جایگاه شرق کردستان در فراسوی جنگ منطقه‌ای و جنگ‌افروزی‌های ایران

وقتی از پس شفق شرق کردستان، جنبش ارزشمندی تحت عنوان جنبش انقلابی ژن، ژیان، آزادی ظهور می‌کند و در سراسر ایران فراگیر می‌شود، باید متوجه عمق اثرگذاری این بخش کردستان در انقلاب خلق‌کُرد شد.

نظم خاورمیانه موجود، بشدت بر جایگیری شرق کردستان در روند تحولات همه‌جانبه، تاثیر گذاشته است. چه‌بسا قرار است در شکل‌گیری این نظم نوین، برخی مرزها تغییر کنند و یا برخی خلق‌های تحت ستم قربانی شوند. در این نظم، اولویت اساسی، منافع اسراییل می‌باشد که قرار است با جایگزینی عربستان بعنوان مهره غرب بجای مصر، آن را حاصل کنند و می‌دانیم که اسراییل و عربستان هردو دشمنان ایران در درجه نخست هستند. نظم نوین پیرامون اسراییل و دول عربی شکل می‌گیرد و تنازعات میان آنها در بسیاری موارد برای مثال تنازع با یمن، سوریه، لبنان و فلسطین و همگرایی‌ها میان آنها مثلا در ارتباط با عربستان، بحرین و امارات در چارچوب پیمان ابراهیم، جهت‌های متضاددارند. به مجردی که تحولاتی اساسی به نسبت نظم‌نوین خاورمیانه به میان آید، موقعیت و سرنوشت شرق کردستان هم بر اثر تلاطم‌های ناشی از آن، تغییر خواهدکرد. مسلما در این سیر تحولات بنیادین، کیفیت دمکراتیک و یا جنگ‌افروزانه به نوع رفتار ایران و عملکردش در قبال کُردها بستگی دارد. قرارگرفتن شرق کردستان میان ایران و ترکیه و جنگ‌افروزی‌ها و عملکردهای فاشیستی آنها با مسایل و مشکلات عدیده فشارآور روبرو است.

هر چند وزن ایران در دخالت منطقه و توازنات سیاسی زیاد است، اما نقش شرق کردستان در ارتباط با بخش‌های تحت سیطره سه دولت ترکیه، عراق و سوریه بسیار تعیین‌کننده است. شرق کردستان نهایتا مهر آخر و تکمیلی را بر چگونگی تعیین سرنوشت هرچهاربخش کردستان خواهد زد. این پتانسیل عظیم را نیز دارد.

در این بحبوحه، رقابت تاریخی و معاصر ایران – ترکیه موجب شده که اوضاع شرق کردستان در کشاکش‌های هر چهار دولت حاکم بر کردستان در مقایسه با سایر بخش‌ها متفاوت باشد و نقشی تعیین‌کننده بیابد. این درحالی است که شرق کردستان به‌مثابه یک لنگر سنگین برای کُردها و مبارزات آزادیخواهانه‌شان عمل می‌کند، زیرا کُردها در ایران دارای برنامه و پروژه دمکراتیک هستند که تشکل جنبشی هم به خود گرفته و ژن، ژیان، آزادی نام دارد. وقتی این برنامه در مقابل برنامه جنگ‌افروزی داخلی و خارجی ایران و منطقه قرارمی‌گیرد و فاشیسم و ملی‌پرستی را دفع می‌کند، پس نقش کُردها در ایران و شرق کردستان علی‌رغم موانع و تهدیدهای بی‌شمار، بسیار حیاتی است. این بر داخل ایران و همه خلق‌های آن تأثیر فراوان دارد زیرا خلق‌ها برنامه و پروژه دمکراتیک که تحول ساختارین بنیادین را به همراه می‌آورد، قبول دارند نه جنگ‌افروزی و بقای فاشیسم را، پس شانس جنبش انقلابی ژن، ژیان، آزادی بیشتر است و جامعه هم با فریاد بلند آن را خواسته است.

شرق کردستان با موقعیت بسیار ویژه و متفاوتش با سه بخش دیگر کردستان، علی‌رغم بیدادکردن اختناق ناشی از سیاست‌های نسل‌کشانه ایران، ولی در سایه ظهور و حضور پژاک، همچو یک وزنه تعادل در منازعات دول حاکم بر کردستان، تاحد زیادی برنامه‌های توسعه‌طلبانه و زیاده‌خواهانه‌شان را خنثی می‌سازد. این بخش به آسانی از تنش منطقه‌ای میان ایران و هژمونی جهانی و نیز میان ایران – ترکیه جهت دفع شر علیه همه بخش‌های کردستان، ممانعت بعمل می‌آورد. به همین دلیل بسیار منحصر به‌فرد است.

