یادداشت

جنگ اسرائیل و حزب الله و ایران!!

اکنون کم کم زمینه مادی، اخلاقی، نظامی و سیاسی برای حمله و سرکوب حزب الله آماده می‌شود، به ویژه اینکه حدود ۲۵ کشور آن را به عنوان یک جنبش تروریستی می‌شناسند.

در جنگ نه ماهه حماس و اسرائیل سی و نه هزار فلسطینی کشته و هزاران نفر زخمی شده‌اند. در جنگ بین دو طرف تلاش‌های زیادی برای گسترش جبهه جنگ به ویژه از سوریه، عراق و یمن صورت گرفت؛ آنها سعی کردند به نوعی رژیم ایران را درگیر کنند. اسرائیل حتی سفارت ایران در دمشق را هدف قرار داد و چند تن از مقامات ارشد این رژیم را کشت. پس از آن ایران چندین پهپاد و موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد، اتفاقی که کنترل شده و نمایشی بود و به نوعی دو طرف می‌خواستند توان همدیگر را محک بزنند. اما نه رژیم ایران و نه اسرائیل نمی‌خواستند آتش درگیری آنها تشدید شود.

اگرچه از ابتدای این جنگ، حزب الله به اسرائیل موشک شلیک می‌کند و مدتی است که اسرائیل مواضع حزب الله را در مرز هدف قرار می‌دهد، اما ده روز است که درگیری بین دو طرف شدت گرفته است. اسرائیل شدیداً مواضع حزب الله را بمباران می‌کند و حزب الله با پهپادها و موشک‌های زمان بندی شده پاسخ می‌دهد. ایالات متحده به سرعت نسبت به تشدید درگیری بین اسرائیل و حزب الله ابراز نگرانی کرد و هشدار داد که درگیری نباید در دو طرف مرز گسترش یابد و بایدن یکی از مشاوران خود را برای آرام کردن اوضاع بین حزب الله و اسرائیل به اسرائیل فرستاد. اما سوال این است که آیا ایالات متحده واقعاً طرفدار صلح و آشتی بین حزب الله و اسرائیل است، آن طور که ادعا می‌کند، یا اینکه می‌خواهند حزب الله را مانند حماس از مرزها دور نگه دارند، خواه با جنگ باشد و خواه با گفتگو.

پس از جنگ ۳۴ روزه بین اسرائیل و حزب الله در سال ۲۰۰۶، هیچ جنگی بین دو طرف وجود نداشت تا اینکه انقلاب خلق‌های سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد. زمانی که حزب الله هزاران نفر از اعضای خود را در کنار رژیم ایران به سوریه فرستاد و اسرائیل گهگاه از هواپیماهای بدون سرنشین برای هدف قرار دادن آنها استفاده می‌کند. نیروهای ایرانی و حزب‌الله در کنار نیروهای سوری می‌جنگند و صدها نفر از آنها کشته و زخمی شده‌اند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه جنگ بین حماس و اسرائیل شروع شد و حملات حماس به اسرائیل و کشتار و گروگان گرفتن صدها اسرائیلی به کارتی در دست دولت اسرائیل تبدیل شد تا نیروهای پشت سر حماس را هدف قرار دهد. این در حالی است که ائتلاف آمریکا، اسرائیل و عربستان پس از نشست جی ۷ در سال گذشته تصمیم به ترسیم کریدور تجاری و انرژی جدید از هند به امارات و از آنجا به اسرائیل و یونان گرفته بودند و این عامل دیگری شد تا آنها در این جنگ دخالت کنند. نیروهای مخالف موجود در این کریدور ممکن است آینده این کریدور را با مشکل مواجه کنند. مشکلاتی از قبیل ممانعت برای حرکت کشتی‌های تجاری و حامل‌های انرژی؛ آنها باید یا پاک شوند یا به هر قیمتی خنثی شوند. یکی از این نیروها حماس و دیگری ظاهرا حزب الله است.

