مرگ، مردنی است!

ابراهیم رئیسی تنها یک شخص نیست، بلکە او نمایندەی یک خط سیاسی و فکری است. خطی کە دشمن اصلی خلق‌ها، زنان و جوانان است. تفکری کە از روز اول بر ضد خلق کورد شمشیر کشید، زنان و جوانان آزادیخواه و عدالت‌خواه را اعدام کرد و با هرگونە دموکراسی بە مقابلە برخاست.

سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی و همراهانش تا مدت‌ها همچون یک ابهام سیاسی باقی می‌ماند، رویکرد سیاست دولتی بە این مسئلە در سطح منطقەای و جهانی مملو از ضد و نقیض‌ها خواهد بود، اما می‌بایست از جایگاه خود مردم و با رویکرد سیاست دموکراتیک بە این مسئلە بنگریم. خلق کورد و دیگر خلق‌های ایران، زنان و جوانان ایرانی ابراهیم رئیسی را بهتر از هر کسی می‌شناسند، چرا کە بهترین و زیباترین فرزندان‌شان از دهەی ٦٠ (بە ویژە سال ٦٧) توسط این شخص دیکتاتور و فاشیست اعدام شدە و تا بە همین لحظە نیز ماشین اعدام هنوز از کار نیافتادە است. ابراهیم رئیسی همراه سە تن دیگر (حسینعلی نیری ، مرتضی اشراقی و مصطفی پورمحمدی) در دهەی ٦٠ "گروه مرگ" را تشکیل دادند که حکم اعدام هزاران زن و جوان مبارز را صادر کردند. در طی سال‌ها همیشە از مناصب کلیدی برخوردار بودە و قبل از رسیدن بە ریاست جمهوری نیز تولیت آستان قدس رضوی بود کە مستقیما توسط خامنەای در در این منصب گماشتە شدە بود. سال ١٩٩٦ نیز نتوانست در رقابت انتخاباتی بر حسن روحانی فائق آید و بعد از شکست در آن دورە سرانجام در سال ١٤٠٠ رئیس جمهور رژیم اشغالگر ایران شد و همچون یکی از کسانی شناختە می‌شود کە مستقیما از خط سیاسی خامنەای پیروی می‌کند بە همین دلیل غالبا حمایت خامنەای را بە همراه داشتە است. کاراکتر او در دهەی ٦٠ و توسط رفتارهای سرکوبگرانەاش شكل گرفتە بود، او همزمان هم جلاد بود و هم قاضی، هم محکوم می‌کرد و هم خود حکم را اجرا می‌کرد.

ابراهیم رئیسی از ابتدای سرکارآمدنش بر مسند قدرت آغاز بە میلیتاریزە کردن بیشتر، افزایش اعدام‌ها، سرکوب بیشتر و پلیسی‌تر کردن فضای جامعە نمود. در بسیاری از نطق‌های پیشینین‌اش نیز از قطع دست سارقان، افزایش تفکیک جنسیتی در فضاهای اجتماعی و از این قبیل رفتارهای ارتجاعی قاطعانە دفاع کردە بود. هنگامی کە بر سر کار آمد مردم ایران دو قیام سراسری سال‌های ٩٦ و آبان ٩٨ را برپاساختە بودند، و اتفاقا مجموعە قیام‌ها در شهر مشهد آغاز شد کە رئیسی همچون یکی از مهمترین نمایندە‌های خامنەای در آن‌جا بر سر قدرت بود. هنگامی کە بر قدرت رسید ژست مبارزە با فساد اقتصادی را بە خود گرفت اما در کل دورەی ریاست جمهوری‌اش نە تنها از شدت فساد اقتصادی کاستە نشد، کە خود او نیز این سیستم فساد را افسارگسیختەتر بازتولید کرد.

اما ابراهیم رئیسی تنها یک شخص نیست، بلکە او نمایندەی یک خط سیاسی و فکری است. خطی کە دشمن اصلی خلق‌ها، زنان و جوانان است. تفکری کە از روز اول بر ضد خلق کورد شمشیر کشید، زنان و جوانان آزادیخواه و عدالت‌خواه را اعدام کرد و با هرگونە دموکراسی بە مقابلە برخاست. رئیسی سمبل سرکوب و کشتار ٥ نسل از مبارزین راه آزادی و دموکراسی در شرق کوردستان و ایران است.

نسل اول- انقلابیون راستین انقلاب خلق‌های ایران در سال ٥٧ را شامل می‌شود، کە درنتیجەی کودتای همەجانبەی خمینی و دارودستەاش بە قهقهرا کشیدە شد و رئیسی جز بازوهای سرکوب این کودتا بود کە در طی تمامی سال‌های دهەی ٦٠ دست بە کشتار زنان و جوانان زدند.

