مصطفی بارزانی از دیدگاه بهاءالدین نوری

سیاستمدار کورد و دبیر سابق حزب کمونیست کوردستان بهاءالدین نوری در خاطرات خود در رابطه با همکاری‌های ملا مصطفی با بعث صحبت کرده و همچنین به نقش ملا مصطفی در شکست قیام‌های کورد اشاره می‌کند.

 بهاءالدین نوری( ۱۹۲۷ - ۲۰۲۰) دبیر سابق حزب کمونیست عراق کتابچه خاطرات خود را تحت عنوان "مسئله کورد و  تجربه کوردستان عراق" مانند تکمیل کننده دو کتاب خاطرات دیگر خود می‌نویسد. در بخشی از این کتابچه وی در مورد همکاریهای ملا مصطفی با حزب بعث علیه حکومت عبدالکریم قاسم و همچنین در مورد آش بتال و دلایل آن صحبت می‌کند.

بهاءالدین نوری یک جوان میهن دوست از منطقه قرهداغ بود. پس از آنکه  برای مبارزات  در حزب کمونیست عراق به بغداد میرود، در سن ۲۲ سالگی و در سال ۱۹۴۹ به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب شده و تا سال ۱۹۵۳ دبیرکل حزب کمونیست عراق بود. وی اولین دبیر این حزب است که حقوق مشروع خلق کورد و استقلال خلق کورد را در برنامه کاری حزبش قرار داد. به دلیل آنکه  برای سالهای طولانی در مرکز تصمیم گیری حزبش بود، اطلاعات بسیاری از رخدادهای آن زمان دارد و در خاطرات خود در مورد آنها صحبت کرده است.

توطئه امپریالیسم و ملا مصطفی علیه عبدالکریم قاسم

بهاءالدین نوری در بخشی از خاطرات خود به چگونگی بازگشت ملا مصطفی پس از پیروزی انقلاب ۱۴ ژوئیه از شوروی به عراق می پردازد. او پس از بازگشت، ابتدا شروع به وصف قاسم کرد و سپس به حرکت، توطئه و برداشتن اسلحه بر ضد او پرداخت. وی در این رابطه می گوید :"در سال 1961، رویدادی که تأثیر عمیقی بر عراق به طور کلی و کوردستان به طور خاص داشت، اسلحه برداشتن پارتی علیه دولت ملی سه ساله، به رهبری قاسم بود. من تاکنون تصمیمی از سوی رهبری پ د ک برای آغاز یک مبارزه مسلحانه  ندیده ام که هدفی در پشت آن باشد. رئیس قبیله آکو؛ عباس مامند گفته بود:" ما سر و صداهایی  برای ترساندن حکومت به راه انداخته بودیم تا دست از تقسیم زمین‌های ما بردارد، اما حزب دموکرات کوردستان آمد و آن را به انقلاب خود تبدیل کرد".  نظر شخصی من این است که دستگاه اطلاعاتی بریتانیا که متضرر اصلی انقلاب ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ بود، توانست پارتی را  با هدف تضعیف و ساقط نمودن انقلاب ۱۴ ژوئیه، وارد این قضیه کند. این کار نیز با کودتای ۸ فوریه ۱۹۶۳ انجام شد که آمریکا بریتانیا و جمال عبدالناصر در پشت آن بودند. هدف اصلی  امپریالیسم ضربه زدن به جنبش کمونیستی بود، اما اگر ملا مصطفی آن را نمی‌پذیرفت، این پروژه سر نمی‌گرفت. من مبارزه مسلحانه علیه قاسم را اشتباه میدانم. چون از آغاز پایه گذاری دولت عراق در سال ۱۹۲۰، هیچ نخست وزیری برای عراق انتخاب نشده مگر آنکه با رضایت بریتانیا بوده باشد. اما قاسم این وضعیت را زیر و رو کرد و عراق را از دست امپریالیسم نجات داد. برای اولین بار حکومتی میهنی و پاک تاسیس شد. عراق از ائتلاف بغداد که باقیمانده ناتو بود، خارج شد. قاسم اصلاحات کشاورزی را آغاز نمود و پیش نویس قانون اساسی موقتی را تهیه کرد که اصل مشارکت اعراب و کوردها را در نظر گرفت و ساختمانی برای پارلمان ساخت.این مسلح شدن بارزانی ها کار امپریالیست ها علیه قاسم بود، یک اشتباه استراتژیک تاریخی که هنوز هم آثار آن در 60 سال گذشته در عراق دیده می شود. این فقط به نفع امپریالیسم آمریکا-انگلیس بود."

