کلمات و جملهها قاصر از بازنمایی شدت فقر و خشونت محرومیت هستند؛ تنها حضور در جادههای این سرزمین رها شده، بادهای سوزان و صحراهای خشک و خالی از سکنه، شهرهای محروم و صورتکهایی تکیده، خیل کودکان نحیف در گرمای طاقت فرسا، حضور لرزان کپرهایی به عنوان خانه و مدرسه، خیل انسانهای بدون شناسنامه و حق شهروندی، چند بز و گاو یا شتر به عنوان دارایی ناچیز خانوادهای چند نفره، بی آبی، فقدان درمانگاه و بیمارستان؛ تنها بخشهایی از فقر و محرومیت این سرزمین را برملا میکند. اما بازرسیهای شدید، شدت خشونت با مردم محلی، حق تیر مستقیم و تبعض بدون مرز نیز بخش دیگری از واقعیتهای این سرزمین را به نمایش میگذارد. اما بدون تردید این تصاویر را هیچگاه نمیتوان دید، زیرا خبرگزاریها مجاز به انتشار آن نیستند، زیرا این سرزمین بیشباهت به مناطق قحطی زده آفریقا نیست. اینجا بلوچستانی است که در بخش ایران واقع شده است، ایرانی که ام القرای جهان اسلام و کشور کوروش کبیر است؛ ایرانی که دامنههای اقتدار آن از افغانستان تا مدیترانه و شاخ آفریقا کشیده شده است. اینجا بخشی از ایران مقتدر است که تشیع و هویت فارسی بنیانهای سیاسی آن را شکل دادهاند، و فرودستان این بخش از ایران مقتدر، از فرط محرومیت برای معیشت روزانه خود، تنها به جرم حمل چند گالن سوخت، روزانه با مرگ پنجه در میافکنند.
استان سیستان و بلوچستان فقیرترین استان ایران است، آمار بالای بیکاری و فقدان کمترین زیرساختها در این کشور، فقر نهادینه شده و خشکی این بخش از ایران وضعیت ساکنان آن را در شرایط اسفناکی قرار داده است. طبق گزارشات میدانی از وضعیت این کشور و گفتگو با فعالان بلوچ، اکثریت شهرها و روستاهای کم جمعیت این استان با مشکل بی آبی یا آب پاک مواجه هستند. طبق آمارهای موجود و رسمی ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت سیستان و بلوچستان در روستاها شبکه آب ندارند و به صورت سقایی (با تانکر) با سهمیه هر نفر ۱۵ لیتر آبرسانی میشوند. از سوی دیگر شرایط دشوار زندگی و عدم دسترسی کافی به مواد غذایی باعث مشکلات فراوانی خصوصا در میان کودکان و زنان شده است؛ حمیدرضا پشنگ، نماینده سابق خاش چندی پیش در مجلس ایران گفته بود که ۷۰ درصد مردم این استان زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. ۷۰درصد مردم نیز حتی از بیمه بازنشستگی برخوردار نیستند.
ساکنان بلوچستان سنی مذهب بوده و در این استان این مذهب سرشتی سیاسی به خود گرفته است. آنها بر این باور هستند که این تمایز مذهبی باعث شده است که حاکمیت شیعی عامدانه فقر را بر آنها تحمیل مینماید. این مسئله خود را در انتصاب مدیران این بخش محروم نیز بازتاب داده است. مدیران ارشد معمولا از افرادی انتخاب میشوند که غیر بومی بوده و غالبا مذهب شیعی دارند. این مسائل همراه با شرایط دشوار جغرافیایی و دامن زدن به مسائل امنیتی باعث شده است که بخشی از روستاهای مرزی خالی از سکنه شده و همزمان با آن آمار بیکاری بالا رفته و گرایش به گروههای رادیکال و چالشهای استقلال طلبانه افزوده شود. بخشی از ساکنان بلوچستان این نکته را پذیرفتهاند که بخشی از ایران نیستند. مجموع این مسائل به افزایش پدیدهای منجر شده است که از آن به عنوان قاچاق سوخت همراه با سختگیریهای شدید یاد میشود.
فقدان آموزش و عدم وجود شبکههای ارتباطی مستمر و پیوسته در میان فعالان بلوچ و موج شدید سانسور باعث شده است تا اخبار این منطقه به طور کامل انعکاس نیابد. بر اساس گزارشی که در دی ماه سال ۹۷ توسط مجموعهای از فعالان حقوق بشر منتشر شد، ۳۰۰ شهروند این استان به دلیل قاچاق سوخت مستقیما در مواجهه با نیروهای نظامی ایرانی دچار آسیب شدهاند.
کشته و زخمی شدن ۳ سوختبر بلوچ در پی تیراندازی نیروهای نظامی رژیم
روز سهشنبه ۱۲ شهریور در پی تیراندازی نیروهای سپاه پاسداران ۳ سوخت بر بلوچ کشته و زخمی شدند.
به نقل از کمپین فعالین بلوچ روز سهشنبه ۱۲ شهریور در پی تیراندازی نیروهای رژیم به یک خودوی حامل سوخت در مرز کلگان از توابع شهرستان سراوان استان سیستان و بلوچستان، دوسوخت بر بلوچ کشته و یک تن نیز یه شدت زخمی شد.
در جریان این تیراندازی "سالم فاضلی"، فرزند فقیرمحمد کشته شد و "آریا رئیسی"، فرزند جلال با اصابت ۵ گلوله در بخش فوریتهای پزشکی بیمارستان سراوان بستری شده است.
گفته میشود پزشکان بیمارستان سراوان تاکنون موفق به خارج کردن گلولهها از بدن این سوخت بر نشدهاند و احتمال مرگ وی به دلیل وخامت وضعیتش بسیار زیاد است.
تاکنون هویت سوختبر دیگر فوت شده احراز نشده است.
منابع محلی همچنین اعلام کردند، نیروهای نظامی پس از تیراندازی به سمت سوختبرها محل را ترک کرده و هیچ اقدامی در راستای امدادرسانی به زخمیها انجام ندادهاند.
سالیانه دهها سوخت بر بلوچ در استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان با تیراندازی مستقیم نیروهای رژیم کشته میشوند.
سوختبران بلوچ همان فرودستانی هستند که نه تنها حق سخن گفتن ندارند، بلکه قربانی سیاستهای نژادپرستانه نظام جمهوری اسلامی هستند، حکومتی که در چهل سال گذشته از هرگونه سرمایهگذاری و توسعه سیستان و بلوچستان سر باز زده است و در مقابل این منطقه را به شیوهی پادگانی اداره میکند. تحمیل فقر و ترویج نظامیگری در بلوچستان با اعتراض همه مواجه از جمله نماینده مجلس زاهدان و امام جمعه اهل سنت این شهر مواجه شده است. به گفته حسینعلی شهریاری نماینده مردم زاهدان در مجلس ایران عامل اصلی سوختبری در بلوچستان "فقر و بیکاری" است. وی در ادامه با بیان اینکه "دولت نتوانسته در سیستان و بلوچستان اشتغال ایجاد کند و صنعت را گسترش دهد" تلویحا به رویکرد جمهوری اسلامی در زمینه فقرزایی اشاره نموده است. بلوچها در استانهای کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان از کمترین حقوق بنیادین انسانی محروم شدهاند. اخبار تکاندهنده و ناگوار از وضعیت زندگی بلوچها به درازای چهل سال گذشته این واقعیت را به ذهن متبادر میکند که آنچه بر این خلق تحمیل میشود در چهارچوب سیاست بیواقتدار جمهوری اسلامی پیروی میشود.