نسل دوم- در دهەی ٧٠ خلق کورد، دانشجویان، زنان و جوانان را سرکوب و تیرباران کردند، بە ویژە در دو رخداد اصلی  دهەی ٧٠ یعنی در قیام خلق کورد برای مقابلە با توطئەی بین‌المللی علیە رهبر آپو و قیام دانشجویان دانشگاه تهران در ماجرای کوی دانشگاه، کە هر دوی این قیام‌ها با کشتار و اعدام و شكنجە روبەرو شدند.

نسل سوم- در دهەی ٨٠ سرکوب در کوردستان ابعاد ویژەای بە خود گرفت، بە ویژە بعد از تاسیس حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک) رژیم اشغالگر ایران بە اعضا و هواداران پژاک یورش برد و در سال ١٣٨٩ چهار تن از مبارزین راه آزادی و دموکراسی؛ شهدا شیرین علم هولی، فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی و علی حیدریان اعدام شدند و از سوی دیگر بعد از انتخابات سال ٨٨ و در طی قیام جنبش سبز زنان و جوانان ایران با سرکوب وحشیانەی نیروهای نظامی رژیم روبەرو گشتند.

نسل چهارم- در دهەی ٩٠ اوضاع جوامع ایران و شرق کوردستان از هر لحاظ با بحرانی عمیق‌تر مواجە گشت. در طی ٤ دهەی قدرت رژیم اشغالگر ولایت فقیهی همەی منابع کشور با غارت وچپاول‌گری رژیم مواجە گشتە بود. زنان و جوانان در این دهە نیز بە ویژە در سال‌های ٩٦ و ٩٨ بە صورت سراسری قیام‌هایی را در سراسر شرق کوردستان و ایران برپاساختند کە در مقابل با شکنجە، کشتار و اعدام روبەرو گشتند، برخی از آمارها از بە شهادت رسیدن بیش از ٢ هزار زن و جوان تنها در آبان ٩٦ خبر می‌دهند.

نسل پنجم- در ٢٦ شهریور سال ١٤٠١ و در طی شهادت ژینا امینی بە دست نیروهای سرکوبگر رژیم، انقلاب زن زندگی آزادی تمامی شرق کوردستان و ایران را درنوردید و رژیم اشغالگر نیز در مقابل دست بە سرکوب وحشیانەی زنان و جوانان زد و ماشین کشتارش را بیشتر از همیشە بە کار گرفت.

رئیسی هم بە صورت مستقیم و همچون یک خط فکری عامل اساسی سرکوب و بە شهادت رسیدن هزاران زن و جوان در ٥ نسل مبارزین شرق کوردستان و ایران بودە است و همیشە در مناصبی قرار داشتە است کە حکم اعدام و مرگ مبارزین راه آزادی را صادر کردە است.

با مرگ رئیسی تفکر و خط سیاسی کە رئیسی دنبال می‌کرد از میان نمی‌رود، همانگونە کە خامنەای دیکتاتور گفت با مرگ رئیسی اختلالی در کار رژیم صورت نمی‌گیرد، بلکە ادامەی انقلاب زن زندگی آزادی توسط زنان و جوانان ایرانی است کە این تفکر پوسیدە و ضد بشری را از میان برمی‌دارد و جوامع شرق کوردستان و ایران را بە دموکراسی و آزادی می‌رساند. یکی از احتمالات این است کە بالگرد حامل رئیسی و همراهانش توسط پهبادهای رژیم اشغالگر ترکیە مورد هدف قرار دادە شدە باشد(پهباد آکنجی رژیم اشغالگر ترکیە بالگر را پیدا کرد، مجرم خود تک و تنها در صحنەی جرم بودە است)، تا رژیم اشغالگر ترکیە، رژیم اشغالگر ایران را مجبور بە یک سری اقدامات در راستای منافع خویش نماید، سیاستی کە رژیم اشغالگر ترکیە با حملەی داعش بە کرمان آغاز کرد و انگار هنوز این سیاست ادامە دارد،  اما قطعا مرگ رئیسی نتیجەی آه هزاران مادر داغدیدە از مادران خاوران تا مادران پارک لالە و مادران صلح شرق کوردستان و مادران آبان ٩٨ تا بە مادران شهدای انقلاب زن زندگی آزادی است، گروه مرگ می‌میرد، اما شهیدان راه آزادی و دموکراسی ایران و کوردستان جاویدان‌اند.