با تشویق دولت اشغالگر ترکیه، حماس علیه اسرائیل بسیج شد و به این ترتیب جنگ به مدت ۹ ماه ادامه دارد و هزاران جوان فلسطینی در جنگ ناخواسته‌ای که توسط دولت‌های اشغالگر و نوکران نظام سرمایه‌داری در منطقه آغاز شده است، قربانی شدند. نیروهای اشغالگر اکنون احساس می‌کنند که حماس تا حدودی خنثی و بی‌تاثیر شده است و می‌توانند با اعلام آتش‌بس و کاهش فشار جنگ با حماس، سلاح‌های خود را به سمت حزب‌الله نشانه ببرند. آمریکا و ترکیه پشتیبان این جنگ خواهند بود و عربستان هم از نابودی حزب الله استقبال خواهد کرد.

اکنون زمینه مادی، اخلاقی، نظامی و سیاسی برای سرکوب حزب الله آماده می‌شود، به ویژه که حدود ۲۵ کشور آن را به عنوان یک جنبش ممنوعه به رسمیت می‌شناسند. از جمله اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس، ناتو، اروپا و ایالات متحده علیه حزب الله هستند و همانند عربستان سعودی، مصر نیز ممکن است با سرکوب حزب الله موافقت کند چراکه در سال ۲۰۰۹ یک دادگاه مصری  آنها را متهم به قاچاق اسلحه برای ایجاد بی‌ثباتی در این کشور کرد. زمانی که یکی از اعضای ارشد حزب الله به نام «سامی شهاب» اعتراف کرد که از سوی حسن نصرالله به وی دستور داده شده تا اوضاع مصر را بر هم بزند. بنابراین، میدان نبرد حزب‌الله مانند سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ نخواهد بود. زیرا هم موازنه نظامی و هم موازنه‌های سیاسی، منطقه‌ای و جهانی تغییر کرده است و این قطعاً به نفع حزب الله ختم نمی‌شود.

در جنگ‌های قبلی، حداقل اکثر کشورهای عربی به نوعی مخالف تشکیلات اسرائیل بودند، حتی لبنان، سوریه، ایران، روسیه و چین فعالانه از حزب الله حمایت می‌کردند، اما اکنون ناتو، آمریکا، اسرائیل و ترکیه می‌خواهند جنگی را بین حزب الله و اسرائیل آغاز کنند. به این ترتیب به طور غیرمستقیم و خودکار رژیم ایران را وارد جنگ می‌کنند.

از سوی دیگر هم نه رژیم بشار اسد و نه لبنان در چنان وضعیتی قرار ندارند که از حزب الله حمایت کنند، حتی پوتین و روسیه هم وضعیت بهتری از ایران و سوریه ندارند.

روز سه‌شنبه ۱۸ ژوئن وزارت خارجه آمریکا جنبش انصارالله در عراق را در فهرست جنبش‌های ممنوعه قرار داد تا رژیم ایران برای حمله به اسرائیل در تنگنا قرار گیرد. در صورت استفاده از این جنبش، آمریکا مستقیما وارد شده و آن را هدف قرار می‌دهد. اکنون ایران در جنگ احتمالی بر سر یک دوراهی قرار دارد: یا باید مستقیماً در کنار حزب‌الله علیه اسرائیل وارد جنگ شود که هدف اصلی دولت اشغالگر ترکیه، اسرائیل و آمریکا است و یا اینکه در برابر جنگ سکوت کند که به معنای دست کشیدن از حزب الله و تنها گذاشتن آن در نیمه راه است، همانگونه که در مورد حماس اتفاق افتاد.

در این میان دولت اشغالگر ترکیه تنها باید در مورد حزب الله در رسانه‌ها اظهار نظر کند و البته در پشت پرده باید رویکردی متفاوت و فعالانه در پیش گیرد تا از سوی آمریکا، اسرائیل و اروپا علیه جنبش آزادی‌خواه خلق کورد حمایت شود. دولت اشغالگر ترکیه خواهان تعمیق جنگ‌ها و درگیری‌ها در خاورمیانه است و از این رو می‌خواهد سیاست  نابودی خلق کورد و جنبش آزادی کوردستان را پیش ببرد و اعتراضات داخلی را در ترکیه سرکوب کند و در نتیجه آتش جنگ را در منطقه خاورمیانه تشدید کند.