وقتی از پس شفق شرق کردستان، جنبش ارزشمندی تحت عنوان جنبش انقلابی ژن، ژیان، آزادی ظهور می‌کند و در سراسر ایران فراگیر می‌شود، باید متوجه عمق اثرگذاری این بخش کردستان در انقلاب خلق‌کُرد شد. اگر قرار است رنسانسی در منطقه به ثمر بنشیند که کُردها هویت نوین این خاورمیانه جدید باشند، پس شرق کردستان محرک اصلی و غایی در به نتیجه‌رساندن آن خواهد بود. هم‌اکنون شرق کردستان در تکاپوی چنین نقشی استراتژیک از جانب خود است. اینکه شرق از جنگ و درگیری‌های نشأت‌گرفته از ترکیه فعلا در امان مانده، نشان می‌دهد که به موازات اثرپذیری ایران از تحولات راهبردی نظم خاورمیانه‌ای، او نیز متحول خواهد شد. ترکیه در سه‌بخش کردستان مشغول لشکرکشی، غارت، اشغالگری و نابودی کُردهاست و یگانه نیروی کُردی عصر که توان مقابله با آن را دارد، نیروی گریلا می‌باشد. شرق کردستان نیز با بهره‌گیری از تخاصمات میان ایران و ترکیه، با وجود هم‌پیمانی‌های آن دو کشور برای نابودی کُردها، همچو یک سپر دفاعی، از فراگیرشدن استراتژی کمربند امنیتی(درواقع اشغالگرانه) ترکیه به موازات مرزهای هر چهاربخش کردستان، نقش ایفا می‌کند. این نقش فراتر و موثرتر از توافق میان ترکیه و ایران برای محدودساختن نیروهای جنبش آزادیخواهی در مرزهای مشترک‌شان، می‌باشد. بنابراین بخاطر دیوارکشی مرزی ترکیه به طول صدها کیلومتر از ماکو تا اشنویه نیست که جنگ‌افروزی ترکیه به داخل شرق کردستان سرایت نکرده، بلکه به این دلیل است که در نظم موجود میان چهار دولت حاکم بر کردستان، نیروی گریلا و جنبش‌آزادیخواهی آن دارای نقشی بسیار پیچیده، اثرگذار و بازدارنده می‌باشد.

سرنوشت و موقعیت‌ جدید و منحصربه‌فرد شرق کردستان از یک سو به تعاملات و نحوه عملکردهای هر چهار دولت ایران، ترکیه، عراق و سوریه ربط دارد و از دیگر سو با جایگاه متفاوت ایران در منطقه خاورمیانه و دسته‌بندیها و بلوک‌بندیهای جنگ جهانی سوم مرتبط می‌باشد. از منظر جنگ‌افروزی ترکیه در بخش‌های کردستان و برون‌مرزی، شرق کردستان مرزهایش را علیه تجاوزات و تعرضات ارتش ترکیه مشخص ساخته است ولی از حیث ارتباط و نقش آن در جنگ جهانی سوم، کُردها نه مرزی تعیین می‌کنند، نه دخالت می‌نمایند و نه طرفی مشخص در این جنگ می‌شوند. پس هم شرق کردستان و هم کُردها در جنگ جهانی سوم، نیروی سوم هستند که نه بانی و آغازگر جنگ هستند و نه در آن دخالتی می‌کنند. زیرا جنگ جهانی سوم اگر بصورت گام‌به‌گام و کنترل‌شده شعله‌ور شود، طرف‌های آن  دولت‌- ملت‌ها علیه یکدیگر هستند. بعبارتی، هژمونی‌های جهانی و منطقه‌ای در بلوک‌بندی‌های متمایز و مجزا طرف‌های متخاصم علیه یکدیگر هستند. از این منظر، شاید جنگ جهانی سوم در صورت نزدیک‌شدن به اواخر خود، به احتمال زیاد به پایان موجودیت برخی دول هژمونی و آزادی برخی خلق‌های تحت ستم منتهی شود.

در ارتباط با جنگ جهانی سوم، به مجردی که ایران عملا درگیر تنازعات و تنش‌های آن شود، کُردهای شرق کردستان هم از امواج مخرب آن، متأثر خواهند شد و در آن صورت است که موقعیت کُردهای شرق کردستان هم تغییر جدی به خود خواهد دید. اینکه جنبش ژن، ژیان، آزادی و پژاک، شرق کردستان را در دو مرحله متفاوت زمانی از جاکنده و از حالت راکدبودن و انفعال خارج ساخته‌اند، مشخص است که وضعیت کُردهای شرق چه از حیث تحولات آینده میان چهاربخش کردستان و چه در ارتباط با تحولات میان ایران با دول منطقه‌ای و هژمونی جهانی، بالاخره کارت تعیین‌کننده خوبی را در دست دارند. به همین دلیل پژاک با دیدی وسیع و استراتژیک به قضیه نگاه می‌کند و دوراندیشی سیاسی و سازمانی را سرلوحه کار خود قرارداده است.