ارتباطات بعث و ملا مصطفی بارزانی

بهاءالدین نوری در بخش دیگری از خاطراتش در رابطه با ارتباط ملا مصطفی و حزب بعث صحبت میکند که آن را با هدف از بین بردن حکومت قاسم میداند. این نیز این سخنان  را در مورد خانواده ملا مصطفی تایید میکند که هرگز دارای هدف ملی و میهنی نبودند، بلکه همیشه ابزار دست دستگاه های جاسوسی منطقه ای و بین‌المللی بودند. بهاالدین نوری در مورد ارتباطات ملا مصطفی و حزب بعث میگوید:" همکاریهای پارتی با دشمنان قاسم نفع بسیاری به کودتاچی‌های بعث و امپریالیستها رساند و سبب پیروزی آنها شد. خلق کورد نیز از این ائتلاف پارتی و بعث هیچ سودی به دست نیاورده بلکه بسیار متضرر شد. در دوره بعثیها وضعیت کوردها بسیار بدتر از زمان قاسم بود. بعثی‌ها در ابتدا وعده و وعیدهای دروغین بسیاری به پارتی دادند، اما به هیچکدام آنها عمل نکرده و پارتی هیچ چیزی به دست نیاورد. بنابراین همانطور که شروع قیام مسلحانه یک اشتباه استراتژیک بزرگ بود، همکاری با کودتاچیان 1963 علیه قاسم نیز اشتباه بزرگتری بود که به ضرر مردم کورد بود".

شکست مفتضحانه  ۱۹۷۵ ملا مصطفی از دیدگاه بهاءالدین نوری

پس از آنکه با برنامه و توطئه دستگاه های جاسوسی منطقه ای و بین‌المللی، ملا مصطفی خلق کورد و عراقیها را با مشکلات بسیاری مواجه کرد، خلق کورد پس از سقوط حکومت قاسم، توسط بعثی‌ها با کشتار بسیاری مواجه شده و به شدت تحت فشار قرار گرفت که ملا مصطفی عامل اصلی جلو بردن آنها به دست آمریکا و بریتانیا بود.  به همین دلیل پس از کودتا تا بیانیه ۱۱ مارس وضعیت کوردها بسیار بدتر از دوره عبدالکریم قاسم بود.  بهاءالدین نوری در مورد مرحله بیانیه ۱۱ مارس تا آش بتال ۱۹۷۵ صحبت کرده و می‌گوید: "مهندس اصلی پروژه اتوونامی به دست دبیر حزب کمونیست و شخصیت کورد، عزیز محمد بود.  اما این پروژه فلج متولد شد. ارتباط بارزانی و صدام روز به روز بدتر شده و به جنگ نزدیک میشدند. در این زمان جوانان کورد از شهر و شهرکها و روستاها دسته دسته شهر را ترک کرده و برای مبارزه بیرون میرفتند. در سال ۱۹۷۴ جنگ آغاز شد و حدود ۱۵۰ هزار تن به سنگرها رفته و یا در اطراف سنگرها مشغول به مبارزه شدند. در طول تاریخ کهن و جدید کوردها هرگز نتوانستند چنین نیروی مسلح گسترده ای را جمع آوری کنند. جنگ در کوردستان شدت یافته بود. مبارزان کورد با روحیه عالی و باور عمیق، به سوی پیروزی میرفتند. اما در یک لحظه شادی به شیون تبدیل شد و خبری بسیار ناخوشایند منتشر شد و به همه نقاط کوردستان رسید. گفته شد: شکست مفتضحانه انجام گرفت".

