماست. پایان این بازی یا یک تسلیمیت رسوایی‌آمیز است یا یک جنگ ویرانگر. به ترکیه این همسایه‌ی بحران‌زده‌ی ایران بنگریم: روح هیتلر در کالبد اردوغان حلول کرده و ازهم‌اکنون بر پیشانی ترکیه کلمه‌ی «شکست» نوشته شده است.

 

وـ مسائل حاد تاریخی و مشکلات شدید روزمره‌ی مردم ایران تنها وقتی می‌تواند از سالم‌ترین طریق چاره‌یابی شوند که طرف‌های سیاسی ایرانی درگیر با این مسائل، از خشک‌اندیشی و سراب «حل مسأله از طریق به‌کارگیری خشونت یا پاک‌کردن صورت مسأله» دست بکشند.

 

زـ اعتراضات دموکراتیک خلق‌های ایران در این وضعیت آشوب‌زده‌‌ی خاورمیانه، نوعی فراخوان است به تمام نیروهای سیاسی تحول‌خواه ایران و آن‌هایی که ایرانی دموکراتیک و آزاد را برای همه‌ی خلق‌های ایران می‌خواهند. قوی‌ترین فناوری جنگی حتی بمب اتم و پافشاری بر بقای ساختار بیمار دولت‌ـ‌ ملت‌های کنونی یا تأسیس شکل نوینی از این مدل شکست‌خورده، قادر به جلوگیری از مداخلات، تحریم‌ها و جنگ‌طلبی‌های ویرانگر «امپراطوری سرمایه‌ی جهانی» نیست. تنها چاره، انقلاب ریشه‌ای در ذهنیت و تغییر دموکراتیک است به‌طوریکه نیروهای پویای اجتماعی و غیردولتی به‌طور فعال وارد عرصه‌ی سیاست شوند. هیچ نیروی آزادیبخش و اسلحه‌ی دفاعی‌ای، بزرگ‌تر و قوی‌تر از شکل‌گیری «ملت دموکراتیک و مدنی» نیست.