در مرحله کنونی پژاک از حیث سازماندهی خلقی، توسعه گریلایی و بازآرایی ساختار نوین نیروهایش در کوهستان – شهر، چند برابر سالهای قبل قوی‌تر گشته است. وقتی پژاک دید که جنگ و لشکرکشی و نسل‌کشی، همه کُردها را در درون روند بازتولید نظم نوین منطقه‌ای – جهانی بشدت تهدید می‌کند، سیاست دوراندیشی را پیشه‌کرده و خود را بی‌گدار به دست امواج ویرانگر تحولات منطقه‌ای نمی‌سپارد. بجای متکی‌شدن به این یا آن قدرت دولتی که رویکرد جنبش‌های سابق کُردی بوده، به اتکای بر نیروی عظیم خلق کُرد و کوهستان‌های آزاد کردستان اندیشید تا خود و خلقش را از گزند سیر نابودگر جنگ جهانی سوم دور بدارد.

با این اوصاف، جنگ جهانی سوم، هم‌اکنون چند ضلع و کانون مشخص دارد، یکی، کانونی‌بودن فلسطین – لبنان است که اعراب را شدیدا درگیر خود ساخته. دوم، اوکراین – روسیه است که اروپا را ترسانده‌ و قویا مشغول ساخته تا آمریکا دستی بازتر در دخالت‌های منطقه‌ای – جهانی داشته باشد. سوم، کانون جنگی کردستان است که ترکیه به نمایندگی از ناتو برنامه آن را پیش می‌برد. یک کانون دیگر این جنگ، چین – تایوان  بصورت بالقوه هستند که فعلا در مرحله تنش و رقابت سیاسی – اقتصادی به رغم برخی تدارکات و تدابیر نظامی طرفین در حالت بالقوه باقی مانده است ولی هر آن ممکن است بر اثر یک تحول بنیادین جهانی نشأت‌گرفته از نحوه عملکرد آمریکا یا شعله‌ورشدن جنگ خاورمیانه در سه کانون نامبرده، به حد انفجار برسد. در این اثنا، ایران بصورت گسترده درگیر روندهای جنگ در کردستان و لبنان – فلسطین هست و گذشته از اینکه توان پیشبرد همزمان هر دو جبهه را ندارد، در پروژه جنگ اوکراین هم بخاطر حمایت‌های تسلیحاتی از روسیه، در مضان اتهام است.

احتمالا این چهار کانون، جنگ جهانی سوم را که در طول سه دهه گذشته در حد وسط خود ثابت مانده، بسوی اواخر آن و شعله‌ورشدن سوق دهند که تنها در این صورت، نظم چند دهه‌ای خاورمیانه پس از زمان فروپاشی شوروی، عمیقا تغییر خواهد یافت. تلاش اسراییل برای پاکسازی قومی در غزه – لبنان و ترکیه در کردستان با هدف نسل‌کشی فیزیکی کُردها، نشانه‌های بارزی هستند که خبر از شعله‌ورشدن جنگ در منطقه می‌دهند و طبعا ایران را در درون خود خواهد بلعید. این قدرت‌های دولت‌- ملتی، می‌کوشند با رویکردهای سهم‌خواهی، قبل از شعله‌ورتر شدن جنگ جهانی سوم، میزان سهم‌‌شان از توسعه‌طلبی جغرافیایی را در ژئوپلتیک منطقه تعیین کنند. ایران هم گرفتار توسعه‌طلبی‌های اسراییل هست و هم ترکیه که البته هژمونی جهانی فقط با بکارگیری ترکیه می‌تواند در نهایت ایران را تغییردهد و فروپاشد. همه نیز می‌کوشند بار دیگر از وجود کُردها بعنوان قربانی جنگ‌های جهانی، استفاده نمایند. بنابراین، ایران فقط در صورت عملکرد عقلانی و به رسمیت‌شناختن حقوق کُردها و حل مسئله کُرد، شانس نجات  خود از تبعات مرگبار جنگ جهانی سوم و نظم نوین را دارد.

نتیجتا باید گفت که قرارگرفتن کُردهای شرق کردستان میان دو قدرت منطقه‌ای ایران – ترکیه که مدام جنگ‌هایشان را به خارج از مرزها می‌برند و در داخل شدیدا به سرکوب می‌پردازند، نقش‌شان را حایز اهمیت ساخته. کُردهای بخش‌های کردستان در ترکیه، عراق و سوریه هم به این نتیجه رسیده‌اند که یا باهم به پیروزی خواهند رسید یا باهم ستم را متحمل خواهند شد. با این اوصاف، نیرویی برای کُردهای شرق کردستان مهم است که در برابر فاشیسم و ظلم و بیداد دول بایستد و در فدایی‌گری و فداکاری دریغ نکند. یکی از این نیروها، پژاک می‌باشد و این قبیل نیروها بی‌شک معمولا مورد غضب قدرت‌های فاشیستی قرارمی‌گیرند و فشارها بر آنها بیشتر است ولی مهم استحکام در برابر آن و مقاومت‌گری می‌باشد.

 

منبع‌: وبسایت رسمی جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان ‌(کودار‌)