مردم در لحظه شکست چه می‌گفتند؟

بهاءالدین نوری به ما می گوید که مردم در مورد شکست چه گفتند، چگونه از شنیدن این آش بتال شوکه شدند. آنها با شنیدن آن می گفتند: "چگونه با این همه نیرو و توانایی آش بتال در یک لحظه انجام گرفت؟ دارم دیوانه میشوم. مرا به دیوانه خانه ببرید.  من یک برادر کمونیست داشتم که پیشتر به من گفته بود،" شما کدخدای خود نیستید. کدخدای شما در تهران است و کلید نیز در دست آنهاست. هر وقت بخواهند به راحتی در را قفل می‌کنند" حرف برادرم درست از آب درآمد. به خدا قسم من سلاحی را که در دست گرفتم زمین نمی‌گذارم اگر حتی تنها هم بمانم به تنهایی علیه عربها برای آزاد کردن کورد و کوردستان می‌جنگم.مقصر اصلی خود ما هستیم. ما نباید ریش خود را به دست شاه ایران می‌سپردیم ،اما من ریش خود را به دست شاه ایران ندادم. ریشم را به دست ملا مصطفی بارزانی دادم.  هر بلایی بر سر کوردها بیاید، گناه آن بر عهده اوست."

ملا مصطفی حزب را به عنوان یک بخش از عشیره می‌دید

بهاءالدین نوری در مورد تصمیم یک جانبه بارزانی در آش بتال ۱۹۷۵ پس از انجام توافق الجزایر صحبت میکند و این مسئله را علت اصلی این آش بتال میداند. چون مردم کوردستان و نیروی پیشمرگه در آن زمان آمادگی ادامه دادن به قیام را داشتند. اگر تصمیم یک جانبه بارزانی نبود، ممکن است تصمیم آش بتال گرفته نمیشد. او ملا مصطفی را به عنوان یکی از رهبران قدیم عشایری نام برده و می‌گوید:" ملا مصطفی حزب را مانند بخشی از عشیره می‌دید. او در جلسات رهبری حزب شرکت نمیکرد. نمیتوانست اطمینانی را که ملت به او داده بود، حفظ کند و به صورت درست با ملت خود رفتار نماید. زمانی که ملت انتظار پیروزی بزرگی را داشت، اما ذلیلانه به دست فردی درنده و تشنه به خون  مانند صدام افتادند. بارزانی با ذهنیت قبیله ای رهبری می کرد، با حزب خود رفتار متمدنانه‌ای نداشت و مانند یک رئیس قبیله تصمیم می گرفت. وقتی شاه ایران در یک کلمه گفت:"من دیگر به شما کمک نمیکنم. جنگ باید تمام شود. هر کسی که میخواهد به ایران بیاید به او اجازه زندگی میدهم. کسانی هم که می‌خواهند در عراق به خانه خود بروند،  بروند. مهم این است که جنگ تمام شده است."ملا مصطفی به رهبری حزب خود برنگشت. به نظر من بارزانی باید به جای آش بتال به شاه می گفت،  قبل از اینکه بتوانم به شما پاسخ دهم باید دو کلمه با رهبران سیاسی و نظامی حزب خود صحبت کنم."

در نهایت می‌توانیم بگوییم خانواده ملا مصطفی چیزی جز ابزار جاسوسی در دست سازمان های اطلاعاتی نبودند. از آش بتال 1975 که توطئه شاه و سازمان اطلاعات ساواک بود تا رفراندوم 2017 که توطئه میت ترکیه بود، خسارات زیادی به مردم کورد وارد کردند. آنها یک ویروس در بدن کورد هستند و این ویروس باید از